صفحه نخست

سیاسی

ورزشی

اقتصادی

اجتماعی

فرهنگی

مجله پلاس

صفحات داخلی

دوشنبه ۱۹ شهريور ۱۴۰۳ - September 09 2024
کد خبر: ۵۷۹۹۷۷
تماشاگر دومین بخش از دومین قسمت برنامه قهرمان مردم هستید. این برنامه به مجتبی جباری اختصاص دارد که پخش 4 قسمت آن از ظهر امروز آغاز شده و فردا به پایان می‌رسد.
۱۷:۲۵ - ۱۹ شهريور ۱۴۰۳
وانانیوز|

به دومین بخش از دومین قسمت از برنامه قهرمان مردم رسیده‌ایم. در این قسمت از قهرمان مردم به کتابسرای مجتبی جباری در تهران رفتیم تا با سوپراستاری گفتگو کنیم که دنیای فرهنگی کتاب و کتابخوانی را به فضای پر از حاشیه و جنجال امروز فوتبال ایران ترجیح داده است.

مجتبی جباری در این بخش از گفتگو از فضای متفاوت کتابسرای راوی و همینطور نقش همسرش در مدیریت و کمک به خودش گفت. ستاره اسبق استقلال و فوتبال ملی ایران گفت که علاقه به شعر نقطه آغاز پیوند او با دنیای کتاب بوده است. وقتی به شوخی به مجتبی جباری گفتیم چون زیاد مصدوم می‌شده خیلی اوقات بیکار بوده و همین باعث شده کتاب‌خوان شود گفت اتفاقا در دوران مصدومیت مثنوی معنوی می‌خوانده و فارغ از دید امروزش به دنیا، آن زمان این تصور را داشته که مصدومیت‌های سخت آزمونی برای سنجش صبرش در زندگی بوده است.

دقایق پایانی این بخش از برنامه به فوتبال اختصاص دارد. مجتبی جباری می‌گوید نمی‌داند چرا برخی افراد حاضر در فوتبال وقتی راهکاری برای ارائه ندارند سکوت نمی‌کنند. نمی‌داند چرا بسیاری از افرادی که در فوتبال امروز حضور دارند در حال آسیب رساندن به فوتبال هستند و همچنین استقلال شخصیتی خود را از دست داده‌اند. چرا طوری رفتار می‌کنند که دیگران برای‌شان تصمیم بگیرند و برای نجات خود دیگران را به زیر می‌کشند.

این بخش جذاب گفتگو را می‌بینید و می‌خوانید:

 

به راه اندازی انتشارات هم فکر کرده‌اید؟

بله. اتفاقی است که امیدواریم رخ بدهد اما همانطور که گفتم، ما در این حوزه تازه وارد هستیم و باید تجربه بیشتری کسب بکنیم.

عرصه فرهنگی بعدی که دوست دارید به آن ورود کنید چیست؟ 

اگر بخواهم بر اساس اولویت بگویم، حفظ اینجا به بهترین شکل. داشتن شعبات دیگر در تهران و شهرستان و ایجاد یک انتشارات. 

مهمترین تفاوتی که فکر می‌کنید کتاب سرای راوی با باقی کتابفروشی‌ها دارد چیست؟

فکر می‌کنم محیط دلنشین و خوبی که برای دیگران به وجود آوردیم. البته زحماتش با همسرم بود و از این بابت نگاه خیلی خوبی داشت دوست داشتیم فضایی باشد که خودمان در آن لذت می‌بریم. دوست داشتیم فضایی وجود داشته باشد که در آن مردم بتوانند بنشینند و کتابی که می‌خواهند بخرند را ببینند و مطالعه کنند. به فضایی که ایجاد کردیم خیلی توجه داشتیم. انتخاب مکان هم به نظرم خیلی درست بود. ما فضای مذکور را از موقوفات دکتر افشار اجاره کردیم و از این بابت فکر می‌کنم همه چیز در جای درستی قرار گرفته است. افرادی که اینجا می‌آیند، فضا را دوست دارند و علاوه بر آن فکر می‌کنم بچه‌هایی که با ما کار می‌کنند، خیلی خوب با مردم ارتباط برقرار می‌کنند. بعضاً شده که خودمان به برخی کتاب فروشی‌ها رفتیم ولی برخورد خوبی ندیدیم. افرادی که تقریباً خلاصه‌ای از همه کتاب‌های آنجا را می‌دانند و می‌توانند به شما اطلاعات بدهند ولی در رفتارشان تاثیری از مطالعه را نمی‌بینیم. دوستان عزیزی که به اینجا می‌آیند در شناخته شدن هرچه بیشتر این فضا کمک می‌کنند و البته خود فوتبال هم بالاخره کمک می‌کند چون توجه مردم به فوتبال خیلی زیاد است و اگر بتوانیم با استفاده از همین عامل برای کتاب، سینما یا موسیقی جهت دهی کنیم، خیلی تاثیرگذار است. 

از اتفاقات خوب زندگی من حضور همزمان با همسرم در کتابسراست؛ اینجا برای ما حکم تراپی دارد

به نظر می‌رسد بسیار خانواده دوست هستید چون در همین چند دقیقه‌ای که صحبت کردیم بارها از همسرتان تشکر کردید و در مورد بچه‌های خودتان صحبت کردید؟

البته اکثر آدم‌ها خانواده دوست هستند. یکی از اتفاقات خیلی خوبی که در زندگی من افتاد این بود که من و همسرم اینجا همکار بودیم. همسرم مدیریت اینجا را برعهده دارد و خیال من از بابت برگزاری مراسم، دعوت از آدمها و... راحت است چون اشراف کاملی به این مسائل دارد و من بدون کمک او نمی‌توانم همه کارها را انجام بدهم. در مورد پسرهایم هم خیلی خوش شانس بودم که وقتی آنها کوچک بودند، من دیگر فوتبال بازی نمی‌کردم و می‌توانستم وقت بیشتری را با آنها بگذرانم. آنها عزیزترین موجوداتی هستند که می‌توانم کنارشان وقت بگذرانم و از این مساله نهایت استفاده را بردم. خدا را شکر بچه‌های خیلی خوب و فهمیده‌ای نسبت به سن خود هستند. این فضا باعث شده که حتی کانون خانواده ما هم گرمتر و بهتر شود. بعضی اوقات حضور خودمان و دوستانمان در این مکان حکم تراپی را دارد. شما گاهی اوقات پس از اینکه وقتی با یک نفر همکلام می‌شوید، خیلی احساس بهتری برایتان به وجود می‌آید.

موقعی که فوتبال بازی می‌کردید هم همه می‌دانستند که به مطالعه و خواندن کتاب علاقه دارید. این اشتیاق از کجا به وجود آمد؟ آیا یک نفر کتابی را به شما داد که جرقه کتابخوانی در وجودتان زده شد؟

به شعر علاقه داشتم. البته کتاب‌هایی هم بود که بعد از خواندن آنها  قضیه برایم حکم یک کلید را داشت. این اتفاق برای خیلی از آدم‌ها به وقوع پیوسته است. کتاب‌های خوبی که حتی از روی آنها فیلم هم ساخته شده است. مثلا خاطرات یک مربی یا بازیکن می‌دیدی که خودت می‌توانی خیلی خوب برداشت خود را از این کتاب داشته باشی. اتفاق جالب اینجا بود که یک فیلم را می‌دیدی و ‌بعضی ها می‌گفتند فیلم بسیار خوبی است ولی کتابش یک چیز دیگر است. وقتی آن کتاب را می‌خواندی، تو را کاملاً غرق می‌کرد. این اتفاق خیلی خوب و جذابی است. همسرم در این عرصه تحصیلات آکادمیک داشت و کلاس‌های نویسندگی می‌رفت. خوبی کلاس‌های نویسندگی این بود که کتاب‌های خیلی غربال شده و خوبی را معرفی می‌کردند که بسیار جذاب بودند و همان باعث می‌شد بیشتر به کتاب خواندن علاقمند بشوی. 

دوران مصدومیت از مثنوی معنوی آرامش می‌گرفتم؛ فکر می‌کردم این شرایط یک امتحان است

همکاران رسانه‌ای با شما شوخی می‌کردند و می‌گفتند چون زیاد مصدوم می‌شوید، وقت فراوانی برای کتاب خواندن دارید. البته جدا از شوخی، واقعا آیا کتابخوانی در دوران نقاهت به شما کمک می‌کرد؟

آن زمان درگیر خواندن مثنوی معنوی بودم و و فکر می‌کردم این آسیب دیدگی‌ها یک نوع امتحان است که باید از عهده آن بر بیایم. مثنوی واقعا در آن مقطع کمک کرد. در آن لحظات نگاهم آنقدر به جلو بود که فکر می‌کردم این اتفاقات برای هر کسی پیش می‌آید. چیزهایی که در مثنوی معنوی می‌خواندم واقعاً آرامش بخش بودند. برای مثال پیش خودم می‌گفتم اگر اتفاقاتی مانند از دست دادن تیم ملی و... رخ می‌دهد، قرار است از تو یک آدم دیگر بسازد. اینها جزو همان تاثیرات آرامش بخشی بود که به واسطه خواندن مثنوی معنوی به دست آورده بودم. فراز و نشیب‌هایی که در فوتبال برای من به وجود آمد موجب شد نوع نگاهم به خیلی چیزها متفاوت شود. میزان پیروزی و شکست‌هایی که یک ورزشکار حرفه‌ای در طول یک سال تجربه می‌کند به حدی است که شاید یک آدم عادی آن را در تمام دوران عمرش هم تجربه نکند. خوش شانسی من این بود که مکث نمی‌کردم تا ببینم چه اتفاقاتی برایم رخ داده است. این ماجراها آنقدر طولانی است که همین الان اگر بخواهم در موردش صحبت کنم، حوصله ام نمی‌کشد بنابراین اگر آن موقع می‌خواستم به چنین مواردی فکر کنم، قطعاً نمی‌توانستم از آن شرایط عبور کنم. همین مسائل موجب شده که الان صاحب  اعتماد به نفسی متفاوت از فردی که فوتبالیست بوده و جایگاه قهرمانی داشته است، پیدا کنم. 

ما هیچ وقت ندیدیم مجتبی جباری در داخل اردو یا روی نیمکت کتاب بخواند ولی بعضی از همبازیانت چنین کاری را انجام می‌دادند . در واقع نوعی واکنش اعتراضی انجام می‌دادند. مثلا فرهاد مجیدی یک بار زمانی که نیمکت نشین شده بود، روی نیمکت کتاب می‌خواند.

یک بار هنگامی که قطر بودم اشتباه کردم و هنگام جلسه فنی آقای کرانچار، موقع پخش فیلم بازی‌ها کتاب "باشگاه مشتزنی" همراهم بود. ایشان متوجه شد و باشگاه من را ۱۰۰ هزار ریال قطر جریمه کرد. فکر کنم این بیشترین جریمه‌ای بود که یک نفر بابت کتاب خواندن متحمل شده است! از طرف دیگر، خیلی جاها بوده که از ورزشکار و فوتبالیست توقع داشتند تا در مواجهه با مسائل مهم، بهترین تصمیمات را اتخاذ کند ولی افرادی که خودشان در این زمینه مدعی بوده‌اند، چنین کاری را نه بلدند و نه انجام داده‌اند.

هیچ مقام نظارتی نیست جلوی برخی حرف‌ها و رفتارها را در فوتبال بگیرد!

در صحبت‌های خودتان به این نکته اشاره کردید که برای مثال، یک مربی فکر می‌کند در فوتبال با کار خودش تاثیر می‌گذارد ولی در عمل اینگونه نیست. آیا به این مساله اعتقاد دارید که فوتبال به این مهم نیازمند است که حتماً فرهنگ در آن رشد کند و بحث فرهنگی حلقه مفقوده آن تلقی می‌شود؟

فوتبال ما در تمام موارد نیاز به رشد دارد. از بحث فرهنگی و مدیریتی گرفته تا زیرساخت و... فرهنگ زمانی اینها را تکمیل می‌کند که ابتدا ساختار کار درست شود. ابتدا باید ببینی یکسری مدیر زیرساخت‌های لازم را به نحوی درست کرده‌اند که به لحاظ فنی در حال پیشرفت هستیم و حالا باید از نظر اخلاقی و فرهنگی هم آن را بهبود ببخشیم ولی وقتی اصلاً هیچکدام از اینها نیست، وقتی شما درگیر مسائلی همچون زمین تمرین و مسابقه هستی دیگر هیچکس تمرکزی روی ترمیم مسائل فرهنگی ندارد. وقتی یک باشگاه همه زیرساخت‌ها را دارد، در رده پایه مشغول فعالیت است، از نظر مالی تامین است و خروجی خوبی هم می‌گیرد، پیش خودش می‌گوید حالا روی بحث فرهنگی هم کار می‌کنم.

متاسفانه در حال حاضر هم آنهایی که فوتبالی نیستند و هم آنهایی که از این فوتبال به همه چیز رسیدند، مشغول آسیب رساندن به این صنعت هستند. آنها با حرف‌ها و رفتارشان به فوتبال آسیب می‌زنند. این افراد نمی‌دانند که بچه های خودشان هم  وارد این فضا می شوند. فوتبال را خراب و متشنج می‌کنند. چیزی که من را ناراحت می‌کند این است که بعضی افراد استقلال شان را از دست می‌دهند. ما فوتبالیست‌ها تقریباً همه از یک مسیر واحد جلو رفته‌ایم. از یک سطح پایین تلاش کردیم، جنگیدیم کلی رقیب را کنار زدیم خوش شانسی سراغ مان آمد، مربی خوب گیرمان آمد، هزاران آسیب و آفت گریبانگیر دیگرانی که شاید حتی توانمندی بیشتری از ما داشتند شد، اما این مشکلات در مسیر ما سبز نشد تا به اینجا برسیم. حالا تو یک آدم مستقل هستی که خدا بهت هم شغل و موقعیت خوب داده است، هم پول خوب و امکانات. خدا تو را بازیکن ملی کرده است حالا تو چرا باید وابسته به دیگران شوی؟ چرا برای ماندن در چنین موقعیتی  کار انجام می‌دهی و پیش خیلی‌ها کرنش می‌کنی؟

چه چیزی بهتر از اینکه برای خودت مستقل باشی؟ چه چیزی بهتر از اینکه از یک جایی به بعد طوری رفتار نکنی که دیگران برایت تصمیم بگیرند؟ این حرفه هر چقدر هم که بد باشد چون شما دارید از داخل آن پول در می‌آورید، نمی‌توانید و نباید این بد را بدتر کنید. چرا برای اینکه خودت نجات پیدا کنی حاضری همه را پایین بکشی؟ هیچ مقام نظارتی هم نیست که جلوی حرف و رفتار را بگیرد. هیچ مقام نظارتی نیست که مسیر را مشخص کند. الان مگر فوتبال ما می‌داند که می‌خواهد به کجا برسد؟ یعنی یک نقشه راه باشد که ببینیم ما الان اینجاییم و می‌خواهیم به این نقطه برسیم. نکته تاسف بار اینجاست که داریم در مورد یک مملکت بزرگ صحبت می‌کنیم که در تمام این سال‌ها نتوانسته برنامه‌ریزی درستی برای فوتبال داشته باشد.

آقایان بین کار آسان و کار سخت، کار سخت را انتخاب می‌کنند و انرژی مضاعفی می‌گذارند تا کار به نتیجه نرسد. این خیلی کار عجیبی است! ما که نمی‌خواهیم چیزی را اختراع کنیم بلکه فقط می‌خواهیم الگوبرداری کنیم. هر سال منتظرند که فلان تیم چطور یار می‌گیرد و چه نتایجی کسب خواهد کرد ولی آیا همه اهالی فوتبال می‌دانند که می‌خواهیم به کجا برسیم؟ از مربیان و بازیکنان گرفته تا مدیران و مسئولان، آیا می‌دانند که باید چه کاری برای فوتبال انجام بدهند؟ چطوری آن را زیباتر کنند؟ اصلاً چنین فکری نمی‌کنند و آنقدر درگیر روزمرگی هستند و این محیط آنها را احاطه کرده که اصلاً نمی‌توانند یک مقدار از کالبد خود بیرون بیایند و ببینند که قرار است چه اتفاقی بیفتد. این خیلی ناراحت کننده است. از طرف دیگر، نمی‌دانم چرا یک عده در فوتبال ما تحت هر شرایطی می‌خواهند صحبت کنند؟ می‌خواهند واکنشی نشان بدهند و کامنت بگذارند! اگر واقعاً گاهی اوقات حرف یا راهکاری برای ارائه وجود ندارد خیلی بهتر است که سکوت کنند. این سکوت نکردن واقعاً من را ناراحت می‌کند.

 

 

ارسال نظر