روسها میانجی روابط ایران و آمریکا میشوند؟
محسن بهاروند سفیر پیشین ایران در انگلیس در گفت وگویی با روزنامه شرق با اشاره به اختلافات اخیر میان اروپا و آمریکا گفت: اروپا در طول این دههها با این مفروض پیش رفته که نظام بینالملل با حاکمیت آمریکا و کمک فکری اروپا شکل گرفته است و اروپا کماکان اصرار دارد که این نظام به همین شکل باشد. اما واقع امر این است که نظام بینالملل تغییرات گستردهای را تجربه کرده است و بعید میدانم درصورتیکه اروپا نخواهد مفروضات خود را عوض کند، به موفقیتی دست یابد. اکنون ما با یک «اروپای گریان» مواجهیم.یعنی با توجه به عملکرد یکماهه دولت دوم ترامپ در قبال مواجهه با روسها و پایاندادن به جنگ اوکراین، اروپاییها تنها کاری که میتوانند بکنند، این است که تحولات را نظاره کرده و گریه کنند.
وی افزود: چه ترامپ باشد و چه نباشد، نظم حاکم در نظام بینالملل در حال تغییر است. این در حالی است که اروپا کماکان نمیخواهد واقعیتهای مربوط به تغییر در نظام بینالملل را بپذیرد و همچنان با همان ایدهها، کلیشهها و مفروضات مربوط به دوران پس از جنگ جهانی دوم و جنگ سرد در سیاست خارجی خود عمل میکند.
به گفته وی، واقعیتهایی که بر اساس آن، نظام بینالملل تعریف و بنا نهاده شده بود، در حال رنگباختن است. یعنی این مبانی، چه مبانی فلسفی و چه مبانی نهادی آن، به شکل جدی و اساسی در حال تضعیفشدن است. با توجه به این موضوع آمریکاییها در نظم جدید دیگر به دنبال هزینهتراشی برای خود نیستند. به هر حال بعد از جنگ جهانی دوم و در دوران جنگ سرد، آمریکاییها هزینههایی را برای خود تعریف کرده و تا مدتی هم این سیاست را ادامه داده بودند. ولی بعد از اینکه شوروی از بین رفت و معادلات جدیدی طی این دههها جایگزین جنگ سرد شده است، دیگر آمریکا دلیلی نمیبیند که بخواهد هزینههای گزافی را در عرصه سیاست خارجی خود صرف کرده و به جای دیگران اصطلاحا «دستبهجیب» شود. به همین دلیل بسیار طبیعی است که اکنون آمریکا از بسیاری از آن هزینههای تسلیحاتی، مالی و تجاری خود و حتی حمایتهای سیاسی و دیپلماتیکش عقبنشینی کند.
بهاروند با اشاره به شکاف موجود در روابط میان آمریکا و اروپا گفت: به باور من هم اگرچه شاهد اختلافات بین اروپا و آمریکا هستیم، اما کماکان اشتراک نظر خود را در قبال ایران دارند. یعنی اروپا حتی اگر اشتراک نظر با آمریکا داشته باشد یا اختلافات و گسل فعلی شدیدتر هم بشود، در قبال ایران نمیتواند سیاست مستقل و جداگانهای از ایالات متحده را اجرائی کند.
وی درباره رفتار احتمالی اروپا در مواجهه با ایران گفت: به باور من در قبال موضوع جمهوری اسلامی ایران، اروپاییها سعی خواهند کرد کماکان همبستگی، همسویی، همراهی و حمایت خود را از سیاستهای آمریکا نشان دهند. به این معنا که اگر اروپا سعی کند و بخواهد روابط خود با آمریکا را با توجه به این شکاف فعلی به نحوی کنترل و مدیریت کند، یکی از این موضوعات به ایران اختصاص پیدا خواهد کرد.
زیرا اگر مذاکرات بین پوتین و ترامپ علاوه بر احیای روابط دوجانبه مسکو-واشنگتن به پایاندادن جنگ اوکراین منجر شود و این جنگ فلسفه، ماهیت و محتوای خود را از دست بدهد، اروپاییها ناچار خواهند بود برای تداوم روابط و مناسبات با ایالات متحده آمریکا به دنبال پیداکردن نقاط و فصول مشترک دیگری باشند تا بتوانند با مانوردادن روی آن، این پالس را به کاخ سفید بدهند که اروپا همچنان متحد آمریکاست و اتفاقا به همین واسطه اروپا سعی خواهد کرد با فعالکردن مکانیسم ماشه همچنان همراهی، همسویی و حمایت خود را از سیاستهای آمریکا نشان دهد. به بیان دیگر اروپا سعی میکند پرونده ایران را به موضوع و سرفصل توافق با آمریکا تبدیل کند و از فعالکردن مکانیسم ماشه و سایر موضوعات مربوط به پرونده ایران پل ارتباطی با آمریکا بسازد.
وی درباره واکنش احتمالی روسیه درباره ایران پس از احیای روابط مسکو - واشنگتن گفت: اینجا موضوع کشور مشخصی مانند روسیه یا یک رئیسجمهور مانند پوتین مطرح نیست. این یک اصل طبیعی در سیاست خارجی است که هر کشوری و مقام آن کشور به دنبال تأمین منافع خود باشد و آن را به عنوان اولویت کاری و محور تحرکات و تصمیمات و اقدامات خود در عرصه دیپلماتیک قرار دهد. به همین دلیل اینجا نمیتوان انتقادی به پوتین داشت که چرا این احتمال وجود دارد که بخواهد از کارت ایران در برابر ترامپ و برای تحقق منافع و اهداف کرملین استفاده کند. پوتین رئیسجمهور روسیه است. او اولویتش را روی تأمین منافع کشور خود قرار داده است، نه ایران. با این حال من به شکل مشخص هنوز دلیل یا سندی دال بر این پیدا نکردهام که مسکو بخواهد در احیای روابط با آمریکاییها بهطور کامل ایران را نادیده بگیرد.
محسن بهاروند درباره احتمال نقش روسیه برای میانجیگری میان ایران و آمریکا گفت: این موضوع از یک سو بستگی به میزان جدیت ایران در حل مسئله با آمریکا و از سوی دیگر هم تمایل روسها برای ورود به عرصه میانجیگری بین تهران و واشنگتن دارد. البته به باور من امکان این وجود دارد که روسیه بتواند در این وضعیت به عنوان میانجیگر و با هدف کنترل و مدیریت تنش در مناسبات ایران و آمریکا ورود کند. ولی باید اذعان کرد که روسیه هیچگاه ورود جدی و صددرصدی برای اینکه بتواند یا بخواهد تنش و تقابل ایران و آمریکا را به شکل کامل حلوفصل کند، نخواهد داشت؛ چون این سؤال وجود دارد که آیا روسیه اساسا چنین پتانسیلی دارد یا نه؟ من مطمئن نیستم که دیپلماسی و سیاست خارجی کرملین چنین ظرفیتی را داشته باشد.