ظهر روز سه شنبه 31 فروردین 95 رسانه های اجتماعی فضای مجازی پر بود از انواع اقسام اخبار ضد و نقیض و باور نکردنی، اخباری که می خواست پس مرگ دردناک زنده یاد هادی نوروزی فوتبال ایران را باز هم سیاهپوش کند! کسی دلش نمی خواست چیزی که می بیند و می خواند حقیقت داشته باشد، اما در کمال تاسف اتفاقات چون یک کابوس بزرگ در بیداری رقم می خورد.

بر اساس گزارش مستند بیمارستان شهدای تجریش، مهرداد اولادی بازیکن سابق پرسپولیس تهران و البته استقلال راس ساعت 14:56 به بخش اورژانس مراجعه کرده بود تا به وضعیت بد جسمانی اش رسیدگی شود، چرا که او در آستانه ایست قلبی بود؛ با ورود سریع تیم پزشکی برای بررسی شرایط اولیه، اولادی آن اتفاق تلخ را تجربه کرده بود تا ایست قلبی او را در یک قدمی مرگ قرار دهد؛ اقدام پزشکان برای احیای دوباره او به مدت 37 دقیقه به طول انجامیده بود اما دیگر امیدی برای رویت دوباره مهرداد در کار نبود.. چرا که او دارفانی را وداع گفته بود.

شماره 33 محبوب سرخ ها که با حضورش در استقلال خیلی از هواداران دو آتشه اش را دلچرکین کرده بود، در شرایطی غیر طبیعی مرگ را تجربه کرده بود! گزارش محرمانه پزشکی قانونی حاکی از اتفاقات تلخی بود که می توانست روحیه جامعه فوتبالی را خدشه دار کند پس بنابراین هیچ کس به این ماجرا ورود نکرد تا همان شایعه ایست قلبی تنها دروغی باشد که به صورت داوطلبانه همه خواهان باور کردن آن باشند!

گذشته از دلیل مرگ دلخراش مهرداد اولادی که سخت به دنبال جبران دلخوری هواداران پرسپولیس از خود بود، چرا او در این مسیر قرار گرفته بود؟! عده ای از نزدیکان مهرداد مدعی می شدند که او از حضور در استقلال همواره پشیمان بوده و شدیدا عذاب وجدان داشته است تا هرچه سریع تر بتواند در تیم محبوب کودکی اش باز هم حضور پیدا کند و گذشته را به دست فراموشی بسپارد، اما همگان او را طرد کرده بودند و او در انزوای محض به سر می برد تا افراد سودجو با نیت های پلید محیط پیرامونش را احاطه کنند.

یکی از مظنونینی که همواره از چنگ قانون و عدالت با سواستفاده از خلاءهای موجود از قرار گرفتن در صف اول متهمین در امان مانده بود، آقازاده ای مشهور و جنجالی است که امروز در بهترین منطقه دنیا و در لوکس ترین پنت هاوس با خاص ترین خودرو های به روز دنیا زندگی می کند و هرگز بواسطه دست های پشت پرده نامش فاش نشد!

او شب پیش از آن حادثه تلخ را با زنده یاد مهرداد اولادی سپری کرده بود، به گفته شاهدان عینی و نزدیکان وی، فرد مذکور اولادی را به مهمانی های آنچنانی دعوت کرده بود تا با سوءاستفاده از نام بزرگ او بتواند در کانون توجهات قرار بگیرد و دست آخر وی را مجاب به استفاده از مخدرات ممنوعه کرده بود تا آن اتفاق شوم برای اولادی رخ دهد..

با وجود گزارشات ضد و نقیضی که رسانه ها از این اتفاق تلخ ارائه کردند، هرگز دیگر این ماجرا مورد بررسی قرار نگرفت تا برای همیشه این پرونده بسته بماند و به دست فراموشی سپرده شود.. چرا که هیچ کس نمی خواست برای خود دردسر ایجاد کند، اما قطعا بزرگ ترین ظلم در حق اولادی شد، چرا که سهم او بسیار بیش از یک مقبره سنگی و دردآور بود..

451