بیرانوند به کدامسو میرود؟

همه خاطرات خوشی که علیرضا بیرانوند در جام جهانی امسال برای خودش و سایرین به جا گذاشت با فعل و انفعالات اخیر مرتبط با وی در تیم باشگاهیاش قابل محو شدن نیست اما او با شتابش در ترسیم هرچه سریعتر جایگاه بعدی سرنوشتاش در فوتبال حرفهای شاید خودش را به سوی مقصدی نامناسب سوق بدهد.تجربه سالهای اخیر نشان داده که لیگ ترکیه معمولاً محل خوش فرجامی برای فوتبالیستهای زبده ما نیست. مبنای این رایزنی فقط بلایی نیست که مهدی طارمی در ریزه اسپور بر سر خودش آورد یا رامین رضاییان با جدایی سریع از همین تیم برای خودش به تصویر کشید.حقیقت امر این است که سجاد شهباززاده هم تمامی شفافیت و کارآییاش را طی حضور شش ماهه خود در لیگ ترکیه از دست داد و به رغم به ثمر رساندن گل منجر به قهرمانی نفت تهران در فینال جام حذفی دو سال پیش دیگر آن بازیکن سابق و مهاجم درخشان قبل از کوچش به ترکیه نشده است.
انبوه بدهیها
پیام صادقیان هم به رغم فروغهای گاه به گاهش در لیگ ترکیه عملاً دستش به جایی بند نشد و امروز در شرایطی وحید امیری و سید مجید حسینی عضو ترابوزان اسپور شدهاند که این باشگاه هنوز قرارداد آنها را رسماً به ثبت نرسانده زیرا انبوه بدهیهایش به اعضا و شرکای سابق و فعلیاش مجالی برای این کار باقی نگذاشته است. همه اینها بدین معنا نیست که اگر بیرانوند پیشنهاد بشیکتاش را بپذیرد و به این تیم بپیوندد، بدبخت میشود و لزوماً همان راهی را طی میکند که نفرات فوقالذکر پیمودند اما شاید لیگ ترکیه بهشت موعود برای مردی نباشد که که من و شما بهتر از هر کسی میدانیم چه دروازهبان توانایی است و نمایشاش در جام جهانی امسال در روسیه و آن ضربه پنالتی مهار شده کریس رونالدو شاید فقط 70 درصد تواناییهای او بوده باشد و او مهارتهایی دارد که در بسیاری از بازیهای معمولی و کم تنش نیازی به رو کردن کامل آن نمیبیند.
در جایگاهی غیرقابل دستیابی
بنابراین فقط در یک منظر کلی و در گسترهای وسیع و در یک طیف فراگیر زمانی میتوان قابلیتهای یک ورزشکار را دید و حس و لمس کرد و بر آن نمرهدهی و ارزشگذاری صورت داد و اگر این کار صورت گیرد ارزشهای بیرانوند که هفت هشت سالی در نفت تهران از ستونهای کار بود و اینک سه سال است که در پرسپولیس">پرسپولیس پیشتازی میکندکاملاً نمود پیدا میکند و او را در جایگاهی قرار میدهد که حتی قابل دستیابی توسط رشید مظاهری، محمدرضا اخباری، حامد لک و محسن فروزان هم نیست و طبعاً سید حسین حسینی نیز به او نمیرسد و فقط رحمتی به سبب کسوت و تجربهاش و پیشینه بازیهای درخشانش از 2003 به بعد بر او سنگینی میکند.
دنیای خود را خراب نکنید
اینها بهترین کدهای راهنما و روشنترین سیگنالها برای مشخص شدن آینده بیرانوند است تا او بر اساس آن آیندهای را برای خود پیریزی که بعداً کل دنیای او را خراب نکند. دو هفته نیمکتنشینی در پشت سر بوژیدار رادوشویچ نه مایه خفت بلکه اسباب پیشرفت و وسیلهای برای باز شدن بیشتر چشمهای بیرانوند به روی حقایق است. یک حقیقت این است که به رغم ذخیره شدن او در این دو هفته، وی هنوز بهترین دروازهبان فعلی تیم ملی ایران است و دوم اینکه تا نپذیرد در عین بهترین بودن باید همچنان کاری کند (تا مسیر پیشرفت را بپیماید) به جایی نخواهد رسید. تسریع ماجرای لژیونر شدن فقط به بهانه سرشکستگی احتمالی که علیرضا بابت نیمکتنشین شدن البته موقتیاش در پرسپولیس احساس میکند. احتمالاً برای او پیامآور خوشبختی نیست زیرا او را به سمت چیزی هل میدهد که حتی وقتی دیگران با حساب و کتاب به سمت آن رفتند، بهره چندانی نگرفتند. بیرانوند قطعاً در بورس قرار دارد و باشگاههای خارجی او را میخواهند اما وی با یک انتخاب صحیحتر و در زمانی طولانیتر میتواند به جایی برود که اولاً برایش مثل حضورهای اخیر مردان ما در لیگ ترکیه اسباب نزول و ناکامی و برگشت سریع نشود و ثانیاً بر کیفیت کاری او چنان بیفزاید که در مرتبههای بعدی کوچش سر از لیگهای مطرحتر و تیمهای بزرگتر دربیاورد.
یک قیاس مستقیم
امروز کلاس کار علیرضا به قدری بالا است که نه لیگ ترکیه بلکه لیگهای ارشدتر اروپا میتوانند مأمن و خانه او باشند. قیاس مستقیم او با امثال دخیا، نویر، کسپر اشمایکل، لوریس و البته دروازهبان پنالتیگیر کرواسی شاید طریق عقل نباشد اما او احتمالاً امسال از هیچیک از آنها ضعیفتر عمل نکرده و تحت هر شرایطی دو هفته پشت خط نشستن در پرسپولیس ارزش نابود کردن آینده و تسریع و شتاب در انتخاب یک تیم خارجی را ندارد و آن هم در لیگی که در اغلب اوقات با ما نامهربان بوده است.