جام جهانی، مقدمهای برای قهرمانی آسیا

همه منتظریم. منتظر یک اتفاق. اتفاقی به نام صعود. قبل از این اتفاقهای بزرگی رقم زدهایم؛ صعود بیدردسر به جام جهانی، صعود بهعنوان نخستین تیم، صعود بدون گل خورده(تا قبل از بازی آخر مقدماتی که حکم فرمالیته داشت و قبل از آن صعودمان به جام جهانی را قطعی کرده بودیم). اتفاقهای بزرگتر و شیرینتر را هم قبلا رقم زدهایم. پیروزی در جام جهانی که در یک مسابقه تاریخی رقم خورد و تا الان تکرار نشده. حتی نمایش درخشان مقابل آرژانتین هم میتواند یک اتفاق ویژه برای فوتبال ایران در جامهای جهانی باشد اما اتفاق اصلی چیزی جز صعود به مرحله دوم نیست.
صعود همان اتفاقی است که ماموریت بزرگ تیم کیروش و شاگردانش به حساب میآید اما همچنان افق دوردستی به نظر میرسد و با چراهای بزرگ، دست نیافتنی و فوقالعاده دشوار خواهد بود. در واقع بعد از قرعهکشی جام جهانی و قرار گرفتن در یکی از دشوارترین گروههای ممکن برخی از رویاها رنگ باخت و داستان صعود همچنان در حد کلافی پرگره باقی ماند تا فقط عدهای از خوشبینترینها در رویاهای خود مشغول خیالبافی شوند. امروز این گروه خوشبین که البته تعدادشان کم هم نیست مدام تصویر اتفاقات خوش را به صورت سریالی کنار هم میچینند و اینطوری پازل صعود تیم ملی به مرحله حذفی را تکمیل میکنند تا حداقل توی دل شان لبخند بزنند و برای شروع مسابقات اشتیاق کافی داشته باشند.
اینها میگویند مراکش تیمی نیست که شکست دادن آن دشوار باشد، اسپانیای قدرتمند را هم میشود متوقف کرد و اگر این مهم رخ دهد دیگر برای صعود، گرفتن یک امتیاز از پرتغال آنقدرها هم سخت نخواهد بود. این داستانی بود که چهار سال قبل هم میتوانستیم در رویاهایمان ببافیم و پیش برویم. حتی تا آنجا پیش رفتیم که شرایط به سودمان شد و با وجود تسلیم شدن مقابل مسی در دقیقه 89 بازی دوم، با پیروزی مقابل بوسنی میتوانستیم صعود کنیم که حقیقت یک تیم درجه 2 اروپایی به رویاهایمان رنگ ناامیدی پاشید و واقع گرایی و منطق جای خوشبینی افراطی را گرفت.
امروز خوشبینها مدام از صعود حرف میزنند. از اینکه مراکش رنار برخلاف تبلیغاتی که روی مهرههای خارج رفتهاش میشود تیمی متوسط در حد ایران خودمان است که با در نظر گرفتن جزییات تاکتیکی دقیق، فشار روی خط دفاع شکنندهاش و البته بهره بردن از استعدادهای ایرانی شکستش داد. خوشبینها از اشتباهات احتمالی خط دفاع اسپانیا میگویند. از اینکه میدانند پیکه مدافع میانی شش دانگی نیست و راموس با خشونت یا زیرکی بازیکنان ما میتواند تیمش را بدون کاپیتان، تنها بگذارد. این گروه خوشبین به ضعفهای ریز و درشت پرتغال حتی با فوق ستارهشان اذعان دارند و حتی شکست قهرمان اروپا را جلوی چشم بارها تجسم کردهاند.
خوش خیالی و خوشبینی البته که در فوتبال چیز خوبی است. در جام جهانی این داستان شیرینتر و جذابتر هم میشود چرا که شاید سالهای سال فرصت رویارویی با امثال اینیستا و رونالدو را پیدا نکنیم و اینجا همان نقطهای است که فانتزیهایمان بدون حد و مرز بیرون خواهد زد و هر کس میتواند بهترین تصویرهای ذهنش را با بهترین نتیجه ممکن بیرون بریزد و با خیالها و رویاهایش خوش باشد. امروز همه مردم و دوستداران تیم ملی میتوانند خوشبین و خوش خیال باشند و در رویای صعود غوطه ور شوند اما از رسانهها نخواهید که سوار بر این موج، موازی با احساسات گرایی دوستداران تیم ملی نقشی فراتر از رسالت خود ایفا کنند.
امروز و با در نظر گرفتن واقعیتهای موجود و ظرفیت حریفان، موج درستی در رسانه ملی و برنامه مربوط به جام جهانیاش راه افتاده که میتواند نگاه و ذهن فوتبالدوستان ایرانی را آماده کند و اینجا در رسانههای مکتوب نیز این نگاه باید پرورانده شود. اینکه همه از تیم ملی فوتبالمان نمایش خوب، منطقی و کوبنده را انتظار بکشیم اما توقع صعود نداشته باشیم و اینطوری فشار را روی بازیکنان مستعد تیم ملی بیشتر نکنیم. هر مسابقه جام جهانی در نرمالترین حالت فشاری به اندازه 30 مسابقه حساس باشگاهی و ملی مقدماتی دارد و تنها باید تنشها و فشارها را در روزهای باقیمانده تا دیدار با مراکش کاست تا از استعدادهای ناب فوتبال ایران فقط فوتبال طلب کنیم. آنچه امروز منطق فوتبال از تیم ملی در جام جهانی طلب میکند مساله صعود نیست و بهترین نمایش ممکن از بهترین فوتبالیستهای ایران تمام آن چیزی است که دنبالش میگردیم. در واقع اینکه صعود را برای تیم ملی تبدیل به مساله نکنیم امروز مهمترین مساله ماست. میتوانیم به صورت کاملا منطقی خوشبین و امیدوار باشیم اما با خوش خیالیهای هیجانی بار اضافه روی دوش تیم ملیمان نباشیم.
آنچه باید مساله تیم ملی باشد کیفیت فوتبالی است که این بار در مهمترین آوردگاه فوتبال ارائه خواهد کرد. امروز هم باید منتظر بمانیم و ببینیم تیم ملیمان نسبت به چهار سال قبل چقدر بهتر و چقدر جهانیتر شده. واقعیت اینکه با تمام کاستیها و اختلالاتی که در مسیر آمادهسازی مد نظر کادر فنی تیم ملی به وجود آمد، آنچه برای تیم ایران اتفاق افتاد در حد یا فراتر از استانداردهای آمادهسازی تیم ملی در ادوار گذشته بود.
تیم ایران ششمین مربی گرانقیمت جام جهانی را در اختیار دارد و با گروهی از بازیکنان حاضر در اروپا گام به این مسابقات بزرگ میگذارد پس میتوان به اندازه با استعدادها و استانداردهای این تیم انتظار چیزی بهتر از آنچه چهار سال قبل دیده بودیم، داشته باشیم و از این مجموعه طلب کنیم. امروز باید از تیم ملیمان فوتبالی با طروات تر، جذابتر و البته هدفمندتر بخواهیم. البته که رسیدن به جزییات تعیین کنندهای مثل بالا بردن میزان مالکیت توپ و خلق موقعیت نه بر اساس ضدحملههای سریع مقابل غولی مثل اسپانیا یا قهرمان اروپا دشوار خواهد بود اما همین که نشانههای این پیشرفت را در بازیهایمان ببینیم برایمان کفایت خواهد کرد و به اندازه کافی امیدوار کننده خواهد بود. این همان چیزی است که میتواند برای تیم ملی مساله باشد و به تیم ایران در مسیر هدف اصلی و قابل دسترسش که قهرمانی جام ملتهای آسیاست کمک خواهد کرد. مسالهای که در میان تمام ماجراجوییهای کیروش و شاگردانش از لابه لای جملات آنها بیرون میزند و منطبق با واقعگرایی و منطق فوتبال ایران است.