اصفهان آهن ۱
آهن ملل
ایرانسیل
ایرانسیل موبایل
مرگ در پاریس، از صادق هدایت تا کیومرث درمبخش
کیومرث درمبخش هنرمندی بود که با صادق هدایت زندگی کرد و او را بر پرده نقره ای بازآفرینی کرد، اما شاید نمی دانست که قرار است در همان پاریسی بمیرد که هدایت در آن خود را به کام مرگ سپرد.
۲۲:۲۸ - ۱۶ فروردين ۱۳۹۹
وانانیوز|

این روزها هرجایی را که می بینی از صفحات مجازی گرفته تا خبرگزاری ها حرف از کروناست، بیماری ترسناکی که چون یک بلای آسمانی بر سر مردم زمین نزول کرده و پیر و جوان، ثروتمند و فقیر، سیاستمدار و کارگر را به کام مرگ و ناراحتی می کشاند. در این میان اما چهره های محبوب و فرهنگی نیز از این خیل بی سهم نبوده اند. روز چهارده فروردین بود که خبری جامعه فرهنگی کشور را به تلخکامی کشاند، خبر کوتاه بود و جانگداز. کیومرث درمبخش عکاس، نویسنده و کارگردان ایرانی بر اثر کرونا درگذشت. کیومرث درمبخشی که سال ها در جایی دور از وطن رحل اقامت افکنده بود اما این دوری او از وطن او را از یاد مردمان فرهنگدوست کشورش نبرده بود و همواره دلش برای فرهنگ و هنر کشورش می تپید.

مرگ در پاریس، از صادق هدایت تا کیومرث درمبخش

اما کیومرث پور درمبخش که بود؟

او زادهٔ ۴ دی ۱۳۲۴ در تهران  بود. در سال ۱۳۴۷ برای تحصیل به فرانسه کوچ کرد و همزمان به تحصیل در دو رشته عکاسی و سینما پرداخت. این اشتیاق با دیدن فیلم‌های برادران لومیر و روبر دراو شکل گرفت. سپس به ایران بازگشت و به عکاسی در سینما پرداخت. از آثار به یادگار مانده او در زمینه عکاسی می‌توان به دو فیلم گوزنها و تنگسیر اشاره کرد. او را در سینما به عنوان نویسنده، کارگردان، تهیه‌کننده، تدوینگر و عکاس می‌شناسند و فیلمساز ژانر مستند بود.

مرگ در پاریس، از صادق هدایت تا کیومرث درمبخش

 

کارنامه سینمایی

 وی اولین فیلم مستند خود را با نام جرس در ۱۳۵۱ خورشیدی ساخت و ۲ سال بعد تنها فیلم داستانی خود را با نام بوف کور ساخت و با این فیلم به شهرت رسید. درمبخش در ۱۳۵۴ خورشیدی فیلم سفر بهاری را ‌ساخت. در این فیلم به نیما و اشعارش پرداخته است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز ۲ فیلم دیگر به نام‌های کسوف و شب را جلوی دوربین برد. جرس سینما، بوف کور+زندگی و مرگ صادق هدایت (۱۳۵۴)، سفر بهاری، ساربانان کویر، ایران سرزمین ادیان، سنگ افراشت‌ها، باغ‌های مقدس سنگی، سنگ نگاره‌های جادویی، کسوف، بونکوه، پستچی ایل، کوچ آسمانی، راز ترکمن، انسان شبان، دنیا خانه من است و مجموعه‌ای ۱۳ قسمتی دربارهٔ معرفی میراث فرهنگی ایران در مجموع همه فعالیت های سینمای این هنرمند فقید کشورمان است.

 

بوف کور، هدایت، فنی زاده  و درمبخش

درمبخش هرچند در چند حوزه هنر فعال بود، اما بیشتر با یک فیلم شناخته می شود، بوف کور؛ زندگی و مرگ صادق هدایت که از قضا او نیز سال ها پیش در همین شهر پاریس درگذشت و همانجا به خاک سپرده شد. بوف کور تنها فیلم داستانی بود که کیومرث درمبخش با بازی هنرمند فقید پرویز فنی زاده ساخت، اما با همین اثر نامش بر سر زبان ها افتاد. 

داستان فیلم به این شکل است که مرد جوان تنهایی (پرویز فنی زاده) در اتاقش روی جلد قلمدان نقاشی می‌کند. عمویش وارد اتاق او می‌شود. وقتی مرد جوان می‌خواهد برای عمویش شراب بیاورد از پنجره اتاق زنی (نوین قیاسی) را زیر سایه درخت می‌بیند که کنار پیرمردی ایستاده ‌است. مرد جوان از آن پس هر غروب در دشت و بیابان سر در پی زن می‌گذارد، بی آن که او را بیابد، شبی زن به خانه مرد جوان می‌رود و روی تخت او دراز می‌کشد. همین که مرد به زن نزدیک می‌شود می‌بیند که او مرده است. مرد جسد زن را قطعه قطعه می‌کند و در چمدانی می‌گذارد و به کمک مردی که درشکه نعش‌کش دارد به خارج شهر می‌برد. مرد نعش‌کش وقتی مشغول حفر کردن زمین برای مدفون ساختن جسد است کوزه‌ای قدیمی می‌یابد. پیرمرد، مرد جوان را به خانه‌اش می‌رساند و کوزه را به او می‌دهد. از آن پس مرد جوان آشفته حال می‌شود. او به عبادت‌گاه مراکشی‌ها می‌رود و سپس در پاریس از مزار صادق هدایت دیدن می‌کند، در حالی که معتقد شده‌است روح تازه‌ای در او حلول کرده ‌است.

فضای وهم آلودی که درمبخش در این فیلم به وجود آورده بود، ترسی خاص را به مخاطب منتقل می کرد، چیزی که هرگز در فیلم های دیگر ایرانی دیده نشد. بازی گیرای فنی زاده هم بسیار کمک کرد تا فیلم تاثیرگذاری باشد.

درمبخش اما خود معتقد بود که او این فیلم را نساخته و این بازی پرویز فنی زاده بوده که بوف کور را بر سر زبان ها انداخته است، او در نشستی گفته بود:

« «بوف كور» سمبل روشنفكران منزوي و در حقيقت خود هدايت، فني‌زاده و من است كه هيچ كس براي انجام كارهايمان به ما كمكي نكرده است. پرويز فني‌زاده در ميان بازيگران ما يك استثناء بود و با كمك او بود كه فيلم «بوف كور» ساخته شده كه اگر او نبود من شهامت ساخت اين فيلم را ندانستم اما او آن قدر ساده با ماجرا برخورد كرد كه براي من شگفت‌انگيز بود. برخلاف سينماي آپارتماني امروز، ما ساعتها درباره جزييات فيلم بحث مي‌كرديم و وقت بسياري براي آن مي‌گذاشتم و تلاش مي‌كرديم با كمترين امكانات، كار فرهنگي انجام دهيم چون عاشق فرهنگ خود بوديم.»

مرگ در پاریس، از صادق هدایت تا کیومرث درمبخش

خاطرات زیادی از نیما در ذهن من نقش بسته است

کیومرث درمبخش در سال 88 نمایشگاه عکسی از عکس های نیما یوشیج برگزار کرد. نمایشگاهی که در آن 18 قطعه از عکس های نیما را که ۸۵ سال پیش از آن گرفته شده بود برای نخستین‌بار در ایران به نمایش در آورد، عکس هایی که نیما آنها را با دروبین لوبیتل گرفته است.

درمبخش در گفتگویی درباره آشنایی اش با نیما گفته است: «از ۱۳ سالگی کار عکاسی را شروع کردم و با مطبوعات همکاری داشتم. در ۱۴ سالگی با فریدون مشیری به دیدار نیما یوشیج در خانه‌اش در تجریش رفتم و عکس‌هایی از این شاعر گرفتم. پس از ۲۰ روز عکس‌ها را برای نیما بردم. در آن دیدار نیما درباره عکاسی و این‌که با دوربین لوبیتلی که برادرش برای او تهیه کرده، عکس‌هایی را از خودش گرفته صحبت کرد. در آن دیدار نیما تعدادی از آن عکس‌ها را به من هدیه کرد. به همین دلیل هرسال با برپایی نمایشگاه و یا بزرگداشتی سعی می‌کنم یاد نیما را زنده نگه دارم.

مرگ در پاریس، از صادق هدایت تا کیومرث درمبخش

وی همچنین درباره مستند «دنیا خانه من است» که درباره نیما ساخته بود نیز این گونه گفته است: « یکی از ویژگی‌های این مستند جلوگیری از تخریب خانه پدری نیما بود که وارثان می‌خواستند آن‌را تکه‌تکه کنند. پس از آن مستند خانه نیما جزو آثار ملی ثبت و حفاظت از آن‌را سازمان میراث فرهنگی برعهده گرفت. در مستند «دنیا خانه من است» درباره فضاهای شعری نیما و چگونگی برقراری ارتباط میان نحوه کلام نیما و جوانان صحبت شد. گاه خواندن شعرهای نیما برای افرادی که با آهنگ و وزن آن‌ها آشنایی ندارند بسیار دشوار است. در این مستند منوچهر اسماعیلی به عنوان گوینده سروده‌های نیما را قرائت می‌کرد. خاطرات زیادی از نیما در ذهن من نقش بسته و اگر بدانم نهادی حمایت لازم را انجام می‌دهد، این خاطرات را می‌نویسم و در قالب کتابی منتشر می‌کنم.»

مرگ در پاریس، از صادق هدایت تا کیومرث درمبخش

در غم از دست دادن این فیلمساز ایرانی بسیاری از اهالی هنر به غم و اندوه فرو رفتند، کانون کارگردانان سینمای ایران بیانیه ای صادر کرد و برادر او کامبیز درمبخش، کارتونیست مشهور ایرانی گفت که هشت سالی که برادرش از پاریس برگشت برای کاری به او رجوع نشد و نمی‌توانست کار کند و تاکید کرد تا زمانی که هنرمندان زنده هستند باید قدر آن‌ها را دانست. به هرروی عرصه هنری ایران سال 99 را با فقدانی بزرگ آغاز کرد. هنرمندی که تمام زندگی اش با صادق هدایت گره خورده بود گویا قرار بود مرگ او نیز مثل هدایت در پاریس اتفاق بیوفتد اما اینبار نه با خودکشی بلکه با ویروس منحوسی به نام کرونا. یادش مانا.

سلام پرواز
سلام پرواز ۲
ارسال نظر
رپرتاژ تریبون
تبلیغات
جدیدترین اخبار
دیگران چه می‌خوانند؟
پرطرفدارترین
خبر فوری