پرونده ویژه
ادعاهای وریا، پاسخهای خطیر و بیچاره استقلال!
استقلال، دست از سر خودش برنمیدارد! خود افشاگریهای ویرانگر بعد از «شهرآورد» ابعاد حتی «کمیک» و خندهداری پیدا میکند.
۱۶:۲۰ - ۰۳ مهر ۱۳۹۸
وانانیوز|
باختنهای استقلال، که شهرآورد را بهطور تصادفی از دست داد و مغلوب یک حادثه شد، ادامه دارد! قبل از حضور در فولادشهر، پنجه به روی خود کشیدن!
استقلال، دست از سر خودش برنمیدارد! خود افشاگریهای ویرانگر بعد از «شهرآورد» ابعاد حتی «کمیک» و خندهداری پیدا میکند!
در حالیکه پرسپولیس، فاتح نبرد «۹۰ ام» فتح جانانهاش را بهدست فراموشی سپرده است تا چگونگی راه غلبه بر سپاهان را بیابد و در باد تکگل تحمیل کرده به استقلال نخوابیده است، آبیها را میبینیم که چگونه، به جان هم افتادهاند! گویی، کار دیگری جز پریدن بههم ندارند! گویی که با این حرفها، یک نصفه نان بربری به دستشان میدهند! استقلال را بازاندهاند، آنهم با چه قیمتی و حالا دنبال «آب» روی همند! که باید بریزد و باید بریزند!
کاپیتان به مدیریت میتازد و مدیریت کاپیتان را به باد شماتت میگیرد! وای به حال به این مدیریت!
این به آن نسبت کمدانی میدهد و دلیل همه شکستهای اخیرش میداند و آن هم در جواب این، بخشی از اصرار مگو را برملا میکند تا سنگ روی سنگ باقی نماند! در این میان، بیچاره تیم و بیچارهتر از تیم، هواداران!
از ناحیه دستگاه ورزش، که خودش این آوازهها را پدید آورده و حکم و اختیار را، چون تیغ به دست زنگی داده است، نه آوایی برمیخیزد که خاموش شدن را فرمان دهد و نه حرکتی دال بر بس بودن یقهدرانیها! گویا که وزارت ورزش هم بریده باشد! انگار که وزارت هم کم آورده است در قبال این همه بیتدبیری!
زخمزبانها
ماجرای وریا غفوری و خطیر، که در آن دوطرف دعوا، کیسه به سر و تن هم میکشند و چه کیسه زبری هم، خمیرمایه مدیریت ناشیانه دستوری و بفرموده، بیرون میزند! خمیرمایه بیتدبیری و لحظهنگر بودن، آنها که نه از بد حادثه، بلکه در پی حشمت و جاه و دنبال پست و مقام و تکیه زدن بر صندلی ریاست، آن هم بدون ذرهای کیاست به سهمخواهی آمدهاند! هیچکس از ایشان، انتظار خلق هیچ معجزهای ندارد! معجزه که جای خود دارد، هیچکس انتظار یک حرکت درست هم ندارد!
وریا، پردههای مدیریت سراسر غلط را بالا زده است و مدیران که با این پردهدری مواجهند، شمههایی از شاهکارهای خود را و نیز کاپیتان را، که نباید به سمتش میرفتند، ولی انجامش دادند، برملا میدارند!
در واقع، به عذر بدتر از گناه دست میآویزند! کاپیتان، حالا که آب از سر گذشته است، اشاره به عاملان و آمران تیم خرابکن میکند و مدیر سابق، نقش و دلیل اصرار و خواست هم او را- کاپیتان را- روی دایره میریزد که انگار، اهرم فشار یک جریان، خود او بوده است! و در این میان، بیچاره استقلال، که هم پول داده است و چقدر هم و هم پیاز را خورده و بازنده شده است!
اوج خامی
مدیریت نابخردانه که همه از آن مینالند، یعنی همین! مدیریت ناشیانه، که اول میبُرد و بعد میشمارد، یعنی همین! اول پاره کردن و بعد متر کردن و اندازه گرفتن، یعنی همین!
مدیریت خرده پاها، حتماً به اینجا میرسد که رسیده است! نتیجه حضور آدمهای درجه دو و درجه سه، که اینهمه بر حذر میدارندمان تا عهدهدار کارهای درجه اول نشوند، چیزی جز این نمیتواند باشد!
عاقبت ناشیگری همین است! باختن و خودافشاگری کردن! یار پراندن و دنبال بازیکنان درجه پایینتر با پول بیشتری شتافتن!
پول و زمان و همهچیز را به باد دادن! خود را، زیر یوغ بیسوادان و بیسوادی، انداختن!
جوابی استراتژیک
سؤالی داریم از زعمای قوم ورزش که اگر زعیمند و اگر از قبیله ورزشند، در پاسخ دادن نباید درنگ کنند! سؤال این است:
بیعلمی بس نیست؟ دست روی دست گذاشتن، کافی نمینماید؟ تماشاچی شدن، اوضاع را بدتر از این که هست- و شده است- نخواهد کرد؟
وقت است که به خود آیید! وقت است که به اصرار و ابرام بیفایده تان، پایان دهید! خود را خلاص و ورزش را، رها کنید!
مدتها، به دوستیها فکر کردید، نتیجهاش این شد! قدر دوستی با شما را جواب اعتماد شما را اینگونه بهجا آوردند، با مسئلهسازی، با دردسرآفرینی! با همه آنچه که این روزها، با آن دست به گریبانید! نه به عمد، نه با نیت بد، که نیش عقرب، نه از ره کین است!
کاری باید کرد! کاری که فایدهمند باشد! کاری که استقلال را، از شر نادانی و کمدانی، خلاص کند! که ادامه این روند سر از ترکستان گمراهگی در میآورد و مسلم است که به کعبه مقصود و منظور نمیرسد! بیعملی را تمام کنید!
آیا میدانید که تابهحال، چندین میلیارد، پول بیزبان، حیف شده و هدر رفته و در آتش نابلدی، سوخته است؟ فرصتسوزی را به پایان برسانید! این جایی است که جای شماست! و این کاری است که کار شماست!
استقلال، دست از سر خودش برنمیدارد! خود افشاگریهای ویرانگر بعد از «شهرآورد» ابعاد حتی «کمیک» و خندهداری پیدا میکند!
در حالیکه پرسپولیس، فاتح نبرد «۹۰ ام» فتح جانانهاش را بهدست فراموشی سپرده است تا چگونگی راه غلبه بر سپاهان را بیابد و در باد تکگل تحمیل کرده به استقلال نخوابیده است، آبیها را میبینیم که چگونه، به جان هم افتادهاند! گویی، کار دیگری جز پریدن بههم ندارند! گویی که با این حرفها، یک نصفه نان بربری به دستشان میدهند! استقلال را بازاندهاند، آنهم با چه قیمتی و حالا دنبال «آب» روی همند! که باید بریزد و باید بریزند!
کاپیتان به مدیریت میتازد و مدیریت کاپیتان را به باد شماتت میگیرد! وای به حال به این مدیریت!
این به آن نسبت کمدانی میدهد و دلیل همه شکستهای اخیرش میداند و آن هم در جواب این، بخشی از اصرار مگو را برملا میکند تا سنگ روی سنگ باقی نماند! در این میان، بیچاره تیم و بیچارهتر از تیم، هواداران!
از ناحیه دستگاه ورزش، که خودش این آوازهها را پدید آورده و حکم و اختیار را، چون تیغ به دست زنگی داده است، نه آوایی برمیخیزد که خاموش شدن را فرمان دهد و نه حرکتی دال بر بس بودن یقهدرانیها! گویا که وزارت ورزش هم بریده باشد! انگار که وزارت هم کم آورده است در قبال این همه بیتدبیری!
زخمزبانها
ماجرای وریا غفوری و خطیر، که در آن دوطرف دعوا، کیسه به سر و تن هم میکشند و چه کیسه زبری هم، خمیرمایه مدیریت ناشیانه دستوری و بفرموده، بیرون میزند! خمیرمایه بیتدبیری و لحظهنگر بودن، آنها که نه از بد حادثه، بلکه در پی حشمت و جاه و دنبال پست و مقام و تکیه زدن بر صندلی ریاست، آن هم بدون ذرهای کیاست به سهمخواهی آمدهاند! هیچکس از ایشان، انتظار خلق هیچ معجزهای ندارد! معجزه که جای خود دارد، هیچکس انتظار یک حرکت درست هم ندارد!
وریا، پردههای مدیریت سراسر غلط را بالا زده است و مدیران که با این پردهدری مواجهند، شمههایی از شاهکارهای خود را و نیز کاپیتان را، که نباید به سمتش میرفتند، ولی انجامش دادند، برملا میدارند!
در واقع، به عذر بدتر از گناه دست میآویزند! کاپیتان، حالا که آب از سر گذشته است، اشاره به عاملان و آمران تیم خرابکن میکند و مدیر سابق، نقش و دلیل اصرار و خواست هم او را- کاپیتان را- روی دایره میریزد که انگار، اهرم فشار یک جریان، خود او بوده است! و در این میان، بیچاره استقلال، که هم پول داده است و چقدر هم و هم پیاز را خورده و بازنده شده است!
اوج خامی
مدیریت نابخردانه که همه از آن مینالند، یعنی همین! مدیریت ناشیانه، که اول میبُرد و بعد میشمارد، یعنی همین! اول پاره کردن و بعد متر کردن و اندازه گرفتن، یعنی همین!
مدیریت خرده پاها، حتماً به اینجا میرسد که رسیده است! نتیجه حضور آدمهای درجه دو و درجه سه، که اینهمه بر حذر میدارندمان تا عهدهدار کارهای درجه اول نشوند، چیزی جز این نمیتواند باشد!
عاقبت ناشیگری همین است! باختن و خودافشاگری کردن! یار پراندن و دنبال بازیکنان درجه پایینتر با پول بیشتری شتافتن!
پول و زمان و همهچیز را به باد دادن! خود را، زیر یوغ بیسوادان و بیسوادی، انداختن!
جوابی استراتژیک
سؤالی داریم از زعمای قوم ورزش که اگر زعیمند و اگر از قبیله ورزشند، در پاسخ دادن نباید درنگ کنند! سؤال این است:
بیعلمی بس نیست؟ دست روی دست گذاشتن، کافی نمینماید؟ تماشاچی شدن، اوضاع را بدتر از این که هست- و شده است- نخواهد کرد؟
وقت است که به خود آیید! وقت است که به اصرار و ابرام بیفایده تان، پایان دهید! خود را خلاص و ورزش را، رها کنید!
مدتها، به دوستیها فکر کردید، نتیجهاش این شد! قدر دوستی با شما را جواب اعتماد شما را اینگونه بهجا آوردند، با مسئلهسازی، با دردسرآفرینی! با همه آنچه که این روزها، با آن دست به گریبانید! نه به عمد، نه با نیت بد، که نیش عقرب، نه از ره کین است!
کاری باید کرد! کاری که فایدهمند باشد! کاری که استقلال را، از شر نادانی و کمدانی، خلاص کند! که ادامه این روند سر از ترکستان گمراهگی در میآورد و مسلم است که به کعبه مقصود و منظور نمیرسد! بیعملی را تمام کنید!
آیا میدانید که تابهحال، چندین میلیارد، پول بیزبان، حیف شده و هدر رفته و در آتش نابلدی، سوخته است؟ فرصتسوزی را به پایان برسانید! این جایی است که جای شماست! و این کاری است که کار شماست!
منبع: خبر ورزشی
لینک کپی شد
آهن ملل
ارسال نظر