رقصی مردانه به شیوه تراکتور
عیب کار این بود که تبریز و تبریزیان، قبل از شروع بازی، بازی را برده بودند. عیب کار این بود که تراکتور و تراکتورسازان - یعنی مردم فوتبالدوست تبریزی - مسابقه را پیش از شروع مسابقه به سود خود تمام کرده بودند.
۱۱:۴۰ - ۰۶ خرداد ۱۳۹۵
وانانیوز|
وانانیوز-عيب كار اين بود كه اين بار نتيجهگرايي، عيب نبود و حتي نه گرايش به سوي
نتيجه مطلوب كه «نتيجهزدگي» هم نميتوانست بد باشد و نامطلوب باشد! خوبي و
حسن كار آنجا بروز كرد كه 70 هزار نفر آمدند تا هركدامشان يكي از مردان
تيم دوم، يكي از ياران «يار دوازدهم» باشند! و شدند!
تبريز يك پارچه فوتبال بود! تبريز يك پارچه تيم بود! تبريز تيم يكپارچهاي بود! همه در خدمت تيم! همه در راستاي اهداف تراكتور! همه در نقش بهترين بازيكن زمين! همه در قواره يك مرد تيم! يك پليميكر! يك پاسور! يك تمامكننده! يك بيقرار و يك بيقرار!
كسي به خودش فكر نميكرد! هيچكس به فكر خودش نبود! همه، مرد تيم؛ همه مردان تيم؛ آري، آري عيب كار اين بود كه همه بيعيب بودند! از اول تا آخر! قبل از شروع و پس از پايان! و در اين بازي بيعيب و در اين روز ايدهآل - سر شب سهشنبه چهارم خرداد 95 - تراكتور برد!
تراكتور هم نتيجه را برد كه 3 گل زد و هم بازي و نمايش بازي را با اراده خود پيش برد! همراه با نكتههاي تازه و نوپديد! تراكتور را تيمي ديديم مربيمحور و مربي تراكتور را مردي ديديم انديشهگرا! در بازي تراكتور، تصادف و حادثه يا اتفاقات «اللهبختكي» نقشي نداشت! تراكتور در پي دانستگي بود و تكرار حركات غير تكراري! تكرار عمليات موزون هم دانسته و هم پيوسته!
آيا تراكتور وارد مداري از رقابت با خودش و حريفان ليگ برترياش شده بود؟ آيا تراكتور ميخواست به استقلال خوزستان، نكتههايي از بازي سنجيده و منتظره فوتبال ايران را يادآور شود؟
تراكتور توانست و «امير» هم موفق شد! توانا در ارائه يك بازي متفاوت! موفق در نمايش يك بازي لبريز از لحظات متصل به هم! لحظههايي كه در آن «اين» در خدمت «آن» است!
تراكتور توانست و چه خوب هم توانست! تيم امير، فقط در يك مورد كم آورد و شامل توانايياش نشد! در دفاع، در استقرار مردان خط دفاعياش! در جاگيري «اريب»! در پوششها و در حمايتها! در صحنه منجر به گلي كه نبايد خورده ميشد! در حمله به پاس در تراكتور، يك جاي ديگر هم كم آورد:
...در حفظ توپ! ...در مال خود كردن بازي! ...در بازي مالكانه! ...در حوصله و تمركز! ...در چرخاندن توپ، در گردش و تغيير جهت بازي، در «اسلودان» و يواش كردن حركت توپ درون هجده قدم حريف،

تبريز يك پارچه فوتبال بود! تبريز يك پارچه تيم بود! تبريز تيم يكپارچهاي بود! همه در خدمت تيم! همه در راستاي اهداف تراكتور! همه در نقش بهترين بازيكن زمين! همه در قواره يك مرد تيم! يك پليميكر! يك پاسور! يك تمامكننده! يك بيقرار و يك بيقرار!
كسي به خودش فكر نميكرد! هيچكس به فكر خودش نبود! همه، مرد تيم؛ همه مردان تيم؛ آري، آري عيب كار اين بود كه همه بيعيب بودند! از اول تا آخر! قبل از شروع و پس از پايان! و در اين بازي بيعيب و در اين روز ايدهآل - سر شب سهشنبه چهارم خرداد 95 - تراكتور برد!
تراكتور هم نتيجه را برد كه 3 گل زد و هم بازي و نمايش بازي را با اراده خود پيش برد! همراه با نكتههاي تازه و نوپديد! تراكتور را تيمي ديديم مربيمحور و مربي تراكتور را مردي ديديم انديشهگرا! در بازي تراكتور، تصادف و حادثه يا اتفاقات «اللهبختكي» نقشي نداشت! تراكتور در پي دانستگي بود و تكرار حركات غير تكراري! تكرار عمليات موزون هم دانسته و هم پيوسته!
آيا تراكتور وارد مداري از رقابت با خودش و حريفان ليگ برترياش شده بود؟ آيا تراكتور ميخواست به استقلال خوزستان، نكتههايي از بازي سنجيده و منتظره فوتبال ايران را يادآور شود؟
تراكتور توانست و «امير» هم موفق شد! توانا در ارائه يك بازي متفاوت! موفق در نمايش يك بازي لبريز از لحظات متصل به هم! لحظههايي كه در آن «اين» در خدمت «آن» است!
تراكتور توانست و چه خوب هم توانست! تيم امير، فقط در يك مورد كم آورد و شامل توانايياش نشد! در دفاع، در استقرار مردان خط دفاعياش! در جاگيري «اريب»! در پوششها و در حمايتها! در صحنه منجر به گلي كه نبايد خورده ميشد! در حمله به پاس در تراكتور، يك جاي ديگر هم كم آورد:
...در حفظ توپ! ...در مال خود كردن بازي! ...در بازي مالكانه! ...در حوصله و تمركز! ...در چرخاندن توپ، در گردش و تغيير جهت بازي، در «اسلودان» و يواش كردن حركت توپ درون هجده قدم حريف،
منبع: خبر ورزشی
لینک کپی شد
ارسال نظر