همه چیز نه از پست اینستاگرامی وزیر، که از مشخص شدن ساعت بازی رفت کاشیمای ژاپن و پرسپولیس در فینال لیگ قهرمانان آسیا آغاز شد. ۹:۳۰ صبح نامتعارفترین زمان ممکن برای دیدن یک مسابقه ورزشی در روز شنبه است، اما وقتی پای فوتبال وسط باشد ماجرا فرق میکند.
درست بلافاصله پس از اعلام این ساعت، هجوم دانش آموزان به صفحه اینستاگرام وزیر آموزش و پرورش با هشتگ #شنبه_را_تعطیل_کنید شروع شد. آنهایی که مجبور بودند صبح شنبه خانه را ترک کنند، برای جلوگیری از این واقعه دست به کار شدند و موج گستردهای را در فضای مجازی راه انداختند تا بتوانند فوتبال را تماشا کنند.
فشار به حدی بود که سید محمد بطحایی، وزیر آموزش و پرورش مجبور به واکنش در فضای مجازی و اظهار نظر شد و گفت که امکان تعطیلی وجود ندارد، اما دستور میدهم هر مدرسهای که امکاناتش را دارد بازی را پخش کند.
شنبه خوب؛ شنبه شاد؛ شنبه باهم بودن
نتیجه بازی دیروز چندان اهمیتی ندارد. خود پرسپولیسیها هم خوب میدانستند که کار تیمشان در مقابل یکی از آمادهترین تیمهای فوتبال ژاپن سخت است و نمیتوان توقع معجزه به این بزرگی را داشت. حتی مهم نیست که نگاه هواداران فوتبال به بازی دیروز "ملی" بود یا "رنگی". تنها چیزی اهمیت داشت و دارد، خود ذات فوتبال است.
فوتبال به ما هو فوتبال، عاملی بود که دیروز یک بار دیگر همه را کنار هم جمع کرد. این بار نه در خانه، سینما و یا استادیوم؛ که این بار در مدرسه. جایی که نسل قبل و حتی نسل فعلی از آن به عنوان زندانهایی تنگ و ملال آور یاد میکنند، دیروز آزادترین جای دنیا برای فریاد کشیدن و تخلیه انرژی بود. چه پرسپولیسیهایی که ۹۰ دقیقه تیمشان را پا به پای بازیکنانشان بالاوپایین پریدند و حرص خوردند و چه استقلالیهایی که با دو گل کاشیما در پوست خود نمیگنجیدند و برای رقیب دیرینه کری میخواندند، دیروز از ۹۰ دقیقه فوتبال دیدن کنار هم لذت بردند. لذتی که خاطره اش تا سالها در اذهان همه این بچهها و حتی معلم هایشان به جا خواهد ماند.
فوتبال علیه فقر، تبعیض، تبلیغ
فارغ از هرگونه اتفاق مثبتی که از لحاظ اجتماعی دیروز در مراکز آموزشی کشور رخ داد، میتوان درباره دو مورد خاص بیشتر صحبت کرد. ابتدا کلیپها و فیلمهایی که از مدارس و حتی دانشگاههای سراسر کشور پس از پایان بازی مخابره شد و بر روی کانالها و صفحات رسانههای ورزشی قرار گرفت. پس از دو گل تیم کاشیما، استقلالیهای حاضر در محل تماشای مسابقه گویی که تیم محبوب خود را پیروز میدان یافتهاند، از شادی و سرخوشی فریاد میکشند و از شکست پرسپولیس لذت میبرند.
این دقیقا شاید همان چیزی بود که حتی خود پرسپولیسیها هم میخواستند. آنها هرگز دوست ندارند موفقیت بزرگ تیمشان در رسیدن به چنین مرحلهای را با دیگران شریک شوند پس حتما قرمزها هم از اینکه هواداران رقیب از آنها حمایت نمیکنند راضی هستند. با این حال، اما رسانهها و تریبونهای رسمی کشور به هیچ وجه چنین دیدگاهی نداشتند و قائل به ملی بودن این بازی حساس داشتند و برای القای آن هم بسیار تلاش کردند!
نکته بعدی، اما در عکسی خلاصه میشود که حتی به صفحه توییتر محمدجواد آذری جهرمی، وزیر ارتباطات و خود وزیر آموزش و پرورش هم راه یافت. عکسی از یکی از محرومترین و فقیرترین مدارس کشور که البته آن هم نکات مثبت خود را داشت.
فوتبال این بار هم به خوبی ثابت کرد که به کمکش میتوان به جنگ فقر و نداری رفت. میتوان ۹۰ دقیقه تمام مشکلات را پشت در گذاشت و حتی از یک گوشی کوچک چند اینچی به تماشای مستطیل سبز نشست تا مرهمی بر تمام زخمها باشد.
این تصویر ماندگار چیز دیگری را هم به ما نشان داد. اینکه میتوان بدون توجه به جنسیت، کنار هم نشست و فوتبال دید و از آن لذت برد. اینجا خبری از تبعیض و تفکیک و چنین مسائلی نبود. دختر و پسر ایرانی احتمالا در یکی از دور افتادهترین نقاط این کشور کنار هم نشستند و به همه مرکز نشینان این نکته را یادآوری کردند که ما اگر در مدرسه و دانشگاه و سینما میتوانیم کنار هم باشیم، چرا در استادیوم کنار هم نباشیم و از تماشای فوتبال لذت نبریم؟