اصفهان آهن ۱
آهن ملل
ایرانسیل
ایرانسیل موبایل
کد خبر: ۲۱۲۴۴۶
گزارشی از یک فینال آسیایی
ورزشگاه یکصدهزار نفری امروز خالی و بدون هیجان به روزی فکر می کند که می توانست یکی از تاریخی ترین روزهای خود را پشت سر بگذارد اما نشد که بشود آنچه دلمان می خواست.
۱۰:۰۷ - ۲۰ آبان ۱۳۹۷
وانانیوز|

بعد از 13 سال عدم حضور در ورزشگاه آزادی تماشای بازی فینال لیگ قهرمانان آسیا از پشت شیشه های جایگاه خبرنگاران می تواند حاوی سوژه های بکری باشد. 

بخش اول؛ جو فوق وحشتناک آزادی برای ژاپنی ها و خونسردی چشم بادامی ها

همان نگاه اول برای هر تازه واردی به ورزشگاه آزادی می تواند خوفناک و دلهره آور باشد. بی تردید برای مردان سرزمین آفتاب هم همین طور بوده اما آنها خیلی خوب رمز خونسردی و بر استرس غلبه کردن را بلد بودند و در سرتاسر بازی لحظه ای هم تحت تاثیر این جو سنگین قرار نگرفتند. باید به این باور برسیم که میزبانی هر قدر هم امتیاز محسوب بشود دیگر گذشته آن زمان ها که صرف میزبان بودن بتوان تیمت را برنده تصور کنی. چشم بادامی های سرزمین آفتاب با تسلط کامل به شرایط جوی ورزشگاه آزادی و با وجود بار سنگینی که روی دوش خود می دیدند خیلی خوب از پس این شرایط بر آمدند و ذره ای هم پا پس نکشیدند. وضعیت برای آنها همان طور که سرمربی شان قبل از بازی گفته بود پیش رفت. آنها  20 دقیقه اول خیلی روان و بدون دردسر بازی را کنترل کردند و به آنچه هم می خواستند رسیدند. 

بخش دوم؛ استرس، التهاب، هیجان و چشم انتظاری هواداران

دیروز حس قشنگی در شهر تهران غالب بود. از مسیری که به ورزشگاه آزادی منتهی می شد هر لحظه نزدیک شدن به ورزشگاه آزادی می شد صدای قلب هوادارانی را شنید که چشم انتظار یک قهرمانی رویایی بودند. ترافیک شیری نزدیک استادیوم، دستفروشانی که شاید بیشتر از همه وقت خوشحال از بازار پررونقی که خواهند داشت و هیجان وصف نشدنی جماعتی که به عشق معجزه و غیرت پرسپولیسی ها در راه ورزشگاه آزادی بودند. آنچه برای من از همه بیشتر به چشم آمد تمیزی اطراف ورزشگاه آزادی بود. با وجود همه شلوغی و ازدحامی که وجود داشت. داخل ورزشگاه اتمسفر عجیبی از امید و انگیزه چنان به صورتت می کوبید که حتی دلت نمی خواست فکر کنی که قرار نیست جام در تهران نماند. برخلاف همیشه که هواداران ایرانی در مواقع حساس بازی سکوت اختیار می کنند و انگار فراموش کرده اند که برای چه چیزی به ورزشگاه رفته اند این بار هواداران برای پرسپولیس سنگ تمام گذاشتند. از صدای بوق های کر کننده به هنگام در اختیار داشتن توپ توسط ژاپنی ها«افسوس که هیچ چیز بر این مردان آفتابی اثر نداشت که نداشت» تا کم نیاوردن حمایت تا لحظات پایانی بازی. 

بخش سوم؛ پرسپولیسی که هیچ بویی از قهرمانی نمی داد

«پرسپولیس قهرمان» شعاری که در طول 6 ساعتی که از قبل از بازی در ورزشگاه بارها طنین انداز شد و انتظاری که از ساق های مردان برانکو می رفت اما نشد آنچه که انتظار می رفت. پرسپولیس در فینال برگشت لیگ قهرمانان آسیا هیچ نشانی از یک تیم قهرمان نداشت. ایرادات فنی و ریزبینانه فوتبالی را که کنار بگذاریم این تیم زوری برای بردن نداشت که نداشت که نداشت. دریغ از یک حمله جانانه که حداقل بچسبد به دل آن هواداری که از اوج استرس و هیجان در حالت غالب تهی بود. 

به گوش خود شنیدم که هوادار بخت برگشته از راه دور آمده به ورزشگاه به تیمش التماس می کرد بریز روی دروازه هر چه داری که دیگر چه چیز برای از دست دادن داری. اما خب گاهی نمی شود که بشود. شاگردا برانکو هر چه در توانشان بود در طبق اخلاص گذاشتند اما باری که کج است کج است و اگر همه هم بسیج شوند وقتی نخواهد به مقصد برسد نمی رسد. 

دیروز که از پشت شیشه های جایگاه خبرنگاران در حال تماشای فینال آسیا بودم و زور نداشته و نیمکت خالی از ستاره پرسپولیس را می دیدم عجیب یاد مهدی طارمی، خیریتی که خیریت نبود و طاهری و بی کفایتی و بی عدالتی و زیرخاک رفتن پرونده ای که مجرمانش راست راست راه می روند که ککشان هم نمی گزد افتادم. تاریخ باشگاه پرسپولیس چطور باید این خیانت سنگین را فراموش کند؟ پرسپولیس به فینال رسید اما چه سود با تیم بی بازیکن. منصفانه و با نگاه عدالت محور پرسپولیس از نظر شرایط حمایتی برای رسیدن به جامی که حسرتش را می کشد چیزی کم نداشت. شاید به قول هواداران رقیبشان که این روزها کنایه های سنگینی به وزارت ورزش وحتی دولت می زنند که همه شرایط را برای پرسپولیس فراهم کرده اند سرخپوشان در بهترین وضعیت حمایتی بودند اما چه فایده که نان باشد و دندانی برای خوردنش نباشد. تیم بی بازیکن و بی پشتوانه تا کجا می خواهد با معجزه و شانس و اتکای چندسال کنار هم بازی کردن بازیکنانش و علم مربی اش جلو برود؟پرسپولیس دیروز بوی قهرمانی نمی داد و من قیافه های مغموم و بهت زده هوادارانی مقابل چشمانم است که یک یا دو روز کامل از زندگی خود را صرف حضور در جایی کردند که بتوانند رویای نیمه کاره سرخ ها را تمام شده ببینند اما از رویا خبری نشد که نشد و این زخم باری شد بر سایر مشکلات روزمره شان و طعنه های تمام نشدنی هواداران رقیب. 

بخش چهارم؛سیگاری که ورزشگاه آزادی را ترک نمی کند

13 سال قبل هم که به ورزشگاه رفتم و استرس هواداران سرخابی را می دیدم این سیگار بود که به قول خود هواداران هیجانشان را پوشش می داد و بعد از 13 سال و با وجود شعارهای قشنگ ورزشگاه عاری از دود باز هم این سیگار بود که بر تشویش و اضطراب آن دسته از هوادارانی که روی پای خود بند نبودند کاوری بود بر اعصابشان. سیگار کشیدند و فضای ورزشگاه را مسموم کردند اما به چشم خود دیدم هیچ اعصابی آرام نشد. فقط دود غلیظی به ریه های بقیه رفت تا یادگار بماند از ورزشگاه بزرگ آزادی. 

بخش پنجم؛ بانوان گزینشی، هیجانی وصف نشدنی 

هنگامی که مهدی تاج در حال توضیح و نشان دادن بخش کوچک قسمت بانوان به اینفانتینو بود و هواداران هوشیار متوجه قضیه شدند و با شعار«دروغه دروغه» قصد داشتند به رئیس فیفا بفهمانند که چنین خبرهایی هم نیست به این فکر می کردم که هواداران پرسپولیس این واکنش ناگهانی و حمایتی خود از بانوان را چطور به این سرعت به جمع بندی رساندند و چطور رئیس فدراسیون فوتبال را سکه یک پول کردند. اینفانتینو اما دلش زمانی آرام گرفت که جایگاه بانوان را با چشمانش دید و من درست هنگامی که رئیس فیفا و شیخ سلمان لبخند به لب در حال تماشای ذوق بی حد و حصر هواداران خانم حاضر در ورزشگاه بودند به چند ساعت قبل ترش فکر می کردم. جایی که از ساعت تقریبا 10 صبح شنبه این هواداران به اصطلاح گزینشی که مورد شدیدترین حملات انتقادی از سوی خیلی از زنان علاقه مندان به فوتبال و روزنامه نگاران و فعالان اجتماعی قرار گرفته اند، در مکان مورد اعلام وزارت ورزش حاضر شده بودند و چیزی حدود 6 ساعت معطلی عجیب و غریب و سرپا ایستادن تا بالاخره بتوانند راهی ورزشگاه شوند. 

نمایش دلپذیر مسئولان ایرانی برای روسای فوتبال دنیا و آسیا برای منی که همراه این بانوان سختی حضور در ورزشگاه را چشیدم و دیدم و لمس کردم خیلی خوشایند نیامد. درست است که برای حل شدن حضور بانوان در ورزشگاه های فوتبال باید قدم را برداشت و هر قدم تازه و اولی مشکلات خاص خودش را دارد اما می توان از همان قدم اول بار را کج برنداشت و این همه سوتفاهم و تفرقه بین بانوان ایجاد نکرد. هوادارانی که به معنی واقعی می شد عشق و علاقه شان را به فوتبال و تیم محبوبشان دید اما انتخاب گزینشی یک جایی و یک زمانی تاثیر منفی خود را هم دارد. دیروز شنیدم و شاهد بودم که تعدادی از خانم های حاضر در ورزشگاه به واسطه آشنایی با مسئولان و کارمندان وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال توانسته بودند به ورزشگاه برسند و شاید خیلی هم علاقه مند به فوتبال نبودند اما در این سرزمین زنانی را داریم که با همه وجود خود به فوتبال علاقه دارند و حسرت یک بار فوتبال دیدن از نزدیک را به دل می کشند. 

نکته کلیدی اینجا بود که در حضور بانوان دیگر خبری از فحاشی نبود و واقعیت این است که آقایان مراعات کردند.

از نمایش دلپذیر فدراسیون فوتبال برای جهانیان خوشم نیامد چون دوست ندارم این طور زنان وسیله ای برای سرپوش گذاشته شدن باشند. فدراسیونی که حق فوتبال نویسان بانوی ایرانی را به خوبی ادا نمی کند و سهوی یا عمدی آنها را نادیده می گیرد در عوض راه برای باز شدن برخی که شاید در طول سال یک الی دو بار دغدغه فوتبال داشته باشند مهیا می شود. 

بخش ششم؛ ورزشگاه کثیف  و یک دنیا حسرت

بازی تمام شده و خستگی و بی انگیزگی در ورزشگاه بیداد می کند. هوادارانی که دوست داشتند روزشان طوری به پایان برسد که دلشان نخواهد از پایکوبی و لرزاندن ورزشگاه با نشاطشان آنجا را ترک کنند حالا با دلمردگی و رخوت ورزشگاه را ترک می کنند. زنانی که با چه اشتیاقی و با چه سروصدای وصف نشدنی خود را به  جایگاه 4 رساندند و حالا منتظر خالی شدن ورزشگاه توسط مردان هستند تا آنها هم بتوانند ترک کنند مکانشان را.آنهایی که دوست نداشتند در اولین حضورشان ترکشان این قدر ناامیدانه باشد و من به ورزشگاه خالی نگاه می کنم. جز مشتی آشغال تخمه و ته سیگار و .... در لابلای صندلی های ورزشگاه چیزی به چشمم نمی آید. تنها جایگاه تمیز ورزشگاه برای آن تعداد کم هواداران ژاپنی است که در بین کثیفی های دیگر مکان ها می درخشد. راستی چه تماشاگران با مزه ای بودند. در یک گوشه ورزشگاه فارغ از هیاهوی عظیم پرسپولیسی ها از همان دقیقه یک تا 90 یک لحظه از تشویق کاشیما غافل نشدند و اصلا انگار در دنیای دیگری بودند و در طول بازی که گه گاهی نیم نگاهی به آنها داشتم پیش خود فکر می کردم در ورزشگاهی که از تشویق هواداران ایرانی صدا به صدا نمی رسد آنها چرا کم نمی آوردند و دست از تشویق بر نمی دارند؟ چرا این ژاپنی ها نا امید نمی شوند؟ و بازی که تمام شده یک نیروی مافوق طبیعه در گوشم نجوا می کند ناامیدی بزرگترین گناه است و می فهمم چرا ژاپنی ها در بیشتر مواقع در چنین شرایطی موفق هستند. از ورزشگاه خارج می شوم و در ظلمت و سیاهی بیرون ورزشگاه به زباله هایی که روی زمین افتاده و منظره زشتی را پدید آورده فکر می کنم به آن زحمت کشانی که باید دوباره این ورزشگاه را تمیز کنند و کمر خود را خمیده یک رفتار ناپسندی کنند که گویا برایش راه حلی نیست در حالی که در دینمان توصیه شده نظافت نیمی از ایمان است. 

انتهای پیام/ر

 

منبع: فارس
سلام پرواز
سلام پرواز ۲
ارسال نظر
رپرتاژ تریبون
تبلیغات
جدیدترین اخبار
دیگران چه می‌خوانند؟
پرطرفدارترین
خبر فوری