صفحه نخست

سیاسی

ورزشی

اقتصادی

اجتماعی

فرهنگی

مجله پلاس

صفحات داخلی

پنجشنبه ۱۲ مهر ۱۴۰۳ - October 03 2024
کد خبر: ۵۸۴۲۵۵
علی جنتی گفت: سید حسن نصرالله دارای یک شخصیت کاریزماتیک و غیر قابل جبران است. او با درایت و تدبیری که داشت، حزب الله را از یک گروه کوچک چریکی به یک سازمان گسترده و توانمند نظامی، سیاسی و اجتماعی تبدیل کرد.
۲۲:۳۸ - ۱۲ مهر ۱۴۰۳
وانانیوز|

علی جنتی، کارشناس ارشد سیاست خارجی و سفیر اسبق جمهوری اسلامی ایران در کویت، در گفت و گویی با جماران، به بیان نکاتی درباره حمله موشکی سپاه به اسرائیل، شهادت سید حسن نصرالله و ... پرداخته است. بخشی از این گفت و گو را در ادامه می خوانید؛

تنش میان جمهوری اسلامی ایران و رژیم اسرائیل با حمله موشکی مستقیم ایران که شامگاه سه شنبه در پاسخ به مجموعه ای از اقدامات این رژیم انجام گرفت وارد سطح جدیدی شده است. تا پیش از این حمله، نظر برخی از کارشناسان این بود که تهران نباید در زمین طراحی شده توسط نخست وزیر رژیم اسرائیل بازی کند، برخی دیگر از کارشناسان نیز ادامه خویشتن داری ایران را تضعیف قدرت بازدارندگی آن می دانستند. فکر می‌کنید در نهایت چه ملاحظه هایی باعث شد که تهران به بیش از دو ماه خویشتن داری پایان داده و عملیات وعده صادق دو را انجام دهد؟

در طول چند ماه گذشته اتفاقاتی افتاد؛ یکی بمباران کنسولگری ایران در دمشق بود که منجر به شهادت تعدادی از فرماندهان ما شد. جمهوری اسلامی ایران در پاسخ به آن حمله عملیات وعده صادق یک را انجام داد که از ابتدا هم حد و حدود آن عملیات مشخص بود و به گونه ای طراحی و اجرا شد که احیانا به یک جنگ گسترده میان دو طرف منتهی نشود.

اقدام بعدی که توسط رژیم اسرائیل صورت گرفت، به شهادت رساندن اسماعیل هنیه بود؛ که ضربه بزرگی به حیثیت ایران بود که اسرائیل در خاک ایران، آن هم در جایگاهی که کاملا از نظر امنیتی حفاظت شده است، هنیه را ترور کند. در این مقطع ایران تلاش کرد به منظور کمک به برقراری آتش بس در غزه خویشتن داری نشان داده و بهانه ای برای جنگ وسیع در اختیار نتانیاهو قرار ندهد.

شهادت سید حسن نصرالله، دبیر کل حزب الله لبنان و ترور تعدادی از فرماندهان ارشد که ضربه سنگینی به حزب الله بود، طبیعتا ایران را به واکنش واداشت. مجموع شرایط موجود در صحنه ایران را بر سر یک دوراهی قرار داده بود؛ از یک طرف اگر حمله نکند و دست روی دست بگذارد، به معنای آن است که ایران در برابر اسرائیل ناتوان است و خود این نمایش تسلیم می تواند به مقدمه ای برای حملات بعدی تبدیل شود. علاوه بر اینکه سکوت ایران در برابر اسرائیل و عدم پاسخگویی به اقداماتی که اسرائیل در لبنان انجام داده باعث می‌شود که بسیاری از هواداران نیروهای مقاومت نسبت به ایران بدبین شوند.

تا آنجا که من اطلاع دارم، برای بسیاری از نیروهای وابسته به حزب الله در لبنان این سؤال به طور جدی مطرح بود که چرا ایران هیچ حرکتی نشان نمی‌دهد؟ آیا سیاست ایران این است که ما در خط مقدم با اسرائیل بجنگیم و تلفات بدهیم و خانه های ما هم ویران شود و تهران هیچ عکس‌العملی از خودش نشان ندهد؟

بنابراین، فکر می‌کنم با این مقدمات ایران تصمیم گرفت که این حمله را انجام دهد. از طرف دیگر ما باید بدانیم که این حمله از طرف اسرائیل بدون پاسخ نخواهد بود؛ و این پاسخ گرچه ممکن است به یک جنگ گسترده و طولانی مدت منتهی نشود، اما احتمالا اسرائیل برخی از نقاط حساس و حیاتی کشور را بمباران خواهد کرد. البته برخی منابع خبری ادعا می کنند که ایران هم تهدید هایی مبنی بر حمله به برخی از پایگاه های آمریکا در منطقه را در صورت پاسخ اسرائیل به حمله موشکی اخیر مطرح کرده است.

به نظر من با توجه به نوع رویکرد نتانیاهو، او حتما پاسخ خواهد داد و ممکن است این پاسخ زیان‌های غیر قابل جبرانی برای جمهوری اسلامی ایران داشته باشد.

بعد از عملیات وعده صادق که گفته شد برای احیاء بازدارندگی نظامی از سوی ایران صورت گرفت، ما شاهد ترور اسماعیل هنیه در تهران بودیم. این سؤال در افکار عمومی مطرح است که آیا این قبیل حملات از  توانمندی برای احیاء بازدارندگی ما برخوردار هستند؟

ما همواره باید نگاهی آسیب شناسانه به تحولات جاری داشته باشیم و بر همین اساس من فکر می کنم که در داخل کشور، برخی از فرماندهان نظامی در ارزیابی از قدرت نظامی کشور و قدرت نظامی اسرائیل دچار اشتباه هستند. آنچه ما خیلی روی آن تکیه داریم، توانمندی موشکی کشور است؛ ایران با اسرائیل فاصله سرزمینی و جغرافیایی دارد و نمی‌تواند با تانک و نیروی زرهی وارد اسرائیل شود. از طرفی توان نیروی هوایی کشور نیز در حدی نیست که بتواند با حمله به اسرائیل تاثیرگذاری بازدارنده داشته باشد. در آن سوی میدان هم اسرائیل تنها نیست و در حالی که هم پیمانانی در غرب به شمول آمریکا و کشورهای اروپایی دارد، در منطقه نیز برخی از کشورها با این رژیم همکاری دارند.

ما باید این مجموعه را با هم ببینیم و قدرت آنها را با هم ارزیابی کنیم. اگر ما می‌توانیم واردیک مصاف تمام عیار با اسرائیل شویم، اشکالی ندارد اما باید تبعاتش را هم بپذیریم. به هرحال ایران برای تعیین راهبرد مشخص در برابر اسرائیل باید مجموع این عوامل را در نظر داشته باشد . نیروهای مقاومت در غزه و لبنان هم مرز با اسرائیل هستند و حمایت از اقدامات نظامی آنها هم کاملا توجیه دارد، اما زمانی که صحبت از رویارویی مستقیم ایران و اسرائیل می شود باید به تبعات آن نیز با دقت فکر کرد.

شما اشاره کردید که مطلوب اسرائیل جنگ وسیع و گسترده با ایران نیست. دلایل شما از این تحلیل چیست و با چنین نگاهی چگونه می‌توان استراتژی اسرائیل در یک سال اخیر در نوار غزه و به تبع آن لبنان و به طور کلی منطقه را توضیح داد؟

اسرائیل در طول دو سه دهه گذشته با مقاومت مسلحانه رو به رو بوده است. در دهه های 70 یا 80 میلادی ما در غزه شاهد انتفاضه بودیم. در آن زمان حضور اسرائیل در نوار غزه مانند حضور این سال‌ها در کرانه باختری بود، اما مجموعه حرکت های اعتراضی و جریان های انتفاضه اولا باعث شد اسرائیل غزه را رها کند و اداره این منطقه در اختیار حماس قرار گیرد. سپس شاهد شکل گیری مقاومت مسلحانه در این منطقه بودیم که دامنه آن هر روز وسیع تر شد و حالا به جایی رسیده که می‌بینید ده‌ها کیلومتر تونل زیر زمین ساخته اند، کادرسازی کرده‌اند و خودشان هم سلاح می سازد. بدیهی است اسرائیل همه این تحرکات حماس را تهدیدی برای خود می‌داند.

شاید در اینجا بد نباشد که به حمله هفت اکتبر حماس به خاک سرزمین‌های اشغالی هم اشاره ای بکنم. برخی از سیاستمداران معتقدندکه بنیامین نتانیاهو، کاملا در جریان آنچه که در هفت اکتبر 2023 رخ داد، قرار داشت. با توجه به اشراف اطلاعاتی که اسرائیل از دیرباز در کل منطقه داشته و اخیرا با مجموع عملیات هایی که انجام داده بخشی از آن را هم به نمایش گذاشته، اصلا قابل تصور نیست که موساد و سازمانهای اطلاعاتی اسرائیل از آمادگی حماس برای انجام عملیات در 7 اکتبر بی خبر بوده باشد. در آن زمان گفته می شد که قبل از حمله حماس تمرین های شبیه سازی در داخل خود غزه صورت گرفته بود، مگر می‌شود موساد در جریان آن مانور قرار نداشته باشد؟ به نظر می رسد نتانیاهو با آگاهی از این حمله، عمدا ارتش را در جریان قرار نداده است تا بتواند هدف نهایی خود را که از بین بردن کامل یا حداقل تضعیف حماس را تحقق ببخشد. اسرائیل اکنون غزه را به یک سرزمین سوخته تبدیل کرده است.

شهادت سید حسن نصرالله را برای حزب الله لبنان قابل جبران می دانید؟ به هرحال اوضاع سیاست داخلی در لبنان پیش از این هم مساعد نبود و اکنون چالش های منطقه ای و حملات مداوم اسرائیل هم به این وضع اضافه شده است.

سید حسن نصرالله دارای یک شخصیت کاریزماتیک و غیر قابل جبران است. او با درایت و تدبیری که داشت، حزب الله را از یک گروه کوچک چریکی به یک سازمان گسترده و توانمند نظامی، سیاسی و اجتماعی تبدیل کرد. نیرویی که هم در مجلس لبنان نماینده دارد و هم در تمام مناطق جنوبی شمال شرقی لبنان که عمده‌ ساکنانش شیعیان هستند استقرار و نفوذ فوق العاده دارد، حزب الله خدمات اجتماعی بسیار گسترده به مردم می‌دهد و همزمان یک سازمان نظامی بسیار مستحکمی را ایجاد کرده که در تمام بحران های بیشمار داخلی و خارجی که در چند دهه اخیر در لبنان رخ داده، نقش سازنده داشته و از عهده مهار آنها برآمده است.

به نظر من بسیار دشوار است که چنین شخصیتی با این ویژگی ها در حزب الله پیدا کنیم؛ از طرف دیگر در حال حاضر بسیاری از فرماندهان کلیدی حزب الله شهید شده‌اند و جایگزینی این افراد نیز نیاز به یک زمان طولانی دارد و قطعا در این دوره حزب الله دچار نوعی رکود در عملیات نظامی خواهد شد. ولی با توجه به ساختار محکمی که حزب الله دارد و نیروهای رزمنده و جان بر کفی که براساس ایمان و عقیده  می‌جنگند، حزب الله می‌تواند به سرعت خود را بازسازی کند و این نیرو قابل اضمحلال نیست؛ چون تنها یک نیروی نظامی نیست بلکه یک جریان مقاومت و یک اندیشه است. این اندیشه با کشتن و شهادت یک فرد یا تعدادی از رهبران آن از بین نخواهد رفت .

ما در کشور خودمان نیز از ابتدای انقلاب  با حوادث بسیار سنگینی مثل هفت تیر و امثال آن رو به رو بودیم و علی‌رغم اینکه جایگزینی شخصیت‌هایی مثل مرحوم شهید بهشتی بسیار دشوار بود، ولی کشور توانسته است مسیر خود را پیش ببرد. در لبنان نیز حزب الله به عنوان یک نیروی مقاومت می‌توانند در طول زمان دست به ترمیم و بازسازی خود بزند.

با توجه به تجربه دیپلماتیک شما و فضایی هم که پیرامون ایران ترسیم کردید ، فکر می‌کنید مسیر عاقلانه پیش روی ایران در شرایط ادامه جنگ غزه و توسعه دامنه آن به لبنان و نقشه ای که اسرائیل و امریکا برای ایران کشیده اند، چیست؟ ما باید در چه زمینی بازی کنیم که زمین نتانیاهو نباشد؟

ما اکنون بر سر یک دوراهی قرار گرفته‌ایم. اولا باید یک تحلیل واقعی از قدرت و توان اسرائیل و خودمان داشته باشیم و بر اساس آن برای بازدارندگی در برابر دشمن برنامه ریزی کنیم. هم قدرت و ظرفیت خودمان را به خوبی بشناسیم و هم قدرت طرف مقابل را که از حمایت همه جانبه سیاسی ، نظامی و تبلیغاتی آمریکا و غرب از اسرائیل برخوردار است . اگر سکوت کنیم ، این سکوت تحقیر آمیز است و نشان از عدم توانائی ایران دارد و نه تنها قدرت بازدارندگی کشور را کاهش یافته بلکه اسرائیل نیز در اقدام‌های آتی علیه ایران جسورتر خواهد شد و اگر مقابله کنیم برخی از تبعات آن می تواند به تخریب زیرساخت های کشور بینجامد. 

به نظر می رسد در این مرحله تصمیم نظام این است که اسرائیل را سر جایش بنشاند و امیدواریم که از انبوه عظیم موشک هائی که به خاک اسرائیل اصابت کرد درس لازم را گرفته باشند.

ارسال نظر