بذر دشمنی حالا جوانه زده است؛ درگذشت جواد محمدی اولین محصول این نفرت پراکنی هاست و با افزایش بی رویه این قارچ های سمی، شاید او اخرین محصول سیاه این رویه بیمار نباشد.
۱۸:۲۰ - ۲۲ آبان ۱۳۹۷
وانانیوز|
جواد محمدی هوادار یکی از ۲ تیم پرطرفدار پایتخت، بعد از دیدار فینال لیگ قهرمانان آسیا در غرب کشور و به دلیل برخورد ضربه گلوله جان خود را از دست داده است؛ اتفاقی که البته تا سالهای اخیر تا مرز رخ دادن آن هم پیش رفته بودیم و تصاویری بعضا خونباری که از بعضی استادیومها مخابره میشد نشان میداد که قطعا دیر یا زود چنین اتفاقات تلخی رخ خواهد داد؛ اتفاقاتی که متاسفانه احتمال ممکن است حتی در آینده با ابعادی بزرگتر هم رخ دهد.
چند ماه قبل یکی از هواداران استقلال در جریان برگزاری فینال جام حذفی در خرمشهر بینایی خود را از دست داد و حالا جواد محمدی قربانی دیگر این جریان تند و مشمئز کننده شده است.
با مرور اخبار درگذشت این هوادار، به شکل غیرقابل باوری میبینیم که هواداران ۲ تیم حتی در این مورد ناگوار نیز به دنبال سهم خواهی بوده و با قاتل نسبت دادن یکدیگر، تیم مورد علاقه خود را دارای تمدنی به قدمت تاریخ و تیم حریف را قاقد ریشه و فرهنگ میدانند و حتی هنگام شنیدن خبر مرگ هموطن خود نیز این کری خوانیهای سخیف را فراموش نمیکنند.
فضای مجازی آکنده از اخبار دروغ و نفرت پراکنی است که توسط هواداران ۲ تیم اداره میشود و دایره استفاده از این پیجهای قلابی به حدی فراگیر شده که معمولا خط اصلی هواداری فوتبال را به خود اختصاص داده است.
عباراتی آشنا، چون "از راهروی فلان جا خبر میرسد"، "منبع موثقی به ما گفته است"، از دوستان نزدیک خود به فلان باشگاه دریافتیم که" و هزار و یک دروغ دیگر که در شرایطی گفته میشود که حتی بسیاری از اهالی رسانهها نیز به چنین منابعی دسترسی ندارند، اما یک نوجوان در یک گوشه از این مملکت چنان در دروغ پراکنی و نفرت ورزی به علو درجات رسیده که در خیال خودش از تمام زیر و بم این فوتبال خبر دارد.
به خیال این جماعت هر عضوی از این فوتبال شامل رسانه، روزنامه نگار، دست اندرکار، باشگاه داران و همه و همه از سوی یک جریان خاص تطمیع مالی میشوند و این گروه در نقش یک دستگاه تصفیه، در صفحات خود به دنبال روشنگری مردم و پاک کردن فوتبال از فساد هستند.
مشکلات زیرساختی، فساد، رانت خواری، عدم وجود شایسته سالاری و بسیاری از عوامل فسادزای دیگر در جریان فوتبال ایران و شاید بسیاری از کشورهای حتی معتبر جهان فوتبال وجود دارد و در مورد حیات آن نیز بحثی نیست.
اما این جای کار دیگر از خودمان میلنگد. به قدری در این دایره نفرت پراکنی گرفتار شده ایم که رکیکترین الفاظ را حتی در مورد افرادی که از دنیا رفته اند به کار میبریم و حالا دیگر شعارهای توهین آمیز قومیتی و جنسیتی به بخشی لاینفکی از اصواتی که از استادیومها شنیده میشود تبدیل شده است.
هواداران قرمز بیش از آنکه علاقمند به جشن گرفتن بهترین دستاورد تاریخ برون مرزی خود داشته باشند، قصد دارند افتخارات تیم رقیب را زیر سوال برده و قهرمانیهای آسیایی این تیم را بی ارزش جلوه دهند. در اردوی رقیب نیز تفاوتی دیده نمیشود؛ هواداران استقلال نیز بارها با گوشزد کردن گذشته خود، افتخارات این تیم را فراتر از واقعیت جلوه میدهند و تنها هدف شان به اشتباه زیر سوال بردن دستاورد قرمزپوشان، تحقیر و به نوعی از بین بردن خوشحالی طرف مقابل است.
حتی در هنگام برگزاری دربی نیز بلندترین صدایی که از تلویزیون شنیده میشود، کلمات سخیفی است که بعد از اینکه هر موقعیتی از سوی یک تیم از دست رفت، در پاسخ به حسرت آنها از ته حنجره و با نهایت نوعی لذت توام با تحقیر حریف شنیده میشود.
اما اینکه تمام شادی هواداران یک تیم خلاصه به تحقیر رقیب و بی ارزش دادن افتخارات آنها شود، موید آن است که حتی در بهترین لحظات نیز کینه توزی و کینه جویی بخش مهمی از ذهن ما را اشغال کرده است.
در سوی مقابل نیز هوادار رقیب آنقدر در مورد موفقیتهای سمت روبرو کم تحمل است که تحقیرآمیزترین جملات را برای بی ارزش جلوه دادن این موفقیتها به کار میبرد.
گرچه تمام تلاش جانی اینفانتینو بر طرف کردن برخی مشکلات زیرساختی و نوسازی استادیوم آزادی بود، اما کاش میشد رئیس فیفا بتواند همانند اجباری ساختن این تغییر، سمپاشی در فضای مجازی آکنده از کینه و دشمنی را نیز در دستور کار قرار دهد.
کاش فرصتش بود به جای نشان دادن نوسازی استادیوم آزادی، بافتهای فرسوده ذهن خود را به جانی اینفانتینو نشان میدادیم و شاید آنگونه دیگر فرمان تعلیق ما صادر میشد.
چند ماه قبل یکی از هواداران استقلال در جریان برگزاری فینال جام حذفی در خرمشهر بینایی خود را از دست داد و حالا جواد محمدی قربانی دیگر این جریان تند و مشمئز کننده شده است.
با مرور اخبار درگذشت این هوادار، به شکل غیرقابل باوری میبینیم که هواداران ۲ تیم حتی در این مورد ناگوار نیز به دنبال سهم خواهی بوده و با قاتل نسبت دادن یکدیگر، تیم مورد علاقه خود را دارای تمدنی به قدمت تاریخ و تیم حریف را قاقد ریشه و فرهنگ میدانند و حتی هنگام شنیدن خبر مرگ هموطن خود نیز این کری خوانیهای سخیف را فراموش نمیکنند.
فضای مجازی آکنده از اخبار دروغ و نفرت پراکنی است که توسط هواداران ۲ تیم اداره میشود و دایره استفاده از این پیجهای قلابی به حدی فراگیر شده که معمولا خط اصلی هواداری فوتبال را به خود اختصاص داده است.
عباراتی آشنا، چون "از راهروی فلان جا خبر میرسد"، "منبع موثقی به ما گفته است"، از دوستان نزدیک خود به فلان باشگاه دریافتیم که" و هزار و یک دروغ دیگر که در شرایطی گفته میشود که حتی بسیاری از اهالی رسانهها نیز به چنین منابعی دسترسی ندارند، اما یک نوجوان در یک گوشه از این مملکت چنان در دروغ پراکنی و نفرت ورزی به علو درجات رسیده که در خیال خودش از تمام زیر و بم این فوتبال خبر دارد.
به خیال این جماعت هر عضوی از این فوتبال شامل رسانه، روزنامه نگار، دست اندرکار، باشگاه داران و همه و همه از سوی یک جریان خاص تطمیع مالی میشوند و این گروه در نقش یک دستگاه تصفیه، در صفحات خود به دنبال روشنگری مردم و پاک کردن فوتبال از فساد هستند.
مشکلات زیرساختی، فساد، رانت خواری، عدم وجود شایسته سالاری و بسیاری از عوامل فسادزای دیگر در جریان فوتبال ایران و شاید بسیاری از کشورهای حتی معتبر جهان فوتبال وجود دارد و در مورد حیات آن نیز بحثی نیست.
اما این جای کار دیگر از خودمان میلنگد. به قدری در این دایره نفرت پراکنی گرفتار شده ایم که رکیکترین الفاظ را حتی در مورد افرادی که از دنیا رفته اند به کار میبریم و حالا دیگر شعارهای توهین آمیز قومیتی و جنسیتی به بخشی لاینفکی از اصواتی که از استادیومها شنیده میشود تبدیل شده است.
هواداران قرمز بیش از آنکه علاقمند به جشن گرفتن بهترین دستاورد تاریخ برون مرزی خود داشته باشند، قصد دارند افتخارات تیم رقیب را زیر سوال برده و قهرمانیهای آسیایی این تیم را بی ارزش جلوه دهند. در اردوی رقیب نیز تفاوتی دیده نمیشود؛ هواداران استقلال نیز بارها با گوشزد کردن گذشته خود، افتخارات این تیم را فراتر از واقعیت جلوه میدهند و تنها هدف شان به اشتباه زیر سوال بردن دستاورد قرمزپوشان، تحقیر و به نوعی از بین بردن خوشحالی طرف مقابل است.
حتی در هنگام برگزاری دربی نیز بلندترین صدایی که از تلویزیون شنیده میشود، کلمات سخیفی است که بعد از اینکه هر موقعیتی از سوی یک تیم از دست رفت، در پاسخ به حسرت آنها از ته حنجره و با نهایت نوعی لذت توام با تحقیر حریف شنیده میشود.
اما اینکه تمام شادی هواداران یک تیم خلاصه به تحقیر رقیب و بی ارزش دادن افتخارات آنها شود، موید آن است که حتی در بهترین لحظات نیز کینه توزی و کینه جویی بخش مهمی از ذهن ما را اشغال کرده است.
در سوی مقابل نیز هوادار رقیب آنقدر در مورد موفقیتهای سمت روبرو کم تحمل است که تحقیرآمیزترین جملات را برای بی ارزش جلوه دادن این موفقیتها به کار میبرد.
گرچه تمام تلاش جانی اینفانتینو بر طرف کردن برخی مشکلات زیرساختی و نوسازی استادیوم آزادی بود، اما کاش میشد رئیس فیفا بتواند همانند اجباری ساختن این تغییر، سمپاشی در فضای مجازی آکنده از کینه و دشمنی را نیز در دستور کار قرار دهد.
کاش فرصتش بود به جای نشان دادن نوسازی استادیوم آزادی، بافتهای فرسوده ذهن خود را به جانی اینفانتینو نشان میدادیم و شاید آنگونه دیگر فرمان تعلیق ما صادر میشد.
منبع: ورزش سه
لینک کپی شد
گزارش خطا
آهن ملل
ارسال نظر
جدیدترین اخبار
دیگران چه میخوانند؟
برچسب های منتخب
پرطرفدارترین