نصف طلبم را می‌بخشم به بازیکنانت بگو محکم بازی نکنند!
فوتبال ما هنوز شاهد اتفاقاتی است و با وجود ذره بین‌های مختلف، همچنان اتفاقاتی در آن می‌افتد.
کد خبر: ۱۱۳۵
تاریخ: ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۰:۲۷
وانانیوز- تازه‌ترين خبر جالبي كه به دست‌مان رسيده، حكايت از گفت‌وگوي عجيب يك فوتباليست معروف با مديرعامل يك باشگاه دارد. داستان از اين قرار است كه پيش از بازي تيم، اين آقاي ستاره با يكي از تيم‌هاي ميانه جدول او به سراغ مديرعامل آنها مي‌رود و مي‌گويد: «شما ۴۰۰ ميليون تومان به من بدهكار هستيد. مي‌دانم وضع مالي‌تان خوب نيست.
حاضرم نيمي از اين پول را ببخشم.» اين ميزان مهرباني او باعث تعجب مديرعامل مي‌شود اما شك مي‌برد كه چرا قبل از بازي با آنها، چنين بخششي را انجام مي‌دهد. صحبت به درازا مي‌كشد و بازيكن معروف رو به مديرعامل مي‌گويد: «شما هم كه بازي‌هايتان تشريفاتي است. برد و باخت‌‌تان زياد مهم نيست.» اين جمله، يك بحث تازه را باز مي‌كند. بازيكن ادامه مي‌دهد: «ولي بازي‌هاي ما حساس است. اگر در بازي با شما تلفات بدهيم، خيلي ضرر مي‌كنيم. براي شما كه بازي مهم نيست، اگر سفت بازي نكنيد براي ما خيلي بهتر است!» مديرعامل در اين لحظه با خنده مي‌گويد: «من اگر در زمين بودم، يك پاس مي‌دادم و گل مي‌زدي اما من كه بازيكن نيستم. بايد با سرمربي تيم صحبت كنم.» اما در پايان اين نشست، اتفاق جالبي مي‌افتد.
مديرعامل سريعاً نامه‌اي مبني بر بخشش ۲۰۰ ميليون از طلب آقاي معروف را آماده و اين بازيكن پايش را امضا مي‌كند. همين امضا و لبخندهايي كه آنها در پايان جلسه مي‌زنند، نشان از رضايت دو طرف در پايان حرف‌ها دارد. بماند كه پس از آن چه اتفاقي افتاد و نتيجه بازي چه شد اما هرچه بود، لبخندهاي آقاي معروف بعد از بازي هم روي لبش باقي ماند!
حاضرم نيمي از اين پول را ببخشم.» اين ميزان مهرباني او باعث تعجب مديرعامل مي‌شود اما شك مي‌برد كه چرا قبل از بازي با آنها، چنين بخششي را انجام مي‌دهد. صحبت به درازا مي‌كشد و بازيكن معروف رو به مديرعامل مي‌گويد: «شما هم كه بازي‌هايتان تشريفاتي است. برد و باخت‌‌تان زياد مهم نيست.» اين جمله، يك بحث تازه را باز مي‌كند. بازيكن ادامه مي‌دهد: «ولي بازي‌هاي ما حساس است. اگر در بازي با شما تلفات بدهيم، خيلي ضرر مي‌كنيم. براي شما كه بازي مهم نيست، اگر سفت بازي نكنيد براي ما خيلي بهتر است!» مديرعامل در اين لحظه با خنده مي‌گويد: «من اگر در زمين بودم، يك پاس مي‌دادم و گل مي‌زدي اما من كه بازيكن نيستم. بايد با سرمربي تيم صحبت كنم.» اما در پايان اين نشست، اتفاق جالبي مي‌افتد.
مديرعامل سريعاً نامه‌اي مبني بر بخشش ۲۰۰ ميليون از طلب آقاي معروف را آماده و اين بازيكن پايش را امضا مي‌كند. همين امضا و لبخندهايي كه آنها در پايان جلسه مي‌زنند، نشان از رضايت دو طرف در پايان حرف‌ها دارد. بماند كه پس از آن چه اتفاقي افتاد و نتيجه بازي چه شد اما هرچه بود، لبخندهاي آقاي معروف بعد از بازي هم روي لبش باقي ماند!