آذری: بهتاش فریبا سرگذشت زندگی من است
هافبک جوان تیم استقلال گفت: من هرگز گذشته‌ام را فراموش نمی‌کنم و به همه آن‌هایی که برایم زحمت کشیدند، احترام می‌گذارم.
کد خبر: ۳۳۵۳۸۷
تاریخ: ۱۸ فروردين ۱۳۹۹ - ۱۴:۴۰
رضا آذری، هافبک جوان تیم استقلال درباره شرایط این روز‌های خود و سریال پایتخت حرف زد.
* با قرنطینه چه می‌کنی؟
در طول این مدت مشغول انجام تمرینات اختصاصی بودم البته گاهی هم به زمین چمن می‌رفتم و با دوستانم فوتبال بازی می‌کردیم.
* نگران نبودی که کرونا بگیری؟
مراعات می‌کردیم.
* چطور فوتبال بازی می‌کردید در حالی که با بقیه بازیکنان در ارتباط بودید؟
مراعات می‌کردیم و به نوعی خطرش را به جان می‌خریم از بس فوتبال را دوست داریم.
* این روز‌ها فرصت خوبی برای درخشش و پیشرفت تو و امثال تو بود. مانند بازیکنان جوان دیگر که در سال‌های اخیر راهی اروپا شدند. جهانبخش، پورعلی‌گنجی، نورافکن و بقیه! کرونا با شما چه کرد؟
به قول معروف این هم از شانس ماست! به هر حال با مقدرات نمی‌توان کاری کرد و اتفاقی است که رخ داده. ما هم سرنوشت‌مان به این شکل بود.
* در قرنطینه چه می‌کردی؟
کنار خانواده بودیم و تا جایی که می‌شد سعی می‌کردیم از خانه بیرون نرویم. سریال پایتخت هم تنها برنامه‌ای بود که از تلویزیون نگاه می‌کردم. خیلی دوستش داشتم به ویژه، چون به بحث فوتبال هم در آن پرداخته می‌شد.
* آن قسمت که بهتاش فریبا خبر انعقاد قرارداد خود با نساجی را مطرح کرد، دیدی؟
بله اتفاقاً در آن شب به یاد خودم افتادم. وقتی از باشگاه استقلال به من پیشنهاد شد تا با تیم بزرگسالان قرارداد ببندم. آن اتفاق پس از سال‌ها حضور من در رده‌های پایه باشگاه اتفاق می‌افتاد. من هم به همان شکل خبر پیشنهاد استقلال را به خانواده‌ام دادم و کاملاً در آن قسمت به یاد خودم افتاده بودم.
* بازیگر نقش بهتاش فریبا در همان قسمت، رفتار خوبی با پدرش نداشت. آیا تو هم چنین اتفاقی را تجربه کردی؟
من هرگز گذشته‌ام را فراموش نمی‌کنم و به همه آن‌هایی که برایم زحمت کشیدند، احترام می‌گذارم. ضمناً تلاش می‌کنم محبت‌هایشان را تلافی کنم.
* از سریال پایتخت خاطره دیگری هم داری؟
بله در آن قسمت که به فریبا پیشنهاد دروازه‌بانی در پاناتینایکوس داده شد، مادرم کنارم نشسته بود و به پشتم زد و گفت: «رضا! ان‌شاءالله یک روز تو هم با یک پیشنهاد اینچنینی راهی تیم‌های خارجی شوی و به آرزوهایت برسی».
* با قرنطینه چه می‌کنی؟
در طول این مدت مشغول انجام تمرینات اختصاصی بودم البته گاهی هم به زمین چمن می‌رفتم و با دوستانم فوتبال بازی می‌کردیم.
* نگران نبودی که کرونا بگیری؟
مراعات می‌کردیم.
* چطور فوتبال بازی می‌کردید در حالی که با بقیه بازیکنان در ارتباط بودید؟
مراعات می‌کردیم و به نوعی خطرش را به جان می‌خریم از بس فوتبال را دوست داریم.
* این روز‌ها فرصت خوبی برای درخشش و پیشرفت تو و امثال تو بود. مانند بازیکنان جوان دیگر که در سال‌های اخیر راهی اروپا شدند. جهانبخش، پورعلی‌گنجی، نورافکن و بقیه! کرونا با شما چه کرد؟
به قول معروف این هم از شانس ماست! به هر حال با مقدرات نمی‌توان کاری کرد و اتفاقی است که رخ داده. ما هم سرنوشت‌مان به این شکل بود.
* در قرنطینه چه می‌کردی؟
کنار خانواده بودیم و تا جایی که می‌شد سعی می‌کردیم از خانه بیرون نرویم. سریال پایتخت هم تنها برنامه‌ای بود که از تلویزیون نگاه می‌کردم. خیلی دوستش داشتم به ویژه، چون به بحث فوتبال هم در آن پرداخته می‌شد.
* آن قسمت که بهتاش فریبا خبر انعقاد قرارداد خود با نساجی را مطرح کرد، دیدی؟
بله اتفاقاً در آن شب به یاد خودم افتادم. وقتی از باشگاه استقلال به من پیشنهاد شد تا با تیم بزرگسالان قرارداد ببندم. آن اتفاق پس از سال‌ها حضور من در رده‌های پایه باشگاه اتفاق می‌افتاد. من هم به همان شکل خبر پیشنهاد استقلال را به خانواده‌ام دادم و کاملاً در آن قسمت به یاد خودم افتاده بودم.
* بازیگر نقش بهتاش فریبا در همان قسمت، رفتار خوبی با پدرش نداشت. آیا تو هم چنین اتفاقی را تجربه کردی؟
من هرگز گذشته‌ام را فراموش نمی‌کنم و به همه آن‌هایی که برایم زحمت کشیدند، احترام می‌گذارم. ضمناً تلاش می‌کنم محبت‌هایشان را تلافی کنم.
* از سریال پایتخت خاطره دیگری هم داری؟
بله در آن قسمت که به فریبا پیشنهاد دروازه‌بانی در پاناتینایکوس داده شد، مادرم کنارم نشسته بود و به پشتم زد و گفت: «رضا! ان‌شاءالله یک روز تو هم با یک پیشنهاد اینچنینی راهی تیم‌های خارجی شوی و به آرزوهایت برسی».