بمبهای استقلال همین جا است. در تمرین استقلال و در نزدیکی شفر. گاهی در چند سانتیمتریاش، نفس به نفس و شانه به شانه! نیازی به کنکاش آنچنانی هم نیست. داریوش شجاعیان، مرتضی تبریزی، اللهیار صیادمنش، روحا... باقری و حتی مهدی قائدی! بمبهای نقل و انتقالاتی را باید در همین تمرین استقلال جستوجو کرد نه در فیلمها و اطلاعات غالبا غلطی که برخی دلالها به خورد استقلال میدهند تا فقط سهمی از بازار نقل و انتقالات داشته باشند. همین بازیکنان را که نیم فصل نه چندان موفقی را سپری کردهاند، میشود به مهیبترین بمبها بدل ساخت به شرط آنکه استقلال دوران آمادهسازی را به درستی طی کند به این شرط که کار هدایت بازیکنان - فنی و روانی - نیز به دقت و بدون اشکال انجام شود.
امیرحسین فتحی، سرپرست باشگاه استقلال به جای مجادله با مدیران قبل بر سر بدهیهایی که برجا مانده بهتر است راه دیگری را در پیش بگیرد. راه او برای موفقیت و رسیدن به کامیابی این است: ملزم ساختن وینفرد شفر به ساختن همین تیم و همین مجموعه.
بازیکنانی که امروز در اختیار سرمربی آلمانی قرار گرفتهاند بهترینهای ایران محسوب میشوند. داریوش شجاعیان که تازه از بند مصدومیت رها شده روزگاری در همین لیگ برتر یکی از زهردارترین بازیکنان بود. شجاعیان اما در استقلال هیچ گاه نتوانسته به بازیکنی محوری بدل شود. شجاعیان را باید ساخت. کاری که از عهده سرمربی استقلال برمیآید. یعنی باید برآید!
به نامهای دیگر نیز که مینگریم به یک نتیجه واحد میرسیم.
همه آنها از مرتضی تبریزی که چهره همیشه گلزن ذوبآهن بود و صیادمنش جوان اما آیندهدار گرفته تا باقری و قائدی، قابلیت تبدیل شدن به مردانی گلزن در ترکیب استقلال را دارند. بازیکنانی که لحظهای مدافعان حریف را آسوده خاطر نگذارند و همواره مردانی گلزن و پراشتها در ترکیب استقلال باشند. آری، بمبها همین جا هستند. استقلال پیش از فصل بمبهایش را به اصطلاح ترکانده بود اما مصدومیتها، بدشانسیها، تغییرات پیدرپی در ترکیب اصلی و دیر شروع شدن تمرینات پیش فصل باعث شد تا بهترینهای فوتبال ایران که حالا افتخار پوشیدن پیراهن استقلال را به دست آوردهاند به عناصری گلزن و کلیدی بدل نشوند.
وقتی این نامها در استقلال گلزن نمیشوند جذب بازیکنان جدید هم راه چاره نیست کما اینکه دیدیم هزینه سنگین 5 میلیاردی برای جذب گرو و نویمایر جز به باد دادن سرمایههای استقلال محصول دیگری برای آبیها به همراه نداشت. این فعل و انفعالات و این ناکامیها نشان میدهد اشکال کار استقلال جای دیگر است و باید سرمنشاء مشکلات فنی را در نقطه دیگری هم جستوجو کرد.
وینفرد شفر اوایل فصل پیش که به استقلال آمد با کسب نتایج مطلوب بهعنوان یک مربی نوگرا و متحولکننده معرفی شد. اوج کار او اما زمانی به چشم آمد که مدیران قبل با هزینهای چشمگیر تیام و جباروف را به استقلال آوردند که با حضور این بازیکنان سیر صعودی استقلال نیز اوج گرفت و عملکرد وینفرد شفر بارزتر جلوه داده شد. بعد از جدایی این بازیکنان اما استقلال دچار افت نسبی شده و شفر نتوانست با گروه جدید نتایج فصل پیش را تکرار کند در حالی که انتظار میرفت او به واسطه تجربیات گرانبهای خود بتواند با بازیکنان تازه راه یافته به استقلال نیز به همان دستاوردها برسد تا امروز به یک مربی تک بعدی که فقط بلد است با ستارههای گرانقیمت کار کند، تشبیه نشود.
در این ایام که استقلال مانند نیم فصل دوم لیگ هفدهم نتایج ایدهآلی به دست نیاورده همه انتقادها متوجه بازیکنان بوده؛ غالبا به مهاجمانی که تازه به استقلال آمدهاند و نتوانستهاند کارآیی کافی را داشته باشند. هیچ گاه اما وینفرد شفر با این پرسش مواجه نبوده که چرا در ساختن تیمی مانند تیم فصل قبل با بهترینهای فوتبال ایران که پیش از لیگ هجدهم به خدمت گرفته شدند، ناکام بوده؟
در نقدهایی که به واسطه نتایج نه چندان ایدهآل استقلال در نیم فصل لیگ جاری شد هیچ گاه سهم شفر در نظر گرفته نشد! پرسش این است که چرا وقتی استقلال نتیجه نمیگیرد همه به بازیکنان یورش میبرند اما هرگاه نتیجهای حاصل میشود همه شفر را عامل نتیجهگیری استقلال میدانند؟
پاسخ این سوال میتواند شاهراه رسیدن استقلال به جاده آرامش باشد. بدون شک اگر مربیان استقلال نیز کار خود را به نحو مطلوبی انجام دهند برآیند آنچه از این بازیکنان باقی میماند بسیار چشمگیرتر خواهد بود.
استقلال اکنون در کنار شفر مربیان بسیاری را میبیند. کادری عریض و طویل با تلفیقی از مربیان داخلی و خارجی که باید قابلیت ایجاد تحول با همین بازیکنان به ظاهرا ناتوان را داشته باشند؛ بازیکنانی که بالفطره زهردار و گلزن بودهاند.
تاکید آخر: استقلال کم بازیکن نامی در همین ترکیب لیگ هجدهم خود ندارد. شاید جدایی تیام و جباروف ضربه مهلکی بود اما پیش از فصل به اندازه کافی بازیکن ایدهآل و در حد نام استقلال جذب شد اما هیچ یک از این بازیکنان نتوانستند به اندازه ستارههای فصل قبل درخشان ظاهر شوند که در درجه اول مسوولیت ناکامی این بازیکنان به عهده سرمربی استقلال است؛ مردی که همواره پشت ناکامیها مصون مانده و کمتر به نقد کشیده شده است.