گزارشی از تنشهای تمام نشدنی کیروش و تیم ملی و فوتبال ایران
چالش جدید این روزهای تیم ملی به جای اینکه دغدغه برای چگونگی آماده سازی برای تیم ملی در راه جام جهانی باشد مسائلی است که در ۷ سال گذشته حضور کارلوس کی روش دیگر به یک عادت ناهمگون تبدیل شده است. مسائلی بس عبث که هر ماجرای تازه آن فوتبال این مملکت را یک سال عقب می برد و چه خوش بهم می آید این ناسازگاری ها. فوتبال بهم ریخته و بی برنامه ای که نه یک مدیر با همه المان ها و استانداردهای جهانی تولید می کند و نه مربی که بتوان این قدر بی دغدغه به آن تکیه کرد که نیازمند مردی همچون کی روش نباشیم که باید به هر ساز او جلو برویم و دم هم نیاوریم.
به نظر می رسد هر چه در قبال اتفاق های ناخوشایندی که پیرامون تیم ملی رخ می دهد بی تفاوتی می کنیم و سکوت اختیار می شود این مسیر پرقدرت تر و پرحاشیه تر از همیشه به راهش ادامه می دهد و انگار هیچ نیروی برتری هم نیست که جلوی این همه به هرز رفتن این زمان ها و سرمایه هایی که از بیت المال صرف می شود را بگیرد.
در این ۷ سال اتفاقات ریز و درشت حول تیم ملی و خود شخص کی روش کم رخ نداده است. قبول داریم که شاید بخشی از این مسائل برای مرد پرتغالی ناخواسته ایجاد شده و افراد قسم خورده ای که همیشه دنبال مشکل تراشی هستند باعث و بانی این موارد بوده اند اما اینکه نخواهیم بپذیریم نصف دیگر مشکلات ساخته ذهن و دست خود سرمربی تیم ملی است دیگر بس به خواب زدگی است که به قول مثل های قدیمی آدم های خواب زده را بیدار کردن کار کسی نیست.
هر چقدر به جام جهانی نزدیک می شویم گویا بهانه های سرمربی تیم ملی تمام شدنی نیست. بر فرض مثال هم که بازیکنان داخلی لیگ ایران نا آماده هستند و از استانداردهای جهانی دور هستند بر فرض مثال که فدراسیون فوتبال در برنامه ریزی برای لیگ و فراهم کردن اردوهای بیشتر برای تیم ملی کوتاهی کرده است آیا کی روش تازه و دیروز به این برنامه ریزی ها رسیده که هیچ وقت نتوانسته با این مسائل کنار بیاید؟ اگر او شب میخوابد و صبح بیدار می شود و با این برنامه ها روبرو می شود اصلا چرا در ایران ماند؟ او که شرایط را دیده چه اصرار به این داشت که قراردادش برای جام جهانی تمدید شود؟ او که می دانست توان فنی فوتبال ایران چه میزان است و تا چه میزان پتانسیل بیرون فرستادن بازیکنانش به دیگر لیگ ها را دارد دیگر این همه تحقیر کردن لیگ ایران و بازیکنان داخلی و مربیان وطنی و غیر وطنی لیگ چه معنایی می دهد؟ او یک روز لیگ قهرمانان آسیا را میکی موس می خواند و روز دیگر ناآمادگی بازیکنان وطتی را مثل پتک به فرق سرمان می کوبد و کار به جایی می کشد که دبیرکل فدراسیون در یک مصاحبه پرطمطراق خواسته های کی روش را ماستمالیزه می کند. او برای دفاع از سرمربی تیم ملی می گوید تا به حال نشنیده که کی روش بگوید لیگ ایران تعطیل شود و خیلی قبل تر ایراد کی روش به برنامه ریزی AFC بابت مرحله بعدی لیگ قهرمانان آسیا بوده است. آقای ساکت! گیرم هم که منظور کی روش این بوده اولا چرا او معنای صحبت های خود را به همین واضحی نمی گوید که این همه شائبه سمتش نباشد و این همه اتهام به او زده نشود درثانی مگر برنامه ریزی کنفدراسیون فوتبال آسیا دست باشگاه ها و مربیان لیگ است که او هر چه فریاد دارد و غم و دغدغه دارد سر لیگ ایران خالی می کند؟ این چطور فدراسیونی است که نمی تواند سرمربی تیم ملی را قانع کند که نه برنامه ریزی ای اف سی به این راحتی و با دو بار نامه نگاری و اعتراض ایران تغییر کند و نه دست مربیان لیگ. فدراسیون فوتبال ایران اگر زور و بانه و بنه ای داشت مشکل میزبانی ایران و عربستان را حل می کرد دیگر برنامه ریزی لیگ قهرمانان آسیا پیشکش.
مصاحبه روز گذشته اوسیانو کروز را هر چی می خوانیم نمی توانیم این همه تنش خود ساخته از سوی کادرفنی تیم ملی را هضم کنیم.
در این گزارش به هیچ وجه قصد حمایت و طرفداری از مربی خاصی از جمله هومن افاضلی که روز گذشته اوسیانو با ادبیاتی نه چندان خوشایند و بلکه اتهامی وی را خطاب قرار داده بود نداریم. فقط حرفمان است جمله ( نمیدانم در فکر سرمربی تیم ملی چه می گذرد) چه نکته منفی و آتش سوزی دارد که درست بعد از شکست نفت تهران مقابل استقلال به یکباره و به صورت خودجوش مصاحبه از سوی یکی از اعضای کادرفنی منتشر می شود که در خط به خط آن بوی کینه و تنفر دیده می شد. آیا به راستی همه این صحبت ها از زبان اوسیانو در آمده است؟ نه آقای کی روش نمی توانیم به همین راحتی این را قبول کنیم. با شناختی که از شما پیدا کرده ایم میدانیم که هیچ گاه در این سال ها مربیان کنار دست شما بدون اجازه شما حق نداشته اند حرفی بزنند. چطور باور کنیم که صحبت های دستیارت بدون اطلاع شما بوده و شما هم موافق این حرف ها نبوده اید؟
بر فرض هم که افاضلی و افاضلی ها با ذهنیت انتقادی این جملات را بگویند آیا بابت مصاحبه یک مربی لیگ برتری که تیمش هم از قضا شرایط خیلی خوشایندی در جدول ندارد باید باعث بیرون آمدن مصاحبه ای شود که آدمی به این نتیجه برسد شاید کسی که این مصاحبه را کرده داروغه شهر است یا رئیس کمیته انضباطی و کمیته اخلاق فدراسیون فوتبال.
راستی آقایان تیم ملی! اگر واقعا شما سمتی در کمیته های انضباطی و اخلاق فدراسیون فوتبال ایران دارید و هر بار که با هر کسی وارد تنشی می شوید اسناد جدیدی برای افشاگری از طرف مقابل را رو می کنید در مورد دلایل برگزاری بازی ایران و سیرالئون هم افشاگری های خودتان را ارانه می کنید؟ و در اینباره هم بگویید که چرا اصلا تیم ملی باید اردوی خود را در تونس و اتریش برگزار می کرد؟
اگر قرار به افشاگری و اتهام زدن است بد نیست در همه ابعاد ماجراهای تیم ملی موشکافی شود.
البته همه این ماجراها فقط به فدراسیون فوتبال باز نمی گردد و توپ اساسا در زمین وزارت ورزش و شخص اول ورزش جناب مسعود سلطانی فر است.
وزیری که ریز و دقیق است به طوریکه حاضر می شود در مورد نقل و انتقالات تیم های باشگاهی صحبت کند و یا در مورد فلان قرارداد بازیکن وارد عمل شود آیا چنین وزیری می تواند از فضای تیم ملی و اتفاقات پیرامون کی روش دور باشد؟
آقای وزیر! روی صحبت ما با شماست. شمایی که فدراسیون فوتبال و کی روش و فوتبال را به حال خودشان رها کرده اید.
در کدام کشور سراغ دارید مربیان این طور بی واهمه و اینطور سرکشانه برای مدیران خود رجز خوانی کنند و خط و ربط تعیین کنند؟
ما به دنبال محاکمه کردن و جنجال نیستیم اما به نظر می رسد در فوتبال ایران جای کارفرما و کارگر عوض شده است.
آیا در این مدتی که کی روش در ایران بوده بابت آماده سازی تیم ملی در ادوار و تورنمنت های مختلف به خصوص جام جهانی پیش رو کمی و کاستی برای تیم ملی بوده است؟ آیا فدراسیون فوتبال و وزارت ورزش هر بار که کی روش خواسته ای داشته برایش کم گذاشته اند؟ او چه می خواسته که فراهم نبوده است؟ درست است فوتبال ایران زمین مناسب تمرینی ندارد، مطالبات دقیق و به موقع پرداخت نمی شود اما به عمل رسیدن خواسته های سرمربی ایران سوخت و سوز نشده است.
آقای وزیر! همه حواس ما به شماست. شما که باید از زیر مجموعه های خود بابت مسائلی که با بیت المال سروکار دارد بیشترین استنتاق را داشته باشید.
مدت ها قبل این فوتبال چوب بازیکن سالاری را خورد. بعد از جام جهانی ۹۸ و زحمتی که ملی پوشان ان دوران برای فوتبال کشیدند و باعث شدند تا فوتبال در ایران پوست جدیدی بیاندازد خودشان کنار رفتند و بازیکنان نسل جدید بعد از آنها تازه شروع به فرمانروایی در این فوتبال کردند. دوره بازیکن سالاری در فوتبال ایران آغاز شد و همان شروعی شد برای به عقب رفتن فوتبالی که می توانست راه دیگری را انتخاب کند. بازیکنانی روی کار آمدند تا دسترنج نسل ۹۸ را برداشت کنند و در این راه موفق هم شدند و البته چه مدیراننالایقی که در این راه به بازیکن سالاری کمک کردند. حالا فوتبال ایران وارد عصر جدید تری شده و اکنون پدیده مربی سالاری در این فوتبال حکم فرماست. مربیان که اغلب خارجی ها هستند هر طور که بخواهند و با هر قرارداد و شروطی که بخواهند پای میز معامله می نشینند و مدیران هم برای فرار از نابلدی های گذشته خود و برطرف و کردن معایت خود تن به این خواسته ها می دهند. بحث فراتر از کی روش و تیم ملی است. در باشگاه های ما هم این پدیده نامیمون وجود دارد.
راه دوری نمی رویم. نگاهی کوتاه به چگونگی قرارداد باشگاه های استقلال، پرسپولیس، تراکتورسازی و .. با مربیان خارجی نشان می دهد که مدیران ما تا چه اندازه به این پدیده مربی سالاری کمک کرده اند.
در تیم ملی البته قدرت کی روش بیش از هر کسی به چشم می آید. او در این چند سال اخیر هر کسی که اراده کرده از تیم ملی دور و هر کسی که میل خودش بوده در قالب های مختلف به تیم ملی تحمیل کرده است. از کسانی که گفته می شود نسبت های خانوادگی با او دارند تا غریبه های وطنی و غیر وطنی که سیاهه عملکردشان بر کسی پوشیده نیست اما کی روش چون سرمربی تیم ملی است و چون می گوید می خواهد تیم ملی را به دور دوم جام جهانی ببرد هیچ احدی حق ندارد بالاتر از گل به خواسته های او بگوید.
در پرسپولیس برانکو را می بینیم. درست است او با پرسپولیس نتیجه گرفته است اما آیا نتیجه گرفتن او با سرخپوشان دلیل محکمی است که مرد کروات تا با رفتن یکی از دستیاران خارجی اش برادرش را جای او بیاورد؟ آن هم برادری که کارنامه ای افتضاح در برق شیراز از خود به جای گذاشت. آیا این حاصل مدیریتی شگفت انگیز در باشگاه پرسپولیس نیست که فکر می کنند با برانکو به عرش رسیده اند پس هر آنچه او بگوید تمام است؟ بله پرسپولیس در سه سال اخیر یکی از بهترین تیم های تاریخ خود شده است اما بهتر است یک بار هم شده از لب بام نیفتیم و کمی تاریخ این باشگاه را ورق بزنیم. پرسپولیس با مربیان گذشته هم نتایج مشابه گرفته است. پرسپولیس بارها تا مراحل بالای جام باشگاه های آسیا هم رسیده بوده اما در نهایت همانند برانکو که سال گذشته داغ رفتن به فینال آسیا به دلش و هوادارانش ماند آنها هم دست خالی به وطن بازگشتند. بله اگر روزی برانکو یا هر کس دیگری در پرسپولیس بتواند قهرمان آسیا شود می توان کمی حق داد که سرمربی تیم آنچه می خواهد تمام و کمال برایش فراهم شود اما هنوز برانکو کار کارستانی که در تاریخ این باشگاه ماندگاری داشته باشد نکرده است.
استقلال را می بینیم که مدیرانش تا امروز فکر می کنند هواداران یادشان می رود سال گذشته و اوایل همین امسال چه بر این تیم گذشت . بله شفر با استقلال نتیجه گرفته است اما شق القمر نکرده است. او استقلالی که خود همین مدیران با بی درایتی و بی فکری و اختیار دادن تام به مربی که نشان داد لباس استقلال برای او حالا حالا ها گشاد است تازه به اول جاده رسانده و استقلال شده تیمی که باید می بود. در واقع شفر هم همانند برانکو هنوز کار کارستانی برای آبی ها نکرده است. او نیامده پسرش را به عنوان آنالیزور وراد کادرفنی کرده است و این طور که پیش می رود و برای فصل بعد ماندگار شود ترکیب مربیان استقلال فصل بعد تماما خارجی خواهند بود. اینکه روی چه استدلالی شفر باید همه خواسته هایش پیاده شود در حالی که هنوز امتحانی که باید را پس نداده نمی دانیم.
آقای وزیر ورزش! همه این صحبت ها را با شما در میان می گذاریم که این اتفاقات در زیر مجموعه های شما رخ می دهد شمایی که نمی دانیم چرا نسبت به این همه مربی سالاری سکوت کرده اید. شما بگویید بر اساس چه منطقی مربیان فوتبالی می توانند چه خودشان چه اطرافیانشان را در مواقع جدل های لفظی با آدم های مختلف درگیر کنند و مدیران فوتبالی را هم مجبور به حمایت؟!
انتهای پیام/ا