برای مجتبی جباری/ به بچههایت چه میگویی؟
بر خلاف باور بسیاری از اهالی فوتبال ایران، تماشای مسابقات معتبر اروپایی میتواند صرفا جنبه تفریح و سرگرمی یا کلکل و کریخوانی نداشته باشد. در حقیقت بسیاری این مسابقات ابعاد آموزنده متعددی دارند که اگر از سوی ما مورد الگوبرداری قرار بگیرد، حال و روزمان خیلی بهتر از این خواهد شد. حالا مسایل فنی به کنار، اما جنبههای مدیریتی و رفتاری چنین رقابتهایی هم واقعا در خور تامل است. در آخرین نمونه، شاید بد نباشد مسوولان باشگاه استقلال نیمنگاهی به نوع رفتار مدیران بارسلونا با خاویر ماسکرانو بیندازند و آن را با عملکرد خودشان در قبال مجتبی جباری مقایسه کنند.
ماسکرانو با هیچ متر و معیاری جزو اسطورههای باشگاه بارسلونا محسوب نمیشود. یعنی بعید است حتی همین 10سال دیگر هم هواداران بلوگرانا موقع مرور اسامی بزرگترین بازیکنان نسل فعلی این تیم یادی از ماسکی بکنند، اما به هر حال او بازیکن متعصب و موثری بود که چیزی حدود هشت سال در این تیم زحمت کشید. پست اصلی ماسکرانو هافبک دفاعی بود، اما تقریبا تمام طول مدت بازیاش در بارسا را بدون کمترین غرولندی در پست مدافع میانی بازی کرد و از قضا گاهی لحظههای درخشانی را هم آفرید؛ از جمله آن تکل تاریخی دقیقه نود زیر پای ویلشر در بازی با آرسنال که به طرزی معجزهآسا مانع از حذف بارسا شد، این تیم را به نیمهنهایی لیگ قهرمانان رساند و بعد فاتح جام کرد. ماسکی اما امسال جایی در اندیشههای والورده نداشت و باشگاه به این جمعبندی رسید که او را بفروشد.
اصل مطلب اما اینجاست؛ طی چند روز گذشته که پروژه انتقال ستاره آرژانتینی به لیگ چین قطعی شد، مدیران بارسا برای «رییس کوچک» سنگ تمام گذاشتند. ابتدا همه جامهایی را که در حضور او فتح شده بود را گرد هم جمع کردند تا ماسکی عکسی به یادگار با آنها بیندازد، سپس یک نشست خبری با حضور همه ستارگان تیم برای خداحافظی او ترتیب دادند و این یکی از معدود لحظات دنیا بود که دوربینها تصویری از اشک ریختن لیونل مسی شکار کردند، نهایتا هم پیش از بازی برگشت پنجشنبهشب برابر اسپانیول در کوپا دلری، بازیکنان برایش تونل افتخار زدند تا ماسکرانو از بین آن بگذرد و در کنار فرزندان خردسالش با هواداران خداحافظی کند؛ یک شکوه محض که مو به تن آدم سیخ میکرد.
حالا به ایران بیایید؛ جایی که مجتبی جباری، بزرگترین سهامدار موفقیتهای استقلال در دهه هشتاد قرار است به هر دلیلی از باشگاه جدا شود. البته که انتخاب بازیکن حق باشگاه است، اما آیا حفظ حرمت بازیکنی در قوارههای جباری اهمیت ندارد؟ چطور میشود او را سر تمرین راه نداد، از دستش شکایت کرد و نهایتا روز آخر نقلوانتقالات نیمفصل قراردادش را فسخ کرد تا دستش به جایی بند نباشد؟ استقلال اما همه این کارها را کرد و علاوه بر این، برابر گشوده شدن بنرهای حاوی نام جباری روی سکوها هم مقاومت کرد تا نشان بدهد ما ایرانیها کجای قصه ایستادهایم. 20سال دیگر ماسکرانو فیلم خداحافظی پنحشنبهشبش در نیوکمپ را به فرزندش نشان میدهد و جلوی او سرش را بالا میگیرد. این درست همان زمانی است که بچههای جباری از او خواهند پرسید تو زیدان همین تیمی بودی که اخراجت کرد؟