آهن ملل
فارکس

زخم کاری در باتلاق فیلمنامه + نقد و بررسی

زخم کاری در باتلاق فیلمنامه + نقد و بررسی
خیر _ به هیچ وجه _ اصلا؟! این پاسخی است که این روز‌ها از دهان قشر زیادی از بینندگان فصل چهارم سریال زخم کاری در مواجهه با سوال آیا ساخت سری چهارم این سریال تصمیم درستی بوده است؟ خارج می‌شود.
۲۲:۵۴ - ۲۵ دی ۱۴۰۳
نویسنده: مهلا بیگدلی
وانانیوز|

شاید انتخاب لغت باتلاق بهترین تفسیر از سیر ساکن داستانی این فصل از مجموعه زخم کاری باشد، به وضوح می‌توان دید که هیچ خبری از جاری بودن روند داستانی نیست. چندین قسمت است که سناریو در دست و پا زدن کاراکتر‌ها در یک باتلاق بی انتها خلاصه شده است.

پر‌واضح است که این اثر تصویری دارای فیلمنامه‌ای بلاتکلیف، شانسی و پر از باگ و گا‌ها با ایرادات کارگردانی است.   بعضا در لحظاتی روایت خود فریاد میزند که با سرعتی زیاد و بدون وسواس خاصی نوشته شده و مقابل دوربین رفته است. بی منطق بودن روند داستان به طوری پیش می‌رود که م‌وج موج انسان در هر گوشه میمیرد و انگاری از انگار روند داستان تکان نمیخورد.

ما هر قسمت به پر رنگ‌ترین حالت ممکن در می‌یابیم هیچ کاراکتر سالمی در این قصه جای ندارد و هر کاراکتر در داشتن میزان تروما از دیگری سبقت گرفته است.

نقشه داستان هیچ هدف والا و مثبتی ندارد و مخاطب مرتبا با معامله شرافت و انسانیت آنهم با خنده دارترین علل‌ها از هر یک از شخصیت‌ها مواجه می‌شود.

سیما به دلیل داشت یک پدر بدهکار شرافت را زیر پا گذاشته کارگر نان و نمک خورده چند ساله سیما، به علت اعتیاد شوهرش شرافت را می‌فروشد؛ و در قسمت اخیر دیدیم که سمیرا به دلیل بد سرپرستی به این هیولا تبدیل شده است.

لحظه‌ای مکث کنیم و اطرافمان را واقع گرایانه تماشا کنیم، در جامعه کنونی چند درصد از ما درگیر هریک ازاین معضلات بوده و یا هستیم؟ آیا تمامی ما فروشندگان شرافت انسانی شده‌ایم؟ آیا تمامی ما هیولا‌هایی افسار گسیخته در شهریم؟

پدر بدهکار/ شوهر معتاد/ بی سرپرستی و یا بد سرپرستی همگی مشکلاتی است که شاید بتوان گفت نیمی از جامعه آن را پشت سر گذاشته و یا در همین لحظه در مواجهه با آن است.

آیا در این سریال خواسته یا ناخواسته القا می‌شود که هر یک از ما تنها بخاطر داشتن تروما‌های کودکی انسان‌های خوبی نخواهیم بود؟

بیایید از سیر بی هدف داستان بگذریم با آنکه بی شمار کلمات برای نقد و تفسیرش صف کشیده‌اند، و اندکی به سراغ بازی بازیگر‌ها در این فصل برویم.

به واقع  آیا جدا از تکرار پوز‌های اگزجره، نام دیگری می‌توان برای بازی‌ها اکتور‌های دوربین مهدویان گذاشت؟

مثال: سمیرا پس از هر حیله به دوربین خیره می‌شود، مالک مکرر در مواجه اتفاقات پوزخند میزند و سیما، در هرلحظه بغض دارد.

بر سر زخم کاری چه آمد؟ این سوالیست که پس از پخش قسمت انتهایی سری چهارم به طور تمام و کمال به آن پاسخ خواهیم داد.

ارسال نظر
تریبون۱
تبلیغات
جدیدترین اخبار
دیگران چه می‌خوانند؟
پربحث