نشنال اینترست: سیاستهای ترامپ در برابر ایران به دور از واقعیت است

پل پیلار، پژوهشگر ارشد دانشگاه جورج تاون و اندیشکده بروکینگز در یادداشتی که در نشریه نشنال اینترست منتشر شد، نوشت، با روی کار آمدن دولت ترامپ، یخ روابط آمریکا و یران یک بار دیگر به حالت پیش از دولت اوباما بازگشته است. ترامپ به صورت مکرر بیمیلی خود را نسبت به توافق هستهای ایران ابراز کرده است. جایگزینی مایک پمپئو در وزارت خارجه، رکس تیلرسون و همچنین انتصاب جان بولتون به عنوان مشاور امنیت ملی جدید آمریکا این سیگنال را مخابره می کند که او قصد دارد تا مواضع تندتری را علیه برجام اتخاذ کند؛ حتی اگر هزینه آن انزوای آمریکا در میان شرکای اروپایی خود باشد. اما این خیال که واشنگتن به آسانی قادر خواهد بود تا مفاد هرگونه توافقی را به تهران دیکته کند یا حتی با حمله به تهران به دنبال یک دور تازه از تغییر رژیم در ایران باشد که سیاست دولت ترامپ در قبال ایران تا چه حد دور از واقعیت است.
این یادداشت میافزاید که همچنین متوسل شدن به عباراتی مثل آنچه اقدامات «ثبات زدا» ، «بدخواهانه»، «شرارت طلبانه» ایران خوانده میشود نیز بدون بررسی سیاستها و دلایل واقعی ایران نادیده گرفتن واقعیات است. ایران دشمن آمریکایی بوده است که تلاش کرده تا نفوذ خود را در سرتاسر خاورمیانه گسترش دهد. اما تهدید ایران به عنوان یک دشمن دیرینه که هرگز نمی توان از طریق دیپلماتیک با آن کنار آمد، بیشتر شبیه به یک پیش بینی فردمحور است. اگرچه دیگر از امپراطوری پارسها خبری نیست اما ایران اکنون یک کشور بسیار مهم در خاورمیانه است که وسعت جغرافیایی قابل توجهی در این منطقه دارد. جمعیت آن با ترکیه برابر و از هر کشور عرب دیگری نیز بیشتر است.
پیلار در ادامه مینویسد، بنابراین مردم ایران نیز نفوذ کشورشان در منطقهای که در آن قرار دارند را طبیعی میدانند. این دیدگاه به هیچ استراتژی کلان یا ایدئولوژی خاصی ارتباط ندارد. این موضوع رابطهای با ماهیت سیاسی جمهوری اسلامی یا انقلابی که این رژیم رابه وجود آورده است، ندارد. حتی در صورتی که پهلویها نیز هنوز در ایران در قدرت بودند این دیدگاه وجود داشت. ایران از طرف دیگر در منطقهای واقع شده است که در اقلیت قرار دارد. ایران در میان بسیاری از کشورهای عربی و اهل سنت قرار گرفته است. این به معنی آن است که ایران باید تلاش کند تا نفوذ و شرکای خود را در منطقه افزایش دهد. همچنین این واقعیت را نباید فراموش کرد که ایرانیها به دلیل چنین شرایطی از سوی همسایگان خود احساس تهدید می کنند.
این یادداشت میافزاید، مهمترین موضوعی که باعث شد رهبران ایران احساس کنند که در محاصره قرار گرفتهاند، جنگ با عراق در دهه ۸۰ میلادی بود. جنگی که عراق آغازگر آن بود. در این جنگ هشت ساله که بسیار هزینهبر بود، بسیاری از موشک های عراقی، شهرهای مختلف ایران را هدف حملات خود قرار می دادند. این تجربه به رهبران ایران نشان داد که برای تقویت توان بازدارندگی خود به دنبال آغاز یک برنامه موشکی بالستیک باشند. مقامات ایران به یاد دارند که اغلب کشورهای عربی به خصوص در حاشیه خلیج فارس در طول این جنگ هشت ساله حتی با وجود اختلافات با صدام حسین در کنار دیکتاتور عراقی ایستادند. ایرانیها همچنین حمایتهای آمریکا از عراق را از خاطر نبردهاند. در واقع تاریخ برای ایران به منزله یک تصویر بزرگتر است، تصویری که در آن مقامات ایرانی کشورهای متخاصمی را در منطقه می بینند که به دنبال استفاده از نقاط ضعف ایران در منطقه برای تهدید آن هستند.
این پژوهشگر ارشد دانشگاه جورج تاون در ادامه مینویسد، برخی از اقدامات حتی به طور مستقیم تمامیت و استقلال ایران را تهدید کرده است. نیروهای متحد شوروی و بریتانیا در طول جنگ جهانی دوم ایران را اشغال کردند. همچنین در سال ۱۹۵۳ آمریکاییها به همراه انگلیس محمد مصدق، نخست وزیرقانونی ایران را برکنار کردند. مهمترین تجربه ایران از جنگی که صدام آغاز کرد این است که باید همه عزم خود را به کار گیرد تا از روی کار آمدن یک دیکتاتور دیگر مثل صدام حسین در عراق جلوگیری کند. برای ایران این مهم است که هر فردی در عراق به قدرت برسد حتی اگر متحد یا دست نشانده نباشد، روابط صمیمانه میان عراق و ایران وجود داشته باشد. ایران دارای صدها کیلومتر مرز مشترک زمینی با عراق است و هیچ منافعی در بیثباتی ندارد. در حالی که ایران از سرنگون شدن صدام از سوی آمریکا استقبال کرد که باعث افزایش نفوذ آن در عراق نیز شد. این کشور هیچ منفعتی را از بیثباتی در مرزهای غربی خود کسب نمیکند. استفاده ایران از شبه نظامیان شیعه در عراق برای مبارزه با داعش بوده است تا با ادیان دیگر. ایران حتی به رژیم عراق کمک کرده تا اهل سنتهای بیشتری را به استخدام درآورد.
پیلار در خاتمه آورده است، همین دیدگاه با شدت کمتر، مواضع ایران را نسبت به دیگر کشورهای عربی جهت میدهد. اما ایران علاوه بر مبارزه با داعش در عراق، با حضور خود در سوریه به دولت اسد کمک کرده است تا با گروههای مختلف مبارزه کند. در واقع رابطه با سوریه تنها اتحاد پایدار و باثباتی است که ایران (پس از انقلاب) با یک کشور عربی داشته است. این اتحاد از زمان مخالفت با سیاست صدام حسین در دهه ۸۰ میلادی آغاز شد و پس از آن نیز با تعمیق روابط اقتصادی ادامه یافت. بنابراین به عنوان یک کشور غیرعرب که به دنبال حفظ نفوذ خود در دنیای عرب است، ارزش بالایی در اتحاد خود با سوریه و اقداماتی که باعث حفظ این کشور شود، قائل است. از طرف دیگر، مناطق دیگری مثل یمن برای ایران از اهمیت چندانی مثل سوریه برخوردار نیست. حوثیها که توصیه ایران برای اشغال نکردن صنعا را نادیده گرفتند، در واقع گروه وابسته ایران محسوب نمیشوند.
انتهای پیام