۲۵ دی ماه ۹۶، رضا صالحی امیری بدون اینکه رقیبی داشته باشد، حکم ریاستش بر کمیته ملی المپیک را از مجمع گرفت و کارش را شروع کرد.
۰۱:۲۹ - ۲۴ مرداد ۱۳۹۸
وانانیوز|
۲۵ دی ماه ۹۶، رضا صالحی امیری بدون اینکه رقیبی داشته باشد، حکم ریاستش بر کمیته ملی المپیک را از مجمع گرفت و کارش را شروع کرد. در آن روزها، کمی قبلتر و حتی تا مدتی بعد، منتقدان زیادی داشت. شاید به خاطر نوع ورودش. معرفی صالحی امیری به عنوان کارشناس خبره و راه یافتنش به مجمع کمیته (در شرایطی که خیلیهای دیگر، آنهایی که ورزشی بودند و برای حضور در این رقابت، داوطلب؛ بیرون ماندند) صدای افراد زیادی را درآورد تا جاییکه چهرههایی مثل هاشمی طبا، بهرام افشارزاده و خیلیهای دیگر حرفهای تندی زدند.
در آن روزها و حتی حالا، ورود صالحی امیری به کمیته ملی المپیک یک حضور سیاسی تعبیر شد و میشود که خیلی هم بیراه نبوده و نیست؛ اما تفاوتی که این حضور سیاسی با تجربههای قبلی داشت، و حالا بعد از یک سال و نیم با اطمینان میتوان درباره اش حرف زد، این است که صالحی امیری نه تنها بار ورزش نشد که در این مدت یار هم شده و سعی کرده برخی موانع را از سر راه ورزشیها بردارد.
افزایش بودجه کمیته ملی المپیک و از آن مهمتر تخصیص به موقع آن که هیچ دلیلی جز نفوذ صالحی امیری و پیگیری هایش ندارد، مهمترین اتفاقی است که در کمیته ملی المپیک افتاده؛ آنهم در شرایط سخت اقتصادی که حیلی از بخشها و نهادها نتوانستند برنامههای مالی شان را درست جلو ببرند.
آینده نگری صالحی امیری در مواجهه با نوسانات ارز که منجر به جذب اعتبار دلاری پیش از وقوع مشکل شد، و در نهایت زمینه ساز اعزام کارروان ایران به بازیهای آسیایی جاکارتا شد، اعتماد ورزشیها را جلب کرد و خیلیها که منتقد رییس کمیته بودند را به این باور رساند که این مدیر سیاسی میتواند برای ورزش قدمهای موثری بردارد.
رییس کمیته ملی المپیک بارها در صحبت هایش به ضرورت ثبت آنچه در گذشته انجام شده، تاکید کرده و همین نگاه باعث شده تا امروز بخشی از موزه ورزش راه اندازی و پروژه تاریخ شفاهی آغاز شود. حدود ۱۲ – ۱۳ سال قبل هم مدیران وقت کمیته بحث راه اندازی موزه ملی ورزش را به جریان انداختند، اما هیچ وقت این ایده از یک ویترین سفید رنگ بسیار کوچک که در راه پله ساختمان خیابان گاندی بود، فراتر نرفت و ورزشکاران هم اعتماد نکردند که اندوخته هایشان را تحویل کمیته دهند. اما امروز همه چیز فرق کرده و بخشی از جامعه ورزش با دیدن اثرات ارادهای که برای راه اندازی موزه وجود دارد، تصمیم گرفته اند یادگاری هایشان را از کنج خانه بیرون بیاورند و به موزه ملی ورزش بسپارند؛ موزهای که یکی از یادگاریهای زمان حضور صالحی امیری در کمیته خواهد ماند؛ اگرچه روی کاغذ به نام وزارت ورزش ثبت شده است.
در کنار این اتفاقهای مثبت؛ شاید بتوان مهمترین ویژگی دوره مدیریت صالحی امیری را همین دانست که او سعی کرده همه را دور هم جمع کند و از تجربیاتشان استفاده کند. بماند که در نوع انجام این ایده، ایرادهایی دیده میشود و همه چیز آنطور که انتظار میرود، اتفاق نیفتاده، اما نباید از کنار راه اندازی ۱۷ کمیسیون و جمع کردن بیش از ۱۵۰ نفر از مدیران و کارشناسان حوزه ورزش در زیر مجموعه این کمیسیونها گذشت. کمیسیونهایی که هنوز مسیر طولانی دارند تا شکل و شمایل بهتری پیدا کنند و بتوانند در نقش یک ایده پرداز عمل کنند، اما تا همین جا هم برای شروع کار شرایط خوبی رقم خورده و یکی از الزامهای IOC اجرا شده است.
اصلاح اساسنامه کمیته ملی المپیک که مدتها معطل مانده بود و در نهایت جدایی دبیر کل کمیته ملی المپیک که شرایط ادامه فعالیت در کمیته را نداشت، از اقدامات به موقعی است که در یک سال گذشته انجام شده و باعث شده بخشی از حاشیههای کمیته کم شود. چراکه پیش از این اتفاقهای ناخوشایندی میافتاد و تقریبا کمیته تبدیل شده بود به محل رفت و آمد طلبکارها و ماموران نیروی انتظامی. اما امروز کارها در آرامش بیشتری دنبال میشود.
یکی از ویژگیهایی که حال و هوای امروز کمیته را با گذشته متفاوت کرده، تلاش نفر اول این نهاد برای تعامل با بخشهای مختلف است. برقراری ارتباط مستقیم با رسانهها و در سویی دیگر با ورزشکاران و حتی روسای فدراسیونها باعث شده تا رفت و آمدها به کمیته بیشتر شود. در ارتباط با اینکه چقدر رسانهها و نقدهایشان تاثیرگذارند یا اینکه آیا لزومی دارد نفر اول کمیته شخصا وارد مسائل ورزشکاران شود، میتوان نقدهایی نوشت، اما جنبه مثبت این رویه این است که دیگر اهالی ورزش؛ حداقل بخشی از آنها با هم بیگانه نیستند.
صالحی امیری با نگاه فرهنگی وارد کمیته شده و سعی دارد برنامههایی را در این حوزه جلو ببرد. مشخص نیست که او دو سال و نیم دیگر، آیا همین حال و هوا را دارد یا خیر؟ اما میتوان امیدوار بود که اصرارش بر به جا ماندن اثری از او در ورزش، کمک حال اعضای خانوادهای باشد که همیشه مدیران سیاسی سعی کرده اند از آن به نفع خود استفاده کنند؛ درست بر خلاف این روزها.
در آن روزها و حتی حالا، ورود صالحی امیری به کمیته ملی المپیک یک حضور سیاسی تعبیر شد و میشود که خیلی هم بیراه نبوده و نیست؛ اما تفاوتی که این حضور سیاسی با تجربههای قبلی داشت، و حالا بعد از یک سال و نیم با اطمینان میتوان درباره اش حرف زد، این است که صالحی امیری نه تنها بار ورزش نشد که در این مدت یار هم شده و سعی کرده برخی موانع را از سر راه ورزشیها بردارد.
افزایش بودجه کمیته ملی المپیک و از آن مهمتر تخصیص به موقع آن که هیچ دلیلی جز نفوذ صالحی امیری و پیگیری هایش ندارد، مهمترین اتفاقی است که در کمیته ملی المپیک افتاده؛ آنهم در شرایط سخت اقتصادی که حیلی از بخشها و نهادها نتوانستند برنامههای مالی شان را درست جلو ببرند.
آینده نگری صالحی امیری در مواجهه با نوسانات ارز که منجر به جذب اعتبار دلاری پیش از وقوع مشکل شد، و در نهایت زمینه ساز اعزام کارروان ایران به بازیهای آسیایی جاکارتا شد، اعتماد ورزشیها را جلب کرد و خیلیها که منتقد رییس کمیته بودند را به این باور رساند که این مدیر سیاسی میتواند برای ورزش قدمهای موثری بردارد.
رییس کمیته ملی المپیک بارها در صحبت هایش به ضرورت ثبت آنچه در گذشته انجام شده، تاکید کرده و همین نگاه باعث شده تا امروز بخشی از موزه ورزش راه اندازی و پروژه تاریخ شفاهی آغاز شود. حدود ۱۲ – ۱۳ سال قبل هم مدیران وقت کمیته بحث راه اندازی موزه ملی ورزش را به جریان انداختند، اما هیچ وقت این ایده از یک ویترین سفید رنگ بسیار کوچک که در راه پله ساختمان خیابان گاندی بود، فراتر نرفت و ورزشکاران هم اعتماد نکردند که اندوخته هایشان را تحویل کمیته دهند. اما امروز همه چیز فرق کرده و بخشی از جامعه ورزش با دیدن اثرات ارادهای که برای راه اندازی موزه وجود دارد، تصمیم گرفته اند یادگاری هایشان را از کنج خانه بیرون بیاورند و به موزه ملی ورزش بسپارند؛ موزهای که یکی از یادگاریهای زمان حضور صالحی امیری در کمیته خواهد ماند؛ اگرچه روی کاغذ به نام وزارت ورزش ثبت شده است.
در کنار این اتفاقهای مثبت؛ شاید بتوان مهمترین ویژگی دوره مدیریت صالحی امیری را همین دانست که او سعی کرده همه را دور هم جمع کند و از تجربیاتشان استفاده کند. بماند که در نوع انجام این ایده، ایرادهایی دیده میشود و همه چیز آنطور که انتظار میرود، اتفاق نیفتاده، اما نباید از کنار راه اندازی ۱۷ کمیسیون و جمع کردن بیش از ۱۵۰ نفر از مدیران و کارشناسان حوزه ورزش در زیر مجموعه این کمیسیونها گذشت. کمیسیونهایی که هنوز مسیر طولانی دارند تا شکل و شمایل بهتری پیدا کنند و بتوانند در نقش یک ایده پرداز عمل کنند، اما تا همین جا هم برای شروع کار شرایط خوبی رقم خورده و یکی از الزامهای IOC اجرا شده است.
اصلاح اساسنامه کمیته ملی المپیک که مدتها معطل مانده بود و در نهایت جدایی دبیر کل کمیته ملی المپیک که شرایط ادامه فعالیت در کمیته را نداشت، از اقدامات به موقعی است که در یک سال گذشته انجام شده و باعث شده بخشی از حاشیههای کمیته کم شود. چراکه پیش از این اتفاقهای ناخوشایندی میافتاد و تقریبا کمیته تبدیل شده بود به محل رفت و آمد طلبکارها و ماموران نیروی انتظامی. اما امروز کارها در آرامش بیشتری دنبال میشود.
یکی از ویژگیهایی که حال و هوای امروز کمیته را با گذشته متفاوت کرده، تلاش نفر اول این نهاد برای تعامل با بخشهای مختلف است. برقراری ارتباط مستقیم با رسانهها و در سویی دیگر با ورزشکاران و حتی روسای فدراسیونها باعث شده تا رفت و آمدها به کمیته بیشتر شود. در ارتباط با اینکه چقدر رسانهها و نقدهایشان تاثیرگذارند یا اینکه آیا لزومی دارد نفر اول کمیته شخصا وارد مسائل ورزشکاران شود، میتوان نقدهایی نوشت، اما جنبه مثبت این رویه این است که دیگر اهالی ورزش؛ حداقل بخشی از آنها با هم بیگانه نیستند.
صالحی امیری با نگاه فرهنگی وارد کمیته شده و سعی دارد برنامههایی را در این حوزه جلو ببرد. مشخص نیست که او دو سال و نیم دیگر، آیا همین حال و هوا را دارد یا خیر؟ اما میتوان امیدوار بود که اصرارش بر به جا ماندن اثری از او در ورزش، کمک حال اعضای خانوادهای باشد که همیشه مدیران سیاسی سعی کرده اند از آن به نفع خود استفاده کنند؛ درست بر خلاف این روزها.
انتهای پیام/
لینک کپی شد
گزارش خطا
آهن ملل
ارسال نظر
جدیدترین اخبار
دیگران چه میخوانند؟
برچسب های منتخب
پرطرفدارترین