پرونده ویژه
پیشنهاد اتخاذ راهبرد "فشار و تعامل" از سوی ترامپ در قبال ایران
اندیشکده بنیاد کارنگی در گزارشی مبسوط با اشاره به اینکه توافق هستهای با ایران یک سنگ بنا برای رسیدگی به دیگر چالشهای ایران است، به دولت آمریکا پیشنهاد داده است تا از طریق یک راهبرد قوی و یکپارچه که ترکیبی از فشار و تعامل خواهد بود، نه تنها برجام را حفظ کند بلکه دیگر سیاستهای خود در قبال ایران را از جمله ادامه محدودیتهای هستهای ایران پس از انقضای برجام و مقابله با آنچه واشنگتن فعالیتهای بیثبات کننده تهران در منطقه میخواند، اجرایی کند.
۱۵:۱۹ - ۰۹ آبان ۱۳۹۶
وانانیوز| اندیشکده آمریکایی بنیاد کارنگی در گزارش خود با عنوان "مهار، اجرا و تعامل: راهبردی یکپارچه برای پاسخ به چالشهای هستهای و منطقهای ایران"، پیشنهاداتی را برای مقابله با اهداف هستهای ایران پس از به پایان رسیدن مدت زمان برجام، توان موشکی ایران و آنچه واشنگتن فعالیتهای بی ثبات کننده و نفوذ مخرب ایران در منطقه میخواند، ارائه داده است.
تهیه کنندگان این گزارش که از افراد نزدیک به دولت باراک اوباما رئیسجمهور پیشین آمریکا به شمار میآیند، عبارتند از: ویلیام برنز از مذاکره کنندگان ارشد تیم مذاکره کننده هستهای آمریکا و رئیس بنیاد کارنگی، جرت بلنک معاون دفتر اجرای برجام در دولت اوباما، الیسا کاتامنو اوورز مدیر بخش خاورمیانه و شمال آفریقای شورای امنیت ملی اوباما، ایلان گلدبرگ کارشناس دولت اوباما در حوزه ایران، آریل لویت معاون پیشین بخش سیاستگذاری کمیسیون انرژی اتمی رژیم صهیونیستی، الیزابت روزنبرگ مشاور ارشد وزارت خزانهداری دولت اوباما و کریم سجاد پور کارشناس ارشد بنیاد کارنگی.
در مقدمه این گزارش حدودا ۴۰ صفحهای به قلم ویلیام برنز و میشل فلورنی مدیر اجرایی مرکز امنیت آمریکایی نوین و از مقامات ارشد پنتاگون در دولت اوباما با تکرار ادعاهای نخنما و پیشین غرب علیه برنامه هستهای گذشته کشورمان، آمده است: آمریکا به خلاء دیپلماتیک با تهران پس از ۳۵ سال قطع رابطه تنها با یک هدف پایان داد: جلوگیری از دسیابی این کشور به ظرفیت تولید سلاح هستهای که برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) به خوبی این هدف را محقق کرده است.
هرچند برجام باید حفظ و به طور موثر اجرا شود، نباید پایان مسیر دیپلماتیک با ایران باشد. این توافق آغاز راه و سنگ بنایی برای راهبرد گستردهتر و بلند مدت برای جلوگیری از دستیابی به سلاح هستهای، کاهش و مهار رفتار تهدید آمیز ایران- از زرادخانه رو به افزایش موشکهای بالستیک گرفته تا استفاده از نیروهای نیابتی در منطقه و وضعیت حقوق بشر در داخل ایران است.
این گزارش به طور مبسوط عناصر کلیدی چنین راهبردی را ارائه داده و تاکید کرده است که هرگونه موفقیت این راهبرد به میزان زیادی منوط به نشان دادن حسن نیت آمریکا و جدیت هدف و ممانعت از این است که ایران، آمریکا را به عنوان انزواطلب دیپلماتیک معرفی کند. تهدیدات آمریکا برای نابود کردن این توافق یا مذاکره مجدد بر سر آن، وضع مجدد تحریمهای مرتبط هستهای، اقدام نظامی و بهعلاوه قصور آمریکا برای پایبندی به تعهداتش سبب خواهد شد که واشنگتن در موضع ضعیفتر و نه قویتر برای مواجهه با ایران و دیگر مسائل بحرانی به ویژه کره شمالی قرار گیرد.
تصمیم دولت دونالد ترامپ برای تایید نکردن اینکه رفع تحریمهای ایران مناسب و همسو با منافع آمریکا است و تلاش برای اصلاح توافق، برجام را در مسیر شکست قرار میدهد. این اتفاق در حالی روی میدهد که سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و آژانس بینالمللی انرژی اتمی بارها تایید کردهاند که ایران به تعهداتش کاملا پایبند است. اکنون کنگره، دولت و متحدان آمریکا در گروه ۱ + ۵ باید با یکدیگر همکاری کنند تا راهبردی را که منجر به تضعیف جنبههای برخورد موثر با دیگر چالشهای ایران میشود، از میان بردارند.
این گزارش در ادامه با تاکید بر اینکه دولت آمریکا باید ضمن حفظ توافق هستهای و اجرای موثر آن، از تمام عناصر قدرت خود برای مقابله با نفوذ منطقهای ایران و حل مسئله پایان محدودیتهای هستهای ایران پس از انقضای برجام استفاده کند، آورده است: آمریکا باید همزمان که این سیاستها را دنبال میکند، دیگر ابزارها برای تعامل با ایران را، به ویژه کانالهای دیپلماسی، تعاملات مردم با مردم و داد و ستدهای مالی تقویت کند. این گام باید همسو با سیاستهایی که پیشنهاد شد، با هدف ارتقای منافع امنیتی و ثبات آمریکا همراه باشد و تضمین شود که آمریکا قادر است اهداف و جایگاهش را حفظ کند. دیپلماسی باید به گونهای باشد که فرصت ارتقای تدریجی و آرام روابط ایران و آمریکا را از طریق آن دسته از افرادی که در ایران خواهان تعامل سیاسی و اقتصادی بیشتر هستند، باز نگه دارد.
بنیاد کارنگی در ادامه این گزارش برای دنبال کردن این راهبرد یکپارچه گامهای پیشنهادی زیر را در چهار محور ارائه داده است:
- اجرای برجام؛ آمریکا میتواند با حفظ برنامه جامع اقدام مشترک و به کارگیری قدرتمند ابزار راستی آزمایی آن به منافع استراتژیک کوتاه و میان مدت خود دست یابد. برای این کار آمریکا باید:
۱ - آژانس بینالمللی انرژی اتمی را برای نظارت کامل بر فعالیتهای هستهای ایران ترغیب و حمایت کند.
۲ - تلاشها برای حل ابهامات و مباحث درباره برجام به گونهای که رضایت آمریکا جلب شود را هدایت کند.
۳ - روی اجرای کامل پروتکل الحاقی و به کارگیری درست دیگر ابزارهای راستی آزمایی ذکر شده در برجام پافشاری کند.
۴ - به نقش آفرینی در برنامه هستهای صلح آمیز ایران ادامه دهد.
۵ - به اجرای تعهدات آمریکا برای رفع تحریمها ادامه دهد.
۶ - هماهنگی نزدیکی با اتحادیه اروپا، فرانسه، آلمان و انگلیس داشته باشد و به نحوی فعال با روسیه و چین همکاری کند.
۷ - مشارکتی فعال در کمیسیون مشترک داشته باشد
۸ - وزارت امور خارجه و فرآیندهای بین سازمانی را برای اجرای موثر توافق هستهای سازماندهی کند.
- مسائل هستهای ساختاری؛ آمریکا باید به جای تلاش برای تمرکز روی مذاکره مجدد برجام یا هر رویکرد منفرد دیگری، اکنون گزینههای متعددی را برای محدود کردن فعالیتهای هستهای ایران پس از آنکه شروط برجام از سال ۲۰۲۳ شروع به منقضی شدن میکنند، مورد بررسی قرار دهد. آمریکا باید این چهار گزینه را به طور همزمان بررسی کند:
۱ - یک پرونده پیرامون چالشهای کنونی و آینده در ارتباط با اجرای برجام و قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل با هدف سلب مشروعیت از ایران برای افزایش فعالیتهای هستهای پس از آغاز انقضای محدودیتهای ایران جمع آوری کند.
۲ - برخی نوآوریهای برجام و تلاش برای جلب حمایت بینالمللی برای یک چارچوب جدید جهانی به منظور توسعه ظرفیت تفکیک بین فعالیتهای صلح آمیز و غیر صلح آمیز انرژی هستهای را تمدید و گسترش دهد.
۳ - یک رژیم منطقهای (در خاورمیانه) برای مدیریت فعالیتهای چرخه سوخت هستهای ایجاد کند.
۴ - بر سر یک توافق متعاقب برجام، پیش از انقضای بندهای مربوط به غنی سازی اورانیوم در این توافق مذاکره کند که ایران را متعهد خواهد کرد زیرساختهایش را برای توسعه ظرفیت تسلیحات هستهای گسترش ندهد.
- اعمال فشار؛ فشار آوردن متمرکز و هوشمند از طریق عملیات نظامی، فعالیتهای اطلاعاتی و تحریمهای هدفمند میتواند ایران را از اقدامات ثباتزدا بازدارد، تبعات هزینه باری برای تحریکات ایران ایجاد کند، دستیابی تهران به ثباتزداترین سامانههای تسلیحاتی را پیچیده و سخت کند و به طور مستقیم با فعالیتهای ایران در منطقه مقابله کند. آمریکا مشخصا باید:
۱ -با همکاری نزدیک با شرکای خود برنامه هستهای ایران را از نزدیک نظارت کند تا هرگونه نشانهای مبنی بر تلاش برای دستیابی به تسلیحات هستهای یا نقض برجام را کشف کند.
۲ - از همین اکنون برای تعیین یک پاسخ مناسب به سندی دال بر نقض برجام از سوی ایران با همتایان بینالمللی خود همکاری نزدیک داشته باشد.
۳ - برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای، طرح ریزی و تمرینهای احتیاطی انجام دهد.
۴ - حضور نظامی قدرتمند خود در خاورمیانه را حفظ کند.
۵ - فعالیتهای نامتقارن ایران در خاورمیانه و سراسر جهان را از طریق افشا کردن آنها تضعیف و در نهایت به این طریق ایران را منزوی کند.
۶ - منابع بیشتری به شناسایی و ایجاد اخلال در نقش اقتصادی سپاه پاسداران ایران در داخل و خارج از این کشور اختصاص دهد.
۷ - فعالیتهای مربوط به خرید اقلام برنامه موشکی ایران را با پشتکار و جدی شناسایی، تحریم و با آن مقابله کند.
۸ - برای اطمینان از دوری گروههای مورد حمایت ایران و حزبالله از بلندیهای جولان و جنوب غرب سوریه گامهای نظامی بردارد.
۹ - منابع بیشتری را برای شناسایی و تحریم فعالانه رهبران، بازرگانان، بانکدارها و تسهیل کنندگانی که به عملیاتهای حزب الله کمک میکنند، تخصیص دهد.
۱۰ - مسیر موسوم به پل زمینی از ایران تا مدیترانه را از طریق استقرار نیروهای مورد حمایت آمریکا برای بازپس گیری اراضی تحت کنترل داعش در سوریه محدود کند.
۱۱ - ایجاد حضور نظامی متعارف ایران در سوریه را محدود کند یا مانع از آن شود.
۱۲ - افراد و نهادهایی را که ایران برای حمایت از بشار اسد رئیسجمهور سوریه از آنها استفاده میکند، به طور موثر شناسایی و تحریم کند.
۱۳ - یک حضور نظامی بلند مدت محدود در عراق را با شمار فعلی نیروها حفظ کند.
۱۴ - نیروهای نظامی را به گونهای مستقر کند که به طور شفاف به ایران بفهماند که هر تلاشی برای مختل کردن جریان تجارت از طریق تنگه باب المندب با پاسخ قاطعانه آمریکا مواجه خواهد شد.
۱۵ - با اسرائیل و دیگر متحدان آمریکا در منطقه برای مقابله با نگران کنندهترین ابعاد فعالیتهای ایران، همکاری نزدیک نظامی و اطلاعاتی داشته باشد.
۱۶ - از عملیاتهای محدود کشف و ضبط دریایی برای توقیف محمولههای تسلیحاتی ایران حمایت کند.
۱۷ - به کمک نظامی به متحدان در منطقه خلیج (فارس) ادامه دهد.
۱۸ - شواهدی که نشان میدهد یک شرکت ایرانی که ذیل برجام از تحریم خارج شده در حال انجام فعالیتهای قابل تحریم است را به دقت مورد بررسی قرار دهد.
- تعامل؛ تعامل آمریکا با ایران، همراه با فشار برای انتقال پیامهایی روشن، ممانعت از تداخل فعالیتها، رفع تنش در صورت وقوع، ایجاد فرصتهایی برای راهحلهای دیپلماتیک برای مسائل منطقهای و هستهای، نشان دادن عقلانیت به شرکای آمریکا و نیروهای عملگرا در ایران و ایجاد مشوقهایی برای ایران به منظور محدود کردن فعالیتهای نگران کننده منطقهای و هستهای این کشور، امری ضروری است. برای این کار آمریکا باید:
۱ - به طور مستقیم با مقامات ایران ارتباط برقرار کند.
۲ - پیامهای واشنگتن را از طریق کانالهای غیر مستقیم منتقل کند.
۳ - ارتباط مردم با مردم، با جوانان ایرانی، کارآفرینان، گروههای جامعه مدنی و همتایان آمریکاییاش را توسعه دهد.
۴ - گفتوگوها درباره برجام و چالشهای منطقهای را به ویژه درباره جنگها در عراق، سوریه، یمن و افغانستان حفظ کند.
۵ - یک رویه موثر برای تنش زدایی دریایی ایجاد و دنبال کند.
۶ - صندوق بینالمللی پول را برای ارائه حمایتهای فنی و راهنماییهای بیشتر درباره اصلاح بازار ایران تشویق کند.
۷ - مجوز چرخهای برای امکان استفاده بازرگانان خارجی از بانکهای آمریکا برای انجام دادوستدهای دلاری با ایران را به عنوان مشوقی برای تعهدات هستهای جدید یا امتیازات دیگری با جانب ایران، احیا کند.
۸ - گزینههای محدودی را برای صدور مجوز سرمایهگذاری آمریکا در ایران در ازای تعدیل سیاستهای هستهای، موشکی و منطقهای ایران بررسی کند.
۹ - ایران را به رعایت حقوق بشر ترغیب کند.
این گزارش با برشمردن چالشهای هستهای و منطقهای در خصوص ایران یک استراتژی هماهنگ و منسجم با ترکیبی از ابزارهای فشار و تعامل را ارائه میدهد که میتواند این چالشها را در درازمدت و کوتاه مدت رفع کند.
بنیاد کارنگی در ادامه به بررسی واکنش ایران به این استراتژی هماهنگ پرداخت و گزارش داد: واکنشهای ایران به افزایش تلاشهای آمریکا برای مقابله با قدرت و نفوذ ایران در منطقه خاورمیانه منوط به اینکه از نظر ژئوپولیتیک در منطقه چه اهمیتی برای ایران دارد، احتمالا متفاوت خواهد بود. در عراق و سوریه بعید است که ایران عقب رانده یا متقاعد شود که تا سرمایهگذاریاش را محدودکند، اما ا. ینکه تلاشهای سرسختانه آمریکا برای مقابله با فعالیتهای منطقهای ایران بر رفتار این کشور در زمینه هستهای تاثیرگذار باشد یا نه، مشخص نیست. مقامات تندرو و فرماندهان ارشد سپاه پاسداران ایران در پاسخ به تلاشهای گستردهتر آمریکا برای مقابله با ایران در منطقه ممکن است به صورت علنی تهدید به کنار گذاشتن برجام یا کاهش همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی کنند. هرچند که ممکن است چنین اقدامی از سوی رئیسجمهور ایران و وزیرامورخارجهاش با مخالفت روبرو شود. در هر صورت، پاسخ هستهای ایران به افزایش فشار و سیاست تقابلی آمریکا با هدف تضعیف توافق هستهای و شکاف میان گروه ۱ + ۵ ایجاد شده است.
این در حالی است که دیگر طرفهای توافق، یعنی روسیه، چین و کشورهای اروپایی خواهان حفظ توافق و دنبال کردن دیپلماسی هستند، نه فشار.
آمریکا همچنان باید درباره اینکه هر سیاستی در قبال ایران چه پیامدی میتواند داشته باشد، واقع بین باشد. بررسی دو دهه آخر سیاست آمریکا در خصوص ایران نشان دهنده توانایی محدود واشنگتن است، چه از فشار برای تغییر گرایش ژئوپولیتیک ایران استفاده کند، چه در تعامل. در سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۸ جورج بوش، رئیسجمهور وقت آمریکا بیش از هر دولت قبلی دیگری برای تهدید نظامی ایران تلاش کرد. با این حال، در طول این مدت ایران بدون توجه به تهدیدات به نیروهای آمریکایی در عراق حمله کرد که تلفاتی سنگین به همراه داشت. در سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۰۶ نیز باراک اوباما برخلاف دولت قبلی، بیش از رئیسجمهور دیگری در آمریکا برای ارتقای روابط تهران، شامل ارسال نامه به رهبری ایران تلاش کرد. سیاستهای منطقهای ایران کماکان خلاف منافع آمریکا و خواستههایش باقی ماند.
به گزارش بنیاد کارنگی، آمریکا با حفظ برجام میتواند به بهترین نحو منافع استراتژیک کوتاه و میان مدت خود را حفظ کند، چراکه پاره کردن توافق در حال حاضر به حذف محدودیتهای کنونی بر برنامه هستهای ایران میانجامد و آمریکا را در موضعی به مراتب ضعیفتر برای مذاکره محدودیتهای واقعی در برنامه هستهای آینده ایران قرار میدهد. پایان دادن به توافق هستهای بدون شواهد معتبر و شفاف از نقض توافق توسط ایران به علاوه موجب تضعیف موضع آمریکا برای مقابله با ایران در منطقه میشود؛ آمریکا برای نابودی توافق به شدت سرزنش خواهد شد و جلب حمایت جامعه بینالملل برای همکاری با آمریکا در مواقعی که یک اقدام ضروری است بسیار سختتر خواهد بود.
ایران به تعهداتش در برجام پایبند بوده است، اما این توافق از بسیاری جهات پیچیده و نوآورانه است؛ بنابراین نگرانیهایی درباره اجرای آن وجود دارد. بهتر است که این نگرانیها از طریق سازوکار تعبیه شده در برجام رفع شود و آمریکا باید بر نظارت و اجرای موثر و قوی برجام فشار بیاورد که میتواند از طریق بند T. (که نظارت بر اجرای آن مورد مناقشه طرفهای توافق است) و متهم کردن تهران به نقض روح توافق هستهای با هدف ایجاد اتفاق نظر و اجماع برای فشار بر ایران برای پذیرش محدودیتهای طولانی مدت پس از انقضای برجام باشد.
این اندیشکده آمریکایی در بخش دیگری از گزارش خود با اشاره به اینک "فشار" حکایت از تغییر سیاست خارجی ایران دارد، آورده است: تهدید و فشار باید ستون استراتژی آمریکا برای مواجهه با چالشهای هستهای و منطقهای ایران باشد. فشاری که از طریق عملیاتهای نظامی، فعالیتهای اطلاعاتی و تحریمهای هدفمند میتواند مانع از فعالیتهای بیثبات کننده شود و پیامدهایی هزینهبار برای ایران ایجاد کند. با این حال، وادار کردن ایران به پذیرش این وضعیت به علاوه ادامه محدودیتها بر برنامه هستهایاش پس از انقضای برجام (آنطور که مورد هدف ارائه دهندگان گزارش است) بعید است با تمرکز مطلق روی استفاده از فشار محقق شود.
این در حالی است که بررسی سیاستهای آمریکا در طول چهار دهه گذشته، هر رئیس جمهوری که روی کار بوده باشد نشان میدهد که این کشور همواره در تلاش برای یافتن راههایی برای تحت فشار قرار دادن ایران، تضعیف ایران، مقصر جلوه دادن ایران برای تمام مشکلات و ناآرامیها در منطقه، و به اذعان خود مقابله با ایران بوده است. آمریکا در طول تمامی این سالها تحت رهبری رژیم صهیونیستی و با همکاری متحدان خود بهویژه در اروپا دست به اقداماتی برای تحقق این اهداف خصمانه خود زده است.
این کشورها ایران را به تلاش برای دستیابی به ظرفیت تولید سلاح هستهای متهم میکردند، در حالیکه گزارشات آژانس بینالمللی انرژی اتمی نشان میداد که هیچ شواهدی دال بر وجود انحراف در مواد و فعالیتهای هستهای ایران وجود ندارد. آنها هنوز هم تلاش میکنند تا با چنگ زدن به این ادعاهای نخ نما و بیاساس خود علیه برنامه هستهای کشورمان به فشارها بر ایران با هدف محدود کردن هرچه بیشتر این فعالیتهای تهران ادامه دهند.
آمریکا همچنین با طرح ادعاهای واهی خود علیه سیاستهای منطقهای ایران به دنبال تضعیف جایگاه و اعتبار کشورمان در منطقه و جهان است تا بتواند به سیاستهای مداخله جویانه و تفرقه افکنانه خود در خاورمیانه که اصلیترین عامل جنگ و بیثباتی منطقه است، ادامه دهد، درحالیکه انگشت اتهام خود را به سمت ایران گرفته است و این کشور را مقصر جلوه میدهد. مقامات کشورمان همواره این ادعاها را رد و تاکید میکنند که ملتها خود باید درباره سرنوشت کشورهایشان تصمیمگیری کنند.
انتهای پیام
تهیه کنندگان این گزارش که از افراد نزدیک به دولت باراک اوباما رئیسجمهور پیشین آمریکا به شمار میآیند، عبارتند از: ویلیام برنز از مذاکره کنندگان ارشد تیم مذاکره کننده هستهای آمریکا و رئیس بنیاد کارنگی، جرت بلنک معاون دفتر اجرای برجام در دولت اوباما، الیسا کاتامنو اوورز مدیر بخش خاورمیانه و شمال آفریقای شورای امنیت ملی اوباما، ایلان گلدبرگ کارشناس دولت اوباما در حوزه ایران، آریل لویت معاون پیشین بخش سیاستگذاری کمیسیون انرژی اتمی رژیم صهیونیستی، الیزابت روزنبرگ مشاور ارشد وزارت خزانهداری دولت اوباما و کریم سجاد پور کارشناس ارشد بنیاد کارنگی.
در مقدمه این گزارش حدودا ۴۰ صفحهای به قلم ویلیام برنز و میشل فلورنی مدیر اجرایی مرکز امنیت آمریکایی نوین و از مقامات ارشد پنتاگون در دولت اوباما با تکرار ادعاهای نخنما و پیشین غرب علیه برنامه هستهای گذشته کشورمان، آمده است: آمریکا به خلاء دیپلماتیک با تهران پس از ۳۵ سال قطع رابطه تنها با یک هدف پایان داد: جلوگیری از دسیابی این کشور به ظرفیت تولید سلاح هستهای که برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) به خوبی این هدف را محقق کرده است.
هرچند برجام باید حفظ و به طور موثر اجرا شود، نباید پایان مسیر دیپلماتیک با ایران باشد. این توافق آغاز راه و سنگ بنایی برای راهبرد گستردهتر و بلند مدت برای جلوگیری از دستیابی به سلاح هستهای، کاهش و مهار رفتار تهدید آمیز ایران- از زرادخانه رو به افزایش موشکهای بالستیک گرفته تا استفاده از نیروهای نیابتی در منطقه و وضعیت حقوق بشر در داخل ایران است.
این گزارش به طور مبسوط عناصر کلیدی چنین راهبردی را ارائه داده و تاکید کرده است که هرگونه موفقیت این راهبرد به میزان زیادی منوط به نشان دادن حسن نیت آمریکا و جدیت هدف و ممانعت از این است که ایران، آمریکا را به عنوان انزواطلب دیپلماتیک معرفی کند. تهدیدات آمریکا برای نابود کردن این توافق یا مذاکره مجدد بر سر آن، وضع مجدد تحریمهای مرتبط هستهای، اقدام نظامی و بهعلاوه قصور آمریکا برای پایبندی به تعهداتش سبب خواهد شد که واشنگتن در موضع ضعیفتر و نه قویتر برای مواجهه با ایران و دیگر مسائل بحرانی به ویژه کره شمالی قرار گیرد.
تصمیم دولت دونالد ترامپ برای تایید نکردن اینکه رفع تحریمهای ایران مناسب و همسو با منافع آمریکا است و تلاش برای اصلاح توافق، برجام را در مسیر شکست قرار میدهد. این اتفاق در حالی روی میدهد که سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و آژانس بینالمللی انرژی اتمی بارها تایید کردهاند که ایران به تعهداتش کاملا پایبند است. اکنون کنگره، دولت و متحدان آمریکا در گروه ۱ + ۵ باید با یکدیگر همکاری کنند تا راهبردی را که منجر به تضعیف جنبههای برخورد موثر با دیگر چالشهای ایران میشود، از میان بردارند.
این گزارش در ادامه با تاکید بر اینکه دولت آمریکا باید ضمن حفظ توافق هستهای و اجرای موثر آن، از تمام عناصر قدرت خود برای مقابله با نفوذ منطقهای ایران و حل مسئله پایان محدودیتهای هستهای ایران پس از انقضای برجام استفاده کند، آورده است: آمریکا باید همزمان که این سیاستها را دنبال میکند، دیگر ابزارها برای تعامل با ایران را، به ویژه کانالهای دیپلماسی، تعاملات مردم با مردم و داد و ستدهای مالی تقویت کند. این گام باید همسو با سیاستهایی که پیشنهاد شد، با هدف ارتقای منافع امنیتی و ثبات آمریکا همراه باشد و تضمین شود که آمریکا قادر است اهداف و جایگاهش را حفظ کند. دیپلماسی باید به گونهای باشد که فرصت ارتقای تدریجی و آرام روابط ایران و آمریکا را از طریق آن دسته از افرادی که در ایران خواهان تعامل سیاسی و اقتصادی بیشتر هستند، باز نگه دارد.
بنیاد کارنگی در ادامه این گزارش برای دنبال کردن این راهبرد یکپارچه گامهای پیشنهادی زیر را در چهار محور ارائه داده است:
- اجرای برجام؛ آمریکا میتواند با حفظ برنامه جامع اقدام مشترک و به کارگیری قدرتمند ابزار راستی آزمایی آن به منافع استراتژیک کوتاه و میان مدت خود دست یابد. برای این کار آمریکا باید:
۱ - آژانس بینالمللی انرژی اتمی را برای نظارت کامل بر فعالیتهای هستهای ایران ترغیب و حمایت کند.
۲ - تلاشها برای حل ابهامات و مباحث درباره برجام به گونهای که رضایت آمریکا جلب شود را هدایت کند.
۳ - روی اجرای کامل پروتکل الحاقی و به کارگیری درست دیگر ابزارهای راستی آزمایی ذکر شده در برجام پافشاری کند.
۴ - به نقش آفرینی در برنامه هستهای صلح آمیز ایران ادامه دهد.
۵ - به اجرای تعهدات آمریکا برای رفع تحریمها ادامه دهد.
۶ - هماهنگی نزدیکی با اتحادیه اروپا، فرانسه، آلمان و انگلیس داشته باشد و به نحوی فعال با روسیه و چین همکاری کند.
۷ - مشارکتی فعال در کمیسیون مشترک داشته باشد
۸ - وزارت امور خارجه و فرآیندهای بین سازمانی را برای اجرای موثر توافق هستهای سازماندهی کند.
- مسائل هستهای ساختاری؛ آمریکا باید به جای تلاش برای تمرکز روی مذاکره مجدد برجام یا هر رویکرد منفرد دیگری، اکنون گزینههای متعددی را برای محدود کردن فعالیتهای هستهای ایران پس از آنکه شروط برجام از سال ۲۰۲۳ شروع به منقضی شدن میکنند، مورد بررسی قرار دهد. آمریکا باید این چهار گزینه را به طور همزمان بررسی کند:
۱ - یک پرونده پیرامون چالشهای کنونی و آینده در ارتباط با اجرای برجام و قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل با هدف سلب مشروعیت از ایران برای افزایش فعالیتهای هستهای پس از آغاز انقضای محدودیتهای ایران جمع آوری کند.
۲ - برخی نوآوریهای برجام و تلاش برای جلب حمایت بینالمللی برای یک چارچوب جدید جهانی به منظور توسعه ظرفیت تفکیک بین فعالیتهای صلح آمیز و غیر صلح آمیز انرژی هستهای را تمدید و گسترش دهد.
۳ - یک رژیم منطقهای (در خاورمیانه) برای مدیریت فعالیتهای چرخه سوخت هستهای ایجاد کند.
۴ - بر سر یک توافق متعاقب برجام، پیش از انقضای بندهای مربوط به غنی سازی اورانیوم در این توافق مذاکره کند که ایران را متعهد خواهد کرد زیرساختهایش را برای توسعه ظرفیت تسلیحات هستهای گسترش ندهد.
- اعمال فشار؛ فشار آوردن متمرکز و هوشمند از طریق عملیات نظامی، فعالیتهای اطلاعاتی و تحریمهای هدفمند میتواند ایران را از اقدامات ثباتزدا بازدارد، تبعات هزینه باری برای تحریکات ایران ایجاد کند، دستیابی تهران به ثباتزداترین سامانههای تسلیحاتی را پیچیده و سخت کند و به طور مستقیم با فعالیتهای ایران در منطقه مقابله کند. آمریکا مشخصا باید:
۱ -با همکاری نزدیک با شرکای خود برنامه هستهای ایران را از نزدیک نظارت کند تا هرگونه نشانهای مبنی بر تلاش برای دستیابی به تسلیحات هستهای یا نقض برجام را کشف کند.
۲ - از همین اکنون برای تعیین یک پاسخ مناسب به سندی دال بر نقض برجام از سوی ایران با همتایان بینالمللی خود همکاری نزدیک داشته باشد.
۳ - برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای، طرح ریزی و تمرینهای احتیاطی انجام دهد.
۴ - حضور نظامی قدرتمند خود در خاورمیانه را حفظ کند.
۵ - فعالیتهای نامتقارن ایران در خاورمیانه و سراسر جهان را از طریق افشا کردن آنها تضعیف و در نهایت به این طریق ایران را منزوی کند.
۶ - منابع بیشتری به شناسایی و ایجاد اخلال در نقش اقتصادی سپاه پاسداران ایران در داخل و خارج از این کشور اختصاص دهد.
۷ - فعالیتهای مربوط به خرید اقلام برنامه موشکی ایران را با پشتکار و جدی شناسایی، تحریم و با آن مقابله کند.
۸ - برای اطمینان از دوری گروههای مورد حمایت ایران و حزبالله از بلندیهای جولان و جنوب غرب سوریه گامهای نظامی بردارد.
۹ - منابع بیشتری را برای شناسایی و تحریم فعالانه رهبران، بازرگانان، بانکدارها و تسهیل کنندگانی که به عملیاتهای حزب الله کمک میکنند، تخصیص دهد.
۱۰ - مسیر موسوم به پل زمینی از ایران تا مدیترانه را از طریق استقرار نیروهای مورد حمایت آمریکا برای بازپس گیری اراضی تحت کنترل داعش در سوریه محدود کند.
۱۱ - ایجاد حضور نظامی متعارف ایران در سوریه را محدود کند یا مانع از آن شود.
۱۲ - افراد و نهادهایی را که ایران برای حمایت از بشار اسد رئیسجمهور سوریه از آنها استفاده میکند، به طور موثر شناسایی و تحریم کند.
۱۳ - یک حضور نظامی بلند مدت محدود در عراق را با شمار فعلی نیروها حفظ کند.
۱۴ - نیروهای نظامی را به گونهای مستقر کند که به طور شفاف به ایران بفهماند که هر تلاشی برای مختل کردن جریان تجارت از طریق تنگه باب المندب با پاسخ قاطعانه آمریکا مواجه خواهد شد.
۱۵ - با اسرائیل و دیگر متحدان آمریکا در منطقه برای مقابله با نگران کنندهترین ابعاد فعالیتهای ایران، همکاری نزدیک نظامی و اطلاعاتی داشته باشد.
۱۶ - از عملیاتهای محدود کشف و ضبط دریایی برای توقیف محمولههای تسلیحاتی ایران حمایت کند.
۱۷ - به کمک نظامی به متحدان در منطقه خلیج (فارس) ادامه دهد.
۱۸ - شواهدی که نشان میدهد یک شرکت ایرانی که ذیل برجام از تحریم خارج شده در حال انجام فعالیتهای قابل تحریم است را به دقت مورد بررسی قرار دهد.
- تعامل؛ تعامل آمریکا با ایران، همراه با فشار برای انتقال پیامهایی روشن، ممانعت از تداخل فعالیتها، رفع تنش در صورت وقوع، ایجاد فرصتهایی برای راهحلهای دیپلماتیک برای مسائل منطقهای و هستهای، نشان دادن عقلانیت به شرکای آمریکا و نیروهای عملگرا در ایران و ایجاد مشوقهایی برای ایران به منظور محدود کردن فعالیتهای نگران کننده منطقهای و هستهای این کشور، امری ضروری است. برای این کار آمریکا باید:
۱ - به طور مستقیم با مقامات ایران ارتباط برقرار کند.
۲ - پیامهای واشنگتن را از طریق کانالهای غیر مستقیم منتقل کند.
۳ - ارتباط مردم با مردم، با جوانان ایرانی، کارآفرینان، گروههای جامعه مدنی و همتایان آمریکاییاش را توسعه دهد.
۴ - گفتوگوها درباره برجام و چالشهای منطقهای را به ویژه درباره جنگها در عراق، سوریه، یمن و افغانستان حفظ کند.
۵ - یک رویه موثر برای تنش زدایی دریایی ایجاد و دنبال کند.
۶ - صندوق بینالمللی پول را برای ارائه حمایتهای فنی و راهنماییهای بیشتر درباره اصلاح بازار ایران تشویق کند.
۷ - مجوز چرخهای برای امکان استفاده بازرگانان خارجی از بانکهای آمریکا برای انجام دادوستدهای دلاری با ایران را به عنوان مشوقی برای تعهدات هستهای جدید یا امتیازات دیگری با جانب ایران، احیا کند.
۸ - گزینههای محدودی را برای صدور مجوز سرمایهگذاری آمریکا در ایران در ازای تعدیل سیاستهای هستهای، موشکی و منطقهای ایران بررسی کند.
۹ - ایران را به رعایت حقوق بشر ترغیب کند.
این گزارش با برشمردن چالشهای هستهای و منطقهای در خصوص ایران یک استراتژی هماهنگ و منسجم با ترکیبی از ابزارهای فشار و تعامل را ارائه میدهد که میتواند این چالشها را در درازمدت و کوتاه مدت رفع کند.
بنیاد کارنگی در ادامه به بررسی واکنش ایران به این استراتژی هماهنگ پرداخت و گزارش داد: واکنشهای ایران به افزایش تلاشهای آمریکا برای مقابله با قدرت و نفوذ ایران در منطقه خاورمیانه منوط به اینکه از نظر ژئوپولیتیک در منطقه چه اهمیتی برای ایران دارد، احتمالا متفاوت خواهد بود. در عراق و سوریه بعید است که ایران عقب رانده یا متقاعد شود که تا سرمایهگذاریاش را محدودکند، اما ا. ینکه تلاشهای سرسختانه آمریکا برای مقابله با فعالیتهای منطقهای ایران بر رفتار این کشور در زمینه هستهای تاثیرگذار باشد یا نه، مشخص نیست. مقامات تندرو و فرماندهان ارشد سپاه پاسداران ایران در پاسخ به تلاشهای گستردهتر آمریکا برای مقابله با ایران در منطقه ممکن است به صورت علنی تهدید به کنار گذاشتن برجام یا کاهش همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی کنند. هرچند که ممکن است چنین اقدامی از سوی رئیسجمهور ایران و وزیرامورخارجهاش با مخالفت روبرو شود. در هر صورت، پاسخ هستهای ایران به افزایش فشار و سیاست تقابلی آمریکا با هدف تضعیف توافق هستهای و شکاف میان گروه ۱ + ۵ ایجاد شده است.
این در حالی است که دیگر طرفهای توافق، یعنی روسیه، چین و کشورهای اروپایی خواهان حفظ توافق و دنبال کردن دیپلماسی هستند، نه فشار.
آمریکا همچنان باید درباره اینکه هر سیاستی در قبال ایران چه پیامدی میتواند داشته باشد، واقع بین باشد. بررسی دو دهه آخر سیاست آمریکا در خصوص ایران نشان دهنده توانایی محدود واشنگتن است، چه از فشار برای تغییر گرایش ژئوپولیتیک ایران استفاده کند، چه در تعامل. در سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۸ جورج بوش، رئیسجمهور وقت آمریکا بیش از هر دولت قبلی دیگری برای تهدید نظامی ایران تلاش کرد. با این حال، در طول این مدت ایران بدون توجه به تهدیدات به نیروهای آمریکایی در عراق حمله کرد که تلفاتی سنگین به همراه داشت. در سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۰۶ نیز باراک اوباما برخلاف دولت قبلی، بیش از رئیسجمهور دیگری در آمریکا برای ارتقای روابط تهران، شامل ارسال نامه به رهبری ایران تلاش کرد. سیاستهای منطقهای ایران کماکان خلاف منافع آمریکا و خواستههایش باقی ماند.
به گزارش بنیاد کارنگی، آمریکا با حفظ برجام میتواند به بهترین نحو منافع استراتژیک کوتاه و میان مدت خود را حفظ کند، چراکه پاره کردن توافق در حال حاضر به حذف محدودیتهای کنونی بر برنامه هستهای ایران میانجامد و آمریکا را در موضعی به مراتب ضعیفتر برای مذاکره محدودیتهای واقعی در برنامه هستهای آینده ایران قرار میدهد. پایان دادن به توافق هستهای بدون شواهد معتبر و شفاف از نقض توافق توسط ایران به علاوه موجب تضعیف موضع آمریکا برای مقابله با ایران در منطقه میشود؛ آمریکا برای نابودی توافق به شدت سرزنش خواهد شد و جلب حمایت جامعه بینالملل برای همکاری با آمریکا در مواقعی که یک اقدام ضروری است بسیار سختتر خواهد بود.
ایران به تعهداتش در برجام پایبند بوده است، اما این توافق از بسیاری جهات پیچیده و نوآورانه است؛ بنابراین نگرانیهایی درباره اجرای آن وجود دارد. بهتر است که این نگرانیها از طریق سازوکار تعبیه شده در برجام رفع شود و آمریکا باید بر نظارت و اجرای موثر و قوی برجام فشار بیاورد که میتواند از طریق بند T. (که نظارت بر اجرای آن مورد مناقشه طرفهای توافق است) و متهم کردن تهران به نقض روح توافق هستهای با هدف ایجاد اتفاق نظر و اجماع برای فشار بر ایران برای پذیرش محدودیتهای طولانی مدت پس از انقضای برجام باشد.
این اندیشکده آمریکایی در بخش دیگری از گزارش خود با اشاره به اینک "فشار" حکایت از تغییر سیاست خارجی ایران دارد، آورده است: تهدید و فشار باید ستون استراتژی آمریکا برای مواجهه با چالشهای هستهای و منطقهای ایران باشد. فشاری که از طریق عملیاتهای نظامی، فعالیتهای اطلاعاتی و تحریمهای هدفمند میتواند مانع از فعالیتهای بیثبات کننده شود و پیامدهایی هزینهبار برای ایران ایجاد کند. با این حال، وادار کردن ایران به پذیرش این وضعیت به علاوه ادامه محدودیتها بر برنامه هستهایاش پس از انقضای برجام (آنطور که مورد هدف ارائه دهندگان گزارش است) بعید است با تمرکز مطلق روی استفاده از فشار محقق شود.
این در حالی است که بررسی سیاستهای آمریکا در طول چهار دهه گذشته، هر رئیس جمهوری که روی کار بوده باشد نشان میدهد که این کشور همواره در تلاش برای یافتن راههایی برای تحت فشار قرار دادن ایران، تضعیف ایران، مقصر جلوه دادن ایران برای تمام مشکلات و ناآرامیها در منطقه، و به اذعان خود مقابله با ایران بوده است. آمریکا در طول تمامی این سالها تحت رهبری رژیم صهیونیستی و با همکاری متحدان خود بهویژه در اروپا دست به اقداماتی برای تحقق این اهداف خصمانه خود زده است.
این کشورها ایران را به تلاش برای دستیابی به ظرفیت تولید سلاح هستهای متهم میکردند، در حالیکه گزارشات آژانس بینالمللی انرژی اتمی نشان میداد که هیچ شواهدی دال بر وجود انحراف در مواد و فعالیتهای هستهای ایران وجود ندارد. آنها هنوز هم تلاش میکنند تا با چنگ زدن به این ادعاهای نخ نما و بیاساس خود علیه برنامه هستهای کشورمان به فشارها بر ایران با هدف محدود کردن هرچه بیشتر این فعالیتهای تهران ادامه دهند.
آمریکا همچنین با طرح ادعاهای واهی خود علیه سیاستهای منطقهای ایران به دنبال تضعیف جایگاه و اعتبار کشورمان در منطقه و جهان است تا بتواند به سیاستهای مداخله جویانه و تفرقه افکنانه خود در خاورمیانه که اصلیترین عامل جنگ و بیثباتی منطقه است، ادامه دهد، درحالیکه انگشت اتهام خود را به سمت ایران گرفته است و این کشور را مقصر جلوه میدهد. مقامات کشورمان همواره این ادعاها را رد و تاکید میکنند که ملتها خود باید درباره سرنوشت کشورهایشان تصمیمگیری کنند.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
لینک کپی شد
آهن ملل
ارسال نظر