کل جهان با ویروس کرونا میجنگد و روابط آدمها به حداقل کاهش یافته است. رنج و سختی و هراس از واگیری ویروس کرونا، انسانها را از یکدیگر دور کرده است. اما بشریت با قدرت تمام میخواهد پیروز شود. علاوه بر غلبه بر مشکلات حاضر بسیاری افراد در همین زمان دنبال ارتقای سطح تفکر و دانش خود هستند تا از این فرصت نهایت استفاده را ببرند. یکی از راههای فرار از تنهایی، خواندن داستان و رمانهای ساده و جذاب است. رمانهایی که با مفاهیمی ساده در رابطه با عشق و روزمره افراد نوشته شدهاند. ناگفته پیداست؛ این پیشنهاد برای کسانی است که تا به حال مطالعه نداشتند و حالا با توجه به شرایط زندگی اوقات بیشتری برای خود میتوانند صرف کنند. به راستی چه کاری بهتر از مطالعه؟ لذت سیر و سفر در دنیای شخصیتهای داستانها به حدی است که گاهی خواننده گفتگوهای فردی شخصیت را منطبق با ذهنیت خودش میبیند و با آن همذات پنداری میکند. مطالعه رمانها و داستانها به افراد نشان میدهند که درگوشه و کنار عالم مشکلات و درگیریهای عاطفی یکسانی وجود دارد. این اشتراکات انسانی آنقدر جذاب و پرکشش میشوند که گاهی افراد زندگی خود را در داستانها جستجو میکنند و عقیده دارند فلان داستان از زندگی آنها نوشته شده است. همه این موارد لذت خواندن را دو چندان میکند و ما را از تنهایی امروزی نجات میدهد. در ادامه چند کتاب جذاب که مناسب همگان است به شما معرفی میکنیم تا اوقات بهتری برای خودتان رقم بزنید.
مروری برکتاب «مردی به نام اوه»
رمان مردی به نام اوه نوشته «فردیک بک من» است. این رمان پس از انتشارش مورد توجه مخاطبان قرار گرفت و به سی زبان در دنیا منتشر شد. همچنین لقب پرفروشترین رمان سال در کشور سوئد را از آن خود کرد. داستان کتاب درباره مردی 59 ساله است. او از محل کارش اخراج شده ولی به عنوان مدیر بر تمام فعالیتهای محله نظارت دارد. همسایهها او را مردی عصبی و خشن میشناسند. زیرا او همیشه بر سر رعایت نکردن همسایهها با آنها بحث میکند. هیچکسی از زندگی شخصی و گذشته او خبر ندارد. او پس از مرگ همسرش فردی عصبی و تندخو شده و دوست ندارد با کسی از همسایهها ارتباط داشته باشد. اما دیگران از این موضوع بیخبرند. اوه تا کنون چندبار اقدام به خودکشی کرده ولی هر بار به دلایل قابل توجهی این اتفاق میسر نمیشود. تا اینکه همسایهای در نزدیکی او ساکن میشود. خانمی ایرانی به نام پروانه. پروانه ماجراهای جالبی در داستان دارد. او سعی میکند به این مرد بد اخلاق نزدیک شود و...
مروری بر کتاب «سهشنبهها با موری»
رمان سهشنبهها با موری نوشته «میچل آلبوم» نویسنده، روزنامهنگار و موسیقیدان آمریکایی است. این رمان در سال 1997 منتشر شد و جزء پرفروشترینهای نیویورک تایمز قرار گرفت. داستان کتاب درباره میچ است. او هر سهشنبه به دیدار پرفسور شوارتز موری میرود و با او به گفتگو مینشیند. موری به بیماری نادر ای ال اس دچار است و روزهای پایانی عمرش را میگذراند. این بیماری کمکم عضلات را فلج میکند و از کار میاندازد تا اینکه فرد بمیرد. میچ هر هفته درباره موضوعی از حقیقت زندگی با استادش صحبت میکند. مفاهیمی که به بهتر زندگی کردن و درک لحظات کمک کننده باشد. در این مفاهیم مورد گفتگو هزاران نکته وجود دارد که برای خواننده جالب توجه است. داستان میچ و صحبت هایش با موری دیدگاه شما به زندگی و مرگ را گسترش می دهد، طوریکه دوست دارید از ادامه زندگی خود بیشترین لذت را ببرید.
مروری بر کتاب ملت عشق
The Forty Rules of Love
رمان ملت عشق نوشته «الیف شافاک» نویسنده ترک است. این رمان هم پس از انتشار مورد استقبال بسیاری از مخاطبان قرار گرفت. رمان «ملت عشق» در ایران هم بسیار مورد توجه بوده و بسیاری آن را خواندهاند. روایت کتاب در ۵ بخش به دو داستان میپردازد که موازی هم پیش میروند. یکی از داستانها، همزمان با می ۲۰۰۸ تا سپتامبر ۲۰۰۹ در ایالت بوستون آمریکا در قرن بیست و یکم میلادی است، دیگری در هفتم هجری در قونیه است. داستان «ملت عشق» درباره زنی به نام «الا روبینشتاین» است. او همسر و مادری است که تمام زندگی خود را برای خانوادهاش صرف میکند. اما گویا از زندگی خود زیاد راضی نیست. همسر او دندانپزشک است و سطح مادی خانواده ایدهآل به نظر میرسد. همسر الا دارای شهرت در حرفه خود است. اما این رابطه بیست ساله خالی از عشق و محبت بوده است. طوریکه الا در چهل سالگی تصمیم میگیرد خود را آزاد کند و دیگر در هیچ قید و بندی نباشد و... داستان دیگر کتاب درباره زندگی شمس تبریزی و سفرهای اوست. سفرهای سمرقند تا بغداد و سپس قونیه. اما این سفرها و ماجراهای مولانا و «الا» در داستان بهم پیوند میخورند و روایتی جذاب برای خواننده بازگو میکنند.
مروری بر کتاب «کیمیاگر»
از دیگر کتابهایی که مورد علاقه ایرانیان قرار گرفته، میتوان کتاب «کیمیاگر» نوشته «پائولوکوئیلو» را نام برد. کوئیلو نویسنده برزیلی که در ایران هم نام آشناست. به گفته بسیاری از اهالی ادبیات داستان «کیمیاگر» برداشت و اقتباسی از دفتر ششم مثنوی معنوی مولانا است. کوئیلو هم این اشاره و اقتباس را رد نکرده است. اما گفته که بیشتر اقتباس داستانش از خورخه لوئیس بورخس بوده است. شاید بهتر باشد بدانید: پائولو کوئیلو در دوران جوانیاش به تهران سفر میکند و در حضور عارفی ایرانی با مولوی و تفکرات و اندیشههایش آشنا میشود. اما داستان «کیمیاگر» با استفاده از نمادهای مختلف سعی دارد به مخاطبش بفهماند هرکسی باید مسیر خودش را پیدا کند و برای همان مسیر در زندگی تلاش کند. حذف یکنواختیها در روزمره و غنیمت شمردن لحظههای اکنون از مواردی است که با خواندن کتاب متوجه آن خواهید شد. کتاب «کیمیاگر» مدتی در ایران سانسور بود و منتشر نمیشد. اما پس از مدتی با اندکی سانسور توسط مترجمان بسیاری ترجمه شده است.