پرسپولیس به پیروزی نزدیکتر است
در لیگ آسیا سه تیم آماده به جنگ داریم! جنگی در زمان صلح! جنگی برای پیروزی؛ بلکه جنگی برای صلح!
١- پرسپولیس میرود از خجالت یک تیم اماراتی درآید! ولی استقلال مأموریتی در ظاهر دشوارتر را برعهده دارد:
نبرد با ذوبآهن! نبرد با قلعهنویی! نبردی در ادامه پیکارهای تمامنشدنی قبلی و ستیزی که آغازگر ستیزههای دیگر است!
بازی با تیمهای قلعهنویی هیچگاه بازی نیست! هیچگاه آسان نیست! به ویژه اگر در حال و هوای لیگ برتر باشد!
علیالخصوص اگر در شرایط لیگ آسیا نباشد!
فردا هم ذوبآهن میکوشد دنبال کند خطبازیهای لیگبرتریاش را!
کار استقلال و کار شفر سخت است و سختتر هم هست!
نترس و شجاع، در لیگ هجدهم
٢- رسیدهایم به لیگ هجدهم! رسیدهایم به دیدنىترین رقابتهاى تیمى! نوبت را مىسپاریم به تیمهاى بهتر و به تیمهاى تیمتر در لیگ هجدهم!
خیالمان از بابت پرسپولیس و استقلال، راحت است! راحت از این بابت که خط مستقیم حرکت رو به جلو و حرکت پیشرونده را بلدند! بلندپروازى را بلدند! بیشخواهى را بلدند!
پرسپولیس با برانکویش، خوش مىدرخشد و استقلال هم بهاى استفاده از دانش و تجربه وینفرد شفر را پرداخته و مىپردازد! پردازشى پرداختنى! پردازشى پیش بردنى!
دغدغهاى که پرسپولیس و استقلال به دل ما انداختهاند از جنس دیگرى است، وزن سنگینترى دارد!
اینان- برانکو و شفر- دورنماى خوشنماترى را برایمان تصویر مىکنند! ترسیم تابلویى از پیروزى در لیگ آسیا، و چراکه نه؟ مگر پرسپولیس چه کم دارد؟ مگر استقلال هر چه بخواهد، تا بتواند در آسیا- اول غرب آسیا و سپس شرق آسیا- سخنانى شنیدنىتر داشته باشد، ندارد؟
مگر برانکو، خود یک سرمایه قابل توجه نیست؟ و مگر شفر، یک ثروت بزرگ بهشمار نمىآید؟
سال سخت نکو
٣- پرسپولیس با برانکو و برانکو با بیرانوند، سیدجلال، شجاع، محرمى، کمال، وحید، علیپور، مسلمان- اگر پا در رکاب باشد و اگر در خدمت تیم باشد- مگر چه کم دارد که انصارى و احمدزاده و رسن، نتوانند جبرانش کنند؟!
داشتههاى استقلال که مقبولتر هم هست! «هر» شفر و مهدى رحمتى و حسین حسینى و سهرابیان و مجید حسینى و فرشید باقرى و روزبه و وریا و ابراهیمى و اسماعیلى و داریوش و تیام و نورافکن! دیگر چه مىخواهى؟ دیگر از کدامین کمبود حرف مىزنى؟
سالى که نکوست در راه است! سالى که نکوست این بار به شکل دیگرى از بهارش پیداست! فوتبال ایران، بعد از جام جهانى ٢٠١٨ دیدن دارد و دیدنىها دارد! اتفاقات تازه، این یقین را قوت دوچندان مىبخشد! ایمانمان به فوتبال ایران بیشتر مىشود! سلیقه مردم و پسند مردمى، حکایت از تحولى در خط احسنالحال دارد!
مردم مىفهمند!
٤- سپاهان در نقش جهان، نزدیک به ٣٠هزار تماشاچى دارد، چراکه روبهروى استقلال، فوتبال تماشایى را بازى خواهد کرد! مردم این را مىدانند پس اقبال مىکنند و مىآیند!
ذوبآهن، در فولادشهر دوم مىشود اما مردم برایش پشت چشم نازک مىکنند! مردم فرق دوغ و دوشاب را مىفهمند و سلیقه خود را به نایبقهرمانى نازیبا نمىفروشند!
از مردم یاد کردیم، پس با گفتن از مردم، حق مطلب را ادا کنیم!
از مردم گفتیم، پس از مردم مسجدسلیمان و از مردم قائمشهر و از مردم بابل و از مردم تراکتور -که خوب واکنش کردند- و با «بدلىجات» گسترش فولاد کنار نیامدند، باز هم بگوییم و باز هم بگوییم!
بىمحابا بگوییم تیم یعنى نساجى که ٢٠هزار و خیلى بیشتر تماشاگر شبنخواب و پاى کار دارد!
احتیاط را کنار بگذاریم و از یک شهر هوادار بگوییم که قلب مسجدسلیمان را به تپیدن وامىدارند!
نترسیم و با صداى بلند بگوییم تیم یعنى سپیدرود که ١٥هزار نفره در خانهاش بازى مىکند!
جاى ابومسلم سبز! جاى تراکتورسازى، نه اینجاست که هست! جاى آبادان هم ردیف هشتم و نهم نیست! تیم آبادان هم باید ٩٠دقیقه آبادانى بازى کند! اگر بچههاى آبادانى در آبادان اکثریت ندارند، فوتبال آبادانى که باید خودش باشد!
رها کنیم طرح ترافیک را!
٥- صعود شهر قائمشهر و راهیابى مردم نساجى به لیگ برتر، زبانمان را باز کرده است!
رفته، رفته آرارات تهران و برق شیراز هم به یادمان مىآیند!
رفته، رفته فوتبال شهر ایرانى را در جغرافیاى کاملش، با حضور شاهین بوشهر و ایرانجوان مىخواهیم!
رها کنیم طرح ترافیک را! وقت خود را تلف نکنیم بهخاطر سروکله زدن با آدمهاى ورزشندان و فوتبالنفهم!
110