شب درخشش ۲۰ ستاره
ارکستر ویژه توانیابان جمعه شب در تالار سوره حوزه هنری درحالی اولین اجرایش را پشت سر گذاشت که موفقیتی فراتر از انتظار کسب کرد. اجرایی که دو سال برای روز موعودش تمرین شده بود و نتیجهاش به بهترین کنسرت زندگی لوریس چکناواریان،۸۱ ساله رهبر ارکستر و نوازنده سرشناس ارمنی – ایرانی بدل شد.
چند دقیقه قبل از شروع شب باشکوه
"ارمیا" با اندامی لاغر به سختی قدم برمیدارد، چشمانش بینا نیست اما دستانش را به "سیامک" سپرده است تا او را روی صندلی چرخدارش تا پشت پیانو همراهی کند. پشت پیانو مینشیند و با همراهی سیامک که نوازنده تنبک است. نواختن قطعه بی کلام «رقص بهار» را آغاز می کند.
چند دقیقه بعد صدای ممتد کف و سوت سالن را پر میکند و در میانه آن ۱۸ نوازنده دیگر وارد سالن می شوند. نوازندگانی که هر کدام دارای نوعی از اختلال ذهنی یا جسمی هستند. برخی به سختی قدم برمیدارند و برخی دیگر نیز هیچوقت چهره پراشتیاق مخاطبانشان را نخواهند دید، اما همه آنها به یاری هم درست همان جایی که باید، قرار میگیرند. رهبر ارکستر قبل از شروع به مهمانان یادآوری میکند که ممکن است هر اتفاق پیش بینی نشدهای در حین اجرا رخ دهد و پس از آن است که نواختن قطعه دوم با هنرنمایی ۲۰ ستاره روی صحنه آغاز میشود و خیلی زود نگاههای ترحم آمیز و توام با اغماض مخاطبان، جایش را به لذت بردن از موسیقی و حتی تلاش برای یافتن ایرادی از اجرا میدهد. حرکات سر پیانیست و رقص انگشتانش روی کلیدهای پیانو گراند، چرخش های نوازنده ماراکاس، حرکات بدن نوازنده دمام، سرعت عمل دستان گیتاریست و ... همه روایتگر کنسرتی فوق العاده هستند.
اجراها در شب باشکوه به قطعه هفتم میرسد. ترکیبی از نمایش و موسیقی روی سن نشان میدهد که اعضای ارکستر مهارتی هم در بازیگری دارند، آن هم سختترین نوع بازی یعنی اجرای زنده روی صحنه. چند نفری دیالوگ میگویند و چند دقیقه بعد قطعه بعدی اجرا میشود. پایان هر قطعه با تشویق حضار همراه است تا نوبت به اجرای قطعه فولکوریک «ای ایران» میرسد. تماشاگران به احترام ایران ایستاده و قطعه اجرا میشود، پس از آن چندین قطعه از تصنیفها و ترانههای محلی و قدیمی اجرا میشود و کنسرت پس از حدود دو ساعت به پایان میرسد.
بیش از ۵۰۰ نفرایستاده در حال کف زدن هستند، صدای سوت از نقاط مختلف سالن به گوش میرسد، چند نفری با دسته گلهای تزئین شده به سمت سن میروند. همزمان در گوشه سالن، زنی آرام اشکهایش را از روی گونه جمع میکند، او یکی از خوشحالترین افراد در کنسرت جمعه شب تالاره سوره حوزه هنری است، میگوید آرزو داشته که فرزندش را روی سن ببیند و البته هیچگاه تصور نمیکرده که او تا این اندازه موفق عمل کند.
حالا نوبت تقدیر از اعضای ارکستر است، مسئولانی از سازمان بهزیستی نیز روی صحنه میروند و هرکدام از اعضا ارکستر از آرزوها و علاقهمندیهای خود میگویند. جملاتی که با تشویق حضار همراه است.
کم شدن نور سالن از تلاش برای تخلیه آن حکایت دارد، اعضای ارکستر هرکدام با دسته گلهایی در دست در حال ترک سالن هستند. در این میان برخی از آنها نیز در گفت وگو با خبرنگار ایسنا بیشتر از خودشان روایت میکنند.
"سیامک" هنرمند ۴۵ ساله گروه که در نمایش «در انتظار گودو» هم در نقش استراگون حضور داشته در این باره به ایسنا میگوید: « از بچگی تنبک میزدم و هیچکس هم چیزی به من یاد نداد، آنموقع کلاسی نبود که من تنبک یاد بگیرم اما بعدها در استان گلستان با گروههای هنری آشنا شدم. »
سیامک که هربار از تایید گرفتن مخاطب از اجرایش به وجد میآید، ادامه میدهد: «دوست دارم مربی موسیقی شوم اما تا الان نشده که این کار را انجام دهم. امیدوارم جوانها به سمت موسیقی بیایند و به جای اینکه در خیابانها قلیان و سیگار بکشند به سمت موسیقی بیایند. موسیقی عشق است.»
ذوق در چشمان "فرید" نوازنده فلوت کلیددار موج میزند، با آرزوهایی بزرگ که روی سن تشریحشان کرده بود، میگوید: «شب بی نظیری را تجربه کردم و آرزو دارم روزی یک آموزشگاه در تهران احداث کنم و به دیگران موسیقی یاد بدهم. بعد هم برای خودم خانه و ماشین بخرم.»
"هادی" نوازنده تنبک هم که از رشت به این گروه ملحق شده از آرزوهایش برای پیشرفت میگوید. بعد هم لبخند شیطنت آمیزی میزند و مثل یک بازیگر دست راستش را بالا میآورد. سرش را به سمت بالا میگیرد و نقطه دور و بلندی را نشان میدهد و میگوید: :دلم میخواد اینجوری اوج بگیرم.»
- اوج گرفتن یعنی چی؟
- یعنی برم اون بالاها...خیلی بالاها
بعد هم با لحن خیلی مودبانهای میگوید: «از مردم تشکر میکنم که تشویقمون کردند.»
"مهدی" نوازنده ۳۲ ساله گیتار هم از تلاش دو سالهاش برای اجرای امشب حرف میزند. میگوید: امشب عالی بود.
- چه آرزویی داری؟
- آرزوی من اینه مربی موسیقی بشم. امشب هیچ استرسی نداشتم. همه چی خیلی خوب بود.
مهمان ویژه امشب "لوریس چکناواریان"، رهبر ارکستر سمفونیک تهران بود که این کنسرت را کنسرت عشق مینامد و میگوید: «کاری که آنها کردند بی نهایت سخت بود، اما چون عشق داشتند ساده شد. اصلا نمیتوانم تصور کنم کس دیگری میتواند این کار را انجام دهد. اگر من بودم نمیتوانستم این کار را انجام دهم اما همه فوق العاده بودند. این کنسرت برای من یک مدرسه بود.»
- گفتید بهترین کنسرتی بود که تا الان آمده اید. چه چیزی آن را متفاوت کرده بود؟
- عشق! عشق چیزی بود که آن را متفاوت کرد.
"مریم گیلاسیان" رهبر این ارکستر زنی که میگوید دو سال است بزرگترین آرزویش دیدن این گروه روی صحنه بوده است هم در پایان این کنسرت میگوید: «آرزو میکردم شادی بچههایم یعنی تک تک نوازندهها و خوانندهها را به چشم ببینم.»
به گفته گیلاسیان راههای پر پیچ و خم دیگری هم برای این گروه در پیش است و قرار نیست با رونمایی از این ارکستر چیزی به پایان برسد و تازه اول کار است. این ارکستر که قرار است کنسرت بعدی اش را در جزیره کیش برگزار کند، برای برگزاری تورهای دیگری در سایر شهرهای ایران و حتی خارج از کشور هم برنامه ریزی کرده است. این ۲۰ ستاره که قرار است سفیران صلح ایران باشند میخواهند برای تمام دنیا نوید صلح بدهند.
به گفته گیلاسیان، از اولین اجرای رسمی قرارداد مالی با بچهها بسته میشود و آنها مثل یک نوازنده حرفهای از راه بلیط فروشی دستمزدشان را دریافت میکنند.
گیلاسیان که حالا به ثمر نشستن امیدهایش را به چشم دیده است با لحن صدای محکم اما توام با مهربانی اش از آرزوی بزرگ دیگرش هم حرف میزند و میگوید: «امیدوارم واژه معلولیت اصلا از زبان فارسی برداشته شود».
داستان تشکیل این گروه ۲۰ نفره که حالا شبیه یک خانواده شده هم راه درازی داشته است. تشکیل این گروه حاصل تلاشی صبورانه اما آگاهانه است. گیلاسیان که ابتدا مدیریت مرکز جامع توانبخشی و حرفه آموزی «بهکوش» گرگان را داشته شروع به شناسایی معلولان دیگر از شهرهای مختلف ایران میکند تا ایده تشکیل ارکستر ویژه ایران را عملیاتی کند. او حالا از تلاشهای شبانه روزیاش برای شناسایی این گروه حرف میزند و بعد هم با خنده میگوید: «کارم یک سفر مارکوپولی دور ایران بود.»
اگرچه با تلاشهای رهبر این ارکستر مربیان موسیقی در شهرهای مختلف برای آموزش به اعضای این گروه شناسایی شدند، اما انتخاب و ادامه همکاری اعضای این گروه منوط به سطح مالی بالایی نبوده است. به گفته گیلاسیان بچههای گروه "کورال" از خیریه همدم مشهد هستند. مرکز پروین در نور هم از دیگر مراکزی بود که برخی از اعضای این گروه را نگهداری میکرد.
گیلاسیان ادامه میدهد: «یکی از بچهها کفش نداشت. کفش برادر بزرگترش را میپوشید که برایش بزرگ بود. برایش آنقدر پنبه گذاشتیم که بتواند قدم بردارد. خیلیها امضا بلد نبودند به آنها امضا یاد دادیم تا قراردادشان را امضاء کنند و از این طریق احساس توانمندی کنند.»
حالا گیلاسیان از هدفهایش میگوید، از اینکه چه قدر دلش میخواهد هم به ایرانیان و حتی به افراد خارج نشین نشان دهد که چه قدر میشود با وجود برخی ضعفها توانمند بود و هم از هدفش برای هویتیابی شغلی و اجتماعی این فرزندان حرف میزند و در نهایت ادامه میدهد: « شاید و شاید حضور این گروه بهانهای شود برای اتمام جنگ و برقراری صلح در جهان».
به گفته گیلاسیان اگرچه گروههای مشابهی در خارج از کشور مشغول فعالیت هستند، اما در ایران به این شکل و کارایی گروه دیگری فعال نیست. البته امکان ورود برای سایر معلولان توانمند درعرصه موسیقی نیز فراهم است: «هر فرد که با وجود شرایط خاصش توانمند باشد، روحیه و رفتار متناسب، توانمندی اجرا و قانونپذیری داشته باشد، میتواند به این ارکستر بپیوندد. صفحه این گروه در اینستاگرام هم فعال است. متولی تشکیل این ارکستر ویژه نیز سازمان بهزیستی بوده است. تا کنون بیش از ۳ دوره اردو برای اعضای ارکستر با حمایت مالی بهزیستی و برخی خیرین برگزار شده تا بتواند اعضای این خانواده ۲۰ نفره را که از شهرهای مختلف بوده اند در کنار یکدیگر جمع کند».
گیلاسیان که دانشآموخته کارشناسی ارشد روان شناسی کودکان استثنائی و رشته کنسرواتوار موسیقی است درباره دلیل انتخاب کلمه «ویژه» برای این گروه نیز میگوید: «کلمه «ویژه» به این دلیل انتخاب شده است که قضاوت درباره معنای «ویژه بودن» را به عهده مردم بگذاریم.»
او با بیان اینکه کمترین رنج سنی بچهها ۱۴ سال و حداکثر ۴۵ سال است اما برای شروع حداقل ۱۳ ـ ۱۴ سال سن لازم است می گوید: « اگرچه ۱۷ نفر از اعضای این گروه اختلال ذهنی دارند و میزان آی کیوشان بین ۴۵ تا ۷۰ است، اما آنها توانستند و نشان دادند که اگر بخواهند و عاشق باشند میتوانند آنچه دوست دارند را انجام دهند».
گیلاسیان درباره برگزاری کنسرت رایگان برای مردم نیز می گوید: «برای اجرای کنسرت فضای باز مایل هستیم، اما اجرای صحنهای با این افراد کار دشواری است و صدا باید خیلی قوی باشد. بنابراین باید اسپانسر قوی پشت سر ما باشد تا بتوانیم کار کنیم».
چراغهای سالن خاموش میشود؛ تالار سوره حوزه هنری خلوت میشود و مرد جوان حراست که تمام تلاشش را برای تخلیه سالن انجام داده بود، می گوید: «با همه مصاحبه کردید جز من. من اینجا برنامههای زیادی دیدهام اما این یکی خیلی فرق داشت و فرقش هم این بود که با کنسرتهای دیگر هیچ فرقی نداشت و ۲۰ ستاره روی یک سن درخشیدند».
انتهای پیام