آقای وزیر! این رفتار روح و روان دانشآموزان را نابود میکند
مینا حیدری - روزنامه اطلاعات| گاه بهگاه، اخبار خشونت، تعرض و تجاوز به دانشآموزان را در رسانهها میخوانیم و ویدیوهایی از بدنهای کبود آنها را در فضای مجازی میبینیم اما ماجرا پس از مدتی با برخوردهای مقطعی فراموش میشود و آنچه باقی میماند، خشمی نهفته در جامعه نسبت به مدرسه است و ترسی نگفته بر جان دانشآموزان. عادل برکم، کارشناس آموزش و پرورش اعتقاد دارد تا وقتی این مسائل به صورت ریشهای حل نشود این اتفاقات همچنان ادامه خواهد داشت.
فرسودگی شغلی معلمان
عادل برکم میگوید: فرسودگی شغلی معلمان یکی از عاملی است که به سلامت جسم و روان آنها صدمه میزند. این اتفاق، عوامل گوناگونی دارد؛ از کیفیت کار و فضای آن گرفته تا کیفیت ورودی دانشآموزان و میزان سواد و فرهنگ آنها . همکاری اولیا و دانشآموزان با معلمان،کیفیت مدارس و نسبت تعداد دانشآموز به کلاس و معلم از دیگر عوامل آسیبزا هستند. در کشورهای پیشرفته، معلمان پیوسته ارزیابی و رصد میشوند اما در ایران هیچ رصدخانهای در این زمینه وجود ندارد و حتی میانگین آماری هم در دسترس نیست.
در بسیاری از کشورها حمایتهای اجتماعی خوبی از معلمان صورت میگیرد. اگر بخواهیم این شرایط را با کشورهای مجاور و همسطح خودمان بررسی کنیم درمییابیم که تشکل صنفی و نظام معلمی در آنها شکلگرفته و همین موضوع باعث نظارت حرفهای بر رفتار معلمان شده است.
او ادامه میدهد: وجود یک نهاد حمایتی از معلمان سبب میشود جایگاهی برای پیگیری مطالبات وجود داشته باشد و شاخصبندیها و ارزیابیهای حرفهای نیز شکل بگیرد. جذب معلمان در ایران از طریق شرکت در کنکور دانشگاه فرهنگیان، دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی یا آزمون استخدامی امکانپذیر است اما این مسیرها برای جذب معلم کافی نیست و بسیاری از دولتها مسیرهای موجود را دور زدهاند.
این که نظام معلمی و کانون ارزیابی معلمان شکل بگیرد و معلم شدن، منوط به اخذ پروانه یا مجوز از این نهادها باشد قطعا اثرات خوبی در پی خواهد داشت تا افراد اگر از نظر سلامت جسم و روان، شرایط لازم را داشتند بتوانند گواهینامه تدریس دریافت کنند و مسئولیت ارزیابی معلمان نیز با این نهادهاست. متأسفانه پرونده نظام معلمی در ایران سالهاست در کمیسیون آموزش مجلس خاک میخورد.
اکنون، استخدام در آموزشوپرورش، گزینه آخر افراد محسوب میشود و افراد نخبه و مستعد کمتر به فعالیت در این دستگاه گرایش دارند لذا این نهاد نمیتواند استانداردها، شاخصها و فیلترهای متنوعی برای افراد قائل شود. هماکنون در تهران، بحران جذب معلم مرد وجود دارد و این بحران به حدی رسیده که آموزشوپرورش نمیتواند حداقلها را هم جذب کند. این موضوع در حال تسری به دیگر شهرهاست و باید برای آن تدابیری اندیشید.
واقعیتهای میدان
آقای برکم درباره بروز خشونت و تنبیه بدنی در مدارس، تعرض یا تجاوز به دانشآموزان و بهتبع آن بررسی سلامت روان معلمان میگوید: وقوع این موارد، سبب بروز چرخه خشونت در جامعه شده و دید جامعه را نسبت به معلمان تغییر میدهد. البته باوجود انتقاداتی که به آموزشوپرورش وارد است، واقعیتهای میدان در آموزشوپرورش تنها به این موارد محدود نمیشود.
معلمان فداکار بسیاری وجود دارند که گاهی اقداماتشان در فضای مجازی پربازدید میشود، مانند معلمی تاکستانی که کلیه خود را به دانشآموزش اهدا کرد. رسانهها رسالت مهمی در مورد انتشار و توازن اخبار مثبت و منفی دارند. سالهاست من بهعنوان کارشناس در این حوزه درباره وقایع منفی با رسانهها گفتگو کردهام اما کمتر پیشآمده که رسانهای در مورد وقایع مثبت هم مصاحبه کند.
وقتی اخبار تجاوز و تعرض به دانشآموزان منتشر میشود جامعه به تقابل با معلمان میپردازد و معلم دچار اشتغال ذهنی خواهد شد و همین موارد گاهی به خشونت بیشتر میانجامد. وقتی قانون هم به چنین اتفاقاتی ضریب بدهد، ممکن است این وضعیت، تشدید شود. ضریب رسانهای به اتفاقات منفی سبب میشود نگاه جامعه به مدرسه متزلزل شود و جایگاه مدرسه در اجتماع تنزل یابد.
این کارشناس آموزشوپرورش ادامه میدهد: رسانهها در این مسائل باید اخبار را مدیریت کنند و تعامل مثبت با آموزشوپرورش داشته باشند. اتفاقات مثبت فراوانی در حوزههای گوناگون آموزشوپرورش رخ میدهد، بسیاری از دانشآموزان نسبت به هم فداکاری میکنند و گاهی خانوادهها هزینههای آموزش کودکان یتیم را میپردازند و جلوههای بسیاری از همراهی و همدلی در مدارس از معلمان گرفته تا دانشآموزان و اولیا شکل میگیرد.
اگر رسانهها این موارد را هم بازتاب دهند میتوانند نقش مهمی در ارتقای جایگاه عمومی معلمان و مدارس داشته باشند و زمینه بازدارندگی از خشونت را نیز فراهم کنند.
چرخه خشونت زمانی شدت میگیرد که نگاه جامعه به مدرسه تغییر کند و اعتماد جامعه به مدرسه کمرنگ شود. این نوع نگرش باعث تقابل جامعه و مدرسه خواهد شد و زمینه دلزدگی دانشآموزان را فراهم خواهد کرد و این مسأله مهمی است که باید از وقوع آن جلوگیری شود.
راهکارهای مقابله با خشونت
آقای برکم درباره این که آیا انتشار اخبار خشونت و تعرض در مدارس، موجب بازدارندگی خواهد شد میگوید: انتشار این اخبار، صرفا نقش بازدارندگی ندارد و فقط در حد انتشار خبر و بازتابهای آنی است. البته رسانه باید به آن بپردازد اما زمانی این انعکاس، جنبه بازدارندگی پیدا میکند که راهکار عملیاتی آن نیز ارائه شود.
رسانه باید بهگونهای اتفاقات را منعکس کند که همراهی جامعه برای پیگیری آن موضوع را به دنبال داشته باشد. وقتی فقط به انتشار اخبار بسنده کنیم زمینه ایجاد دوقطبی و تقابل در جامعه ایجاد میشود. همه میدانیم برخی مسائل و مشکلات در مدارس وجود دارد و رسانهها نباید این اخبار را سانسور کنند قطعا انعکاس اخبار بد در جامعه بسیار زیاد است و رسانهها باید برای بهبود حال جامعه هم که شده، اخبار مثبت را نیز بازتاب دهند، مخصوصا در شرایطی که جامعه در وضعیت حساس و شکنندهای است.
او میافزاید: انعکاس اخبار مثبت هم نیاز به آسیبشناسی دارد، چون گاهی اتفاقات بسیار خوبی در این حوزه رخ میدهد اما آموزشوپرورش آن را به نام خود سند میزند و مثلا دستاوردهای خیرین مدرسه ساز را به نام خود تمام میکند. به همین جهت باید آسیبشناسی اخبار مثبت صورت گیرد؛ چون آموزشوپرورش به دنبال اصلاحات ساختاری و انجام مسئولیتهایش نیست. در این شرایط نظام جذب و نگهداشت حرفهای معلمان بسیار دشوارتر است و جامعه و دانشآموزان و شاید بتوان گفت همه ارکان جامعه متضرر خواهند شد.
ارزیابی روانی معلمان
آقای برکم میگوید: وقتی در این شرایط مسأله ارزیابی روانی معلمان مطرح میشود آنها ممکن است فقط تیترها را بخوانند و به تحلیلها توجه نکنند و متوجه نشوند که اجرای این سیستم به نفع آنهاست.
همین امر موجب ایجاد تقابل میشود و برخی از معلمان، گاهی مطرحکردن این موارد را اهانت به خود تلقی میکنند. اگرچه سالهاست انجمن روانشناسی تأکید کرده که مشکلات و مسائلی که به سلامت روان مربوطند نباید بهعنوان یک ویژگی منفی مطرح شوند و مراجعه به روانشناس، مشاور و روانپزشک دلیل نمیشود که افراد، بیماری خطرناکی داشته باشند. متأسفانه این نگاه در جامعه هم وجود دارد و باید اصلاح شود.
در سالهای گذشته آموزشوپرورش، طرح نماد (نظام مراقبتهای اجتماعی دانشآموزان) را بهمنظور مشاوره و مراقبت از دانشآموزان در برابر آسیبهای اجتماعی مطرح کرد که متأسفانه اجرای آن موفق نبود و همچنان شاهد آنیم که مسائلی مانند تجاوز در مدرسه معین و مسأله تعرض به دانشآموزان در شهرری یا خشونت معلمان علیه دانشآموزان در مدارس رخ میدهد.
کارشناسان بارها تأکید کردهاند که این اتفاقات باید آسیبشناسی شود. باید بدانیم که این افراد چگونه جذب سیستم شدهاند تا این مسأله یک بار برای همیشه حل شود اما این اتفاقات بهصورت دورهای مطرح میشود و رسانهها به آن میپردازند و در نهایت معلم متخلف و مدیر، اخراج میشوند و مسأله به پایان میرسد. قطعا باید با معلمی که از خطوط قرمز عبور کرده، شدیدترین برخورد انجام شود و شکی در این نیست که مدیر نیز باید مورد بازخواست قرار گیرد اما این برخوردها به حل مسأله منجر نمیشود.
آسیبهای غیرقابلجبران
آقای برکم میگوید: وقتی خشونت، تعرض یا تجاوزی در مدرسه رخ دهد، روح و روان بچهها را نابود خواهد کرد و این اتفاق بهسادگی قابلبازگشت و جبران نیست. آموزشوپرورش نباید به راهحلهای مقطعی و نمایشی بسنده کند و اگر ریشه این اتفاقات شناسایی نشود پتانسیل خشونت و آزار دانشآموزان همچنان وجود دارد.
اکنون در شرایطی به سر میبریم که دانشآموزان، معلمان و اولیا به دلیل کمبود امکانات سر خوردهاند اما کسی به این موضوعات توجه نمیکند، وقایع در بازههای زمانی مختلف روی میدهند و از یاد میروند. بخشی از کارکرد رسانهها این است که به موضوعات نگاه گذرا نداشته باشند و برای این قبیل اتفاقات، پرونده ویژه تشکیل دهند.
این روزها رسانهها تجاری شدهاند و کمتر به این موضوعات میپردازند، به دنبال جذب مخاطبند و مخاطب عام هم بیشتر به اخبار سینمایی، ورزشی و... علاقه دارد. بحث آموزشوپرورش، موضوع جذابی برای عموم مردم نیست و بیشتر جنبه نخبگانی دارد اما با وجود این، رسانهها نباید رسالت خود را فراموش کنند.