آهن ملل
فارکس
فارکس

فیلمی که کارگردانش از ساخت آن نمی‌ترسید/ سینمای داستانی و مستند در گفت‌و‌گو با رایا نصیری

فیلمی که کارگردانش از ساخت آن نمی‌ترسید  سینمای داستانی و مستند در گفت‌و‌گو با رایا نصیری
رایا نصیری، کارگردان فیلم «دژاوو» که در گروه سینمایی هنر و تجربه اکران شد، می‌گوید ساخت این فیلم برایش چالش‌برانگیز بوده و خیلی‌ها ساخت آن را به حساب شجاعتش می‏‌گذارند.
۱۲:۳۷ - ۲۳ مهر ۱۳۹۷
وانانیوز|
توزیع فیلم سینمایی «دژاوو» که در گروه هنر و تجربه به اکران در آمد، به زودی در شبکه خانگی شروع می‌شود.

این فیلم زندگی مرد و زنی را روایت می‌کند که بعد از چند سال، به بهانه فروش خانه مشترکشان، دوباره یکدیگر را ملاقات می‌کنند. در این دیدار آن‏ها متوجه می‏‌شوند که هنوز مشکلاتشان با یکدیگر را فراموش نکرده‌اند؛ لطمه‌ای که اکثر آدم‌ها در روابطشان به جای حل کردن همدیگر را ترک می‌کنند و همین مسیر و عدم مهارت، سبب مشکلات بعدی‌شان هم می‌شود.

نصیری با توجه به دغدغه‌اش نسبت به مسائل اجتماعی، در این فیلم سعی داشته با روایت مستند گونه در سینمای داستانی، مخاطب را متوجه مهارت‌هایی کند که متاسفانه کمتر به آموزش آن‌ها اهمیت داده شده است.

فیلم «دژاوو» بیانگر صدماتی است که تابو‏ها و سنت‏‌های دست پاگیر جوامع شرقی به روابط انسانی می‌زند. نصیری تجربه ده ساله‌ای در حوزه سینمای مستند اجتماعی داشته است که او را نسبت به پرداختن به این موضوعات حساس‌تر کرده است. گفتگویی داریم با رایا نصیری به بهانه ساخت فیلم «دژاوو» و دغدغه‌های او در حرفه سینمای مستند و داستانی.

آیا فیلم دژاوو نمی‌توانست در قالب فیلم کوتاه ساخته شود؟

نه قبول ندارم که «دژاوو» در قالب یک فیلم کوتاه، می‌توانست فحوای کلام خود را بیان کند. شاید «دژاوو» می‌توانست ریتمی متفاوت برای راضی کردن همه مخاطبین داشته باشد. فیلم کوتاه، مولفه‌های خودش را دارد و داستان «دژاوو» در فیلم کوتاه نمی‌توانست مهلت این را داشته باشد که به مفهومی از رخوت و ابهامِ یک زندگی مشترک طولانی برسد.

آیا نمی‌ترسیدید که ریتم کند؛ مخاطب را پس بزند؟

نه ترسی نداشتم و برایم چالش‌برانگیز بود و آن را به حساب شجاعتم می‏‌گذارم. من نمی‏‌توانم ادعا کنم که شاهکار ساخته‌ام، چون همه فیلم‌ها با نقاط ضعق و قوت خود، یک تجربه هستند با آزمون و خطا. من نمی‌توانم توهم این را داشته باشم که تماشاچی موظف است که از تجربه من در بیان یک مطلب در قالب سینما خوشش بیاید. زمانی که از فیلم به عنوان یک فیلمساز جدا می‌شوم، خودم را به جای مخاطب می‏‌گذارم و قطعا متوجه نقاط ضعف و قدرت فیلم‌ام می‏‌شوم.

از همان ابتدای فیلم با مخاطب قرارداد می‌بندیم که قرار است چه فیلمی ببیند. قصد «دژاوو»، ایجاد سرگرمی و صرفا قصه‌پردازی نبوده است و سعی داشته‌ایم در فیلم با تامل و تفکر میان دیالوگ‏ها و فضا‌های سرد مخاطب را متوجه تجربیات خودش کنیم

آیا تردید داشتید که پر رنگ کردن این عناصر شهری در فیلم به روابط انسانی لطمه بزند یا آنکه اصرار بر درگیر نشدن با عوامل بصری را داشتید؟

همانطور که گفتم «دژاوو» لحنی مستند دارد. فیلم محدود به تَک لوکیشن است. یعنی قرار نیست ما برای مخاطب تنوع ایجاد کنیم. فیلم با یک پلان هلی‌شات و آهسته شروع می‌شود و بعد وارد دالان تاریکی از یک ساختمان می‌شویم. زنی از یک روشنایی وارد آن می‌شود و از پنج راه پله که شاهدش هستیم بالا می‌رود. از همان ابتدای فیلم با مخاطب قرارداد می‌بندیم که قرار است چه فیلمی ببیند. قصد فیلم ایجاد سرگرمی و صرفا قصه‌پردازی نبوده و سعی داشته‌ایم در فیلم با تامل و تفکر میان دیالوگ‏ها و فضا‌های سرد مخاطب را متوجه تجربیات خودش کنیم؛ فیلم سعی دارد بیانگر صدماتی که تابو‏ها و سنت‏‌های دست و پاگیر به روابط انسانی می‌زند؛ حرف بزند.

چه شد که این ایده در ذهن شما تبدیل به فیلمنامه شد؟

فیلمنامه «دژاوو» حدود ۸ سال پیش به ذهن من خطور کرد که نتیجه پژوهش‌هایم در سینمای مستند بود. در مستندی به نام «عشق؛ گم شده» که چند سالی هم هست درگیرش هستم، میانِ خانواده‌ها زنان و مردانی را دیده‌ام که در زندگی مشترکشان به خاطر عدمِ بیان احساساتشان، دچار مشکلات زیادی می‌شوند. اگر آدم‏ها بعد از جدایی به هر دلیلی که اتفاق می‌افتد؛ دوباره با هم روبه‌رو بشوند، آیا می‌توانند با رویکرد دیگری با آن برخورد کنند؟ در تحقیقاتم متوجه شدم که اکثر آدم‏‌ها، کمپلکس‌های روانی که نسبت به هم متحمل شدند را هیچ وقت با هم بیان نمی‌کنند که تا آخر عمرشان در خاطراتشان باقی می‌ماند و همین در فصل‌های دیگر زندگی‌شان هم صدماتی قطعا خواهد زد.

رایا نصیری کارگردان دژاوو

معمولا برای این دست موضوعات، تهیه کننده‌ها و سرمایه‌گزار‌ها پا پیش نمی‌گذارند؛ چطور این مسیر را طی می‌کنید؟

بله همینطور هست هر تهیه کننده‌ای حاضر نمی‌شود که سرمایه‌گذار این دست فیلم‌ها بشود. مگر در دو حالت، یا واقعا جزو آدم‌هایی هست که نسبت به ساخت این دست فیلم‌ها دغدغه دارد یا شاید تازه وارد هستن و به عرصه سینمایی که این روز‌ها بر پاشنه دیگری می‌رقصد واقف نیست و این مسیر ایده و فیلمنامه تا تهیه و ساخت را طولانی و رنج آور می‌کند. همه فیلمساز‌ها آرزو دارند که آدم‌های از جنس خودشان برای مسیری که انتخاب کرده‌اند برای سرمایه گزاری پیدا کنند.

آیا دید روان‌کاوانه در همه فیلم‌های شما وجود دارد؟

امیدوارم اینطور باشد، چون برای من مهم است که در حرفه سینماگری مستند یا داستانی، حتی در حرفه بازیگری‌ام، دغدغه‌های اجتماعم، بیان شود. معتقدم سینمای ما به اندازه کافی فیلم‌های سرگرم کننده تولید می‌کند؛ پس‌ای کاش مثل زکات بخشی از سرمایه‌های دولتی و خصوصی صرف ساخت فیلم‌های دغدغه‌مند هم بشود؛ و البته من ادعایی ندارم که بگویم یک فیلم روان شناسانه تخصصی می‌توانم بسازم، چون نه روانشناسم و نه جامعه شناس. اما در تحصیلات و تجربه مستندسازی‌ام و نگاهی که به سینما دارم؛ باور دارم که سینما حتی اگر سرگرم کننده باشد؛ وظیفه‏‌اش این است تا تلنگری به مخاطب خود در مسیر رشد روانی بزند. برای من مهم است که با ساخت هر فیلمی مخاطبم را دچار پرسش کنم.

فکر می‌کنید کار کردن به موضوعات اجتماعی زنان تا چه اندازه نیاز سینمای امروز ما است؟

وقتی جنبشی به نام فمنیسم ضرورت دنیای امروز ما هست، نمی‌توانیم این موضوع را در هیچ کدام از تریبون‌های رسانه‌ای و اجتماعی نادیده بگیریم. البته زیاده‌روی در این تفکر و رفتار افراطی در فمنیسم، خود می‌تواند عامل دافعه برای مخاطبینش از هر جنسی باشد. نقش زنان در تربیت مردمان یک جامعه خیلی اهمیت دارد و اگر این قشر از جامعه پر از آسیب بماند و به آن توجه نشود، مسلما این آسیب به نسل‌های آتی تسری پیدا خواهد کرد.

تلاش من اینست که در سینمای مستند یا داستانی موقعیتی ایجاد کنم تا شاید مخاطبم را به بعضی از رفتار‌ها و احساساتش آگاه کنم؛ و خب نمی‌دانم که تا چه اندازه با دنیا و جهانِ مخاطبینم و یا منتقدان همخوانی دارد. به هر حال تجربیات و دریافتِ انسان‏ها از زندگی متفاوت هست و سلایق ما در ساختاری که برای بیان در سینما انتخاب می‌کنیم، گوناگون.

رایا نصیری کارگردان دژاوو

تهیه کننده حرفه‌ای خوب می‌داند از پیش تولید تا پسا تولید؛ چگونه از محصولش حمایت کند متاسفانه این وجه انتخابم در تولید «دژاوو» صدمه زیادی به فیلم زد.

اگر بخواهید به طور خلاصه به مهم‌‏ترین تجربیاتتان در سینمای مستند و داستانی اشاره کنید، کدامند؟

من همیشه فکر می‏‌کردم کار کردن با تهیه کننده حرفه‏‌ای سخت است. اما الان به این نتیجه رسیدم که در هر دو گونه سینما با تهیه کننده حرفه‌ای کار کنم و تمام سختی‌هایی که در پی دارد را با جانِ دل بخرم. تهیه کننده حرفه‌ای خوب می‌داند از پیش تولید تا پسا تولید، چگونه از محصولش حمایت کند و از این پس هر فیلمنامه‌ای را که نوشتم و تهیه کننده پیدا کردم؛ قبل از تولید یک پخش کننده نیز برای آن در نظر خواهم گرفت، چون به توسعه فیلم کمک می‌کند؛ و مورد آخر و مهم اینکه دیگر به هیچ عنوان قبول نمی‏‌کنم که با کمترین تجهیزات و خِست در برنامه‌ریزیِ روز‌های کاری‌ام، فیلمی را بسازم. متاسفانه این وجه انتخابم در تولید «دژاوو» صدمه زیادی به فیلم زد.

در مورد مستند «عشق؛ گم شده» بگویید؛ چرا این نام را انتخاب کردید؟

این مستند یک پروسه طولانی تولید را از سر می‌گذراند به همان دلایلی که گفتم؛ از جمله نداشتن سرمایه‌گذار که دوره‌ای مجبور بودم از جیب هزینه کنم تا مبادا فرصت ثبت لحظاتی را از دست بدهم؛ بعد از آن در یک سایت به نام حامی جو که نقش کرادفاندینگ (حمایت مردمی) را داشت، توانستم مبلغی را جمع آوری کنم، اما کافی نبود و اصولا مستند سازی مسیری طولانی هست و تصور اینکه می‌شود با کمترین هزینه دست به تولید زد، اشتباه هست. در این مسیر سه ساله توانستم یک سرمایه گذار نیمه دولتی و یک سرمایه‌گذار خصوصی هم پیدا کنم که هر کدام مبلغی را گذاشته و سهمی از فیلم را به نام خود کرده‌اند؛ اما باز هم کافی نبوده است. با این‌حال ضبط فیلم به پایان رسید و حالا مسیر تدوین را می‌گذراند و امیدوارم بالاخره تا فروردین سال نود و هشت به خروجی نهایی برسم...

حالا چرا این نام؟ چون دقیقا موضوع بر سر گم شده کلمه «عشق» در زندگی هست، عشقی که نمی‌دانیم چیست و همه سرگردان آنیم و آرامش در سایه عشق را هرگز نمی‌چشیم یا دچار سوتفاهم آن می‌شویم یا ابدا آن‌را به دست نمی‌آوریم و حسرت داشتنش را با خود به گور می‌بریم. فیلم نگاه جستجوگر دارد و می‌خواهد در دل روایت ساده زندگی چند خانواده، مفهوم عشق را به ذهن مخاطب متبادر کند.

عوامل فیلم مستند «عشق؛ گم شده» چه پشت دوربین و چه جلوی دوربین همگی سرگشته درکِ راز «عشق» و یافتن درمان نبودن آن هستند.

فیلم داستانی دیگر نمی‌سازید؟

چرا قصد دارم بسازم. دو فیلمنامه دارم که هر دو در حال بازنویسی هستند. یکی در ژانر وحشت به نامِ «ده تا سنگ» و دیگری در ژانر اجتماعی. برای هر کدام که تهیه‌کننده پیدا کنم، بلافاصله شروع خواهم کرد. البته «ده تا سنگ»، ساختش مستلزم فصل زمستانِ است و امیدوار هستم امسال این کار را شروع کنم، وگرنه می‌ماند برای زمستانِ یکی از سال‌های آینده.

 

ارسال نظر
تریبون۱
تبلیغات
جدیدترین اخبار
دیگران چه می‌خوانند؟
پربحث