اصفهان آهن ۱
آهن ملل
ایرانسیل
ایرانسیل موبایل
کد خبر: ۳۳۵۳۸۰
محرمی: با مرگ قایقران دنیا روی سرم خراب شد
«مجتبی محرمی» با اشاره به خاطره تلخ درگذشت «سیروس قایقران» گفت: دنیا روی سرم خراب شد و با کوهی از غم به انزلی رفتم، در طول مسیر با خودم می‌گفتم ای کاش وقتی به انزلی رسیدم مثل همیشه سیروس به استقبال من بیاید اما همه رویاهایم نقش بر آب شد و عزیزترین رفیقم دیگر در این دنیا وجود نداشت.
۱۵:۲۰ - ۱۸ فروردين ۱۳۹۹
وانانیوز|

مرور خاطرات مرحوم «سیروس قایقران» از زبان صمیمی‌ترین دوست او شنیدنی است؛ «مجتبی محرمی» نزدیک‌ترین فرد به کاپیتان فقید تیم ملی محسوب می‌شد، این ۲ روزهای تلخ و شیرین زیادی را با یکدیگر پشت سر گذاشتند و محرمی بعد از گذشت نزدیک به ۲ دهه هنوز مرگ قایقران را باور نمی‌کند.

محرمی حرف‌های جالبی برای گفتن داشت. بهترین دوست قایقران از قهرمانی در بازی‌های آسیایی ۱۹۹۰ پکن و گل تاریخی دوست فقیدش گفت تا شیطنت‌هایی که در اردوهای تیم ملی داشتند. مشروح این گفت و گو را در زیر می‌خوانیم.  

به طور حتم سالگرد درگذشت مرحوم «سیروس سیروس قایقران» برای شما خاطرات تلخی را به همراه دارد.

اگرچه سال‌ها از این روز لعنتی می‌گذرد، اما من هنوز نتونسته‌ام آن را فراموش کنم و هر وقت ۱۸ فروردین‌ماه از راه می‌رسد غم بزرگی وجود مرا فرا می‌گیرد و تمام خاطراتی را که با هم داشتیم مثل یک فیلم جلوی چشمانم رژه می‌رود.

این خبر چطور به شما رسید؟

سیروس قرار بود به خانه ما بیاید؛ چند ساعت پیش از این حادثه تلخ با من تماس گرفت و گفت ساعت ۴ منزلتان هستم و جایی نرو.  منتظر او بودم که یکی از دوستانم تماس گرفت و گفت فهمیدی چه اتفاقی افتاده است؟ به او گفتم چی شده؟ جواب داد «سیروس قایقران در حادثه رانندگی فوت کرد»

واکنش شما چه بود؟

باور نمی‌کردم؛ به او گفتم سیروس بهترین دوست من است و آخرین بارت باشد که چنین شوخی مسخره‌ای با من کردی؛  بنده خدا با بغض گفت خودم هم باور نمی‌کنم اما حقیقت دارد و تلویزیون اعلام کرد. با گفتن این جمله تلفن از دستم افتاد و سراسیمه تلویزیون را روشن کردم و بعد از دقایقی متوجه شدم این خبر صحت دارد و سیروس و  پسر گلش‌ آسمانی شدند.

همان شب عازم شمال شدید؟

شاید باور نکنید اما دنیا روی سرم خراب شد و با کوهی از غم به انزلی رفتم.  در طول مسیر با خودم می‌گفتم ای کاش وقتی به انزلی رسیدم مثل همیشه سیروس به استقبال من بیاید اما همه رویاهایم نقش بر آب شد و عزیزترین رفیقم دیگر در این دنیا وجود نداشت.

این رفاقت از کجا شکل گرفت؟  چطور این دوستی عمیق شد؟

به هر حال در اردوهای تیم ملی با هم بودیم و خصوصیات اخلاقی و رفتاری‌مان شباهت زیادی به هم داشت و همین موجب شد تا رابطه صمیمانه و بهتری با یکدیگر پیدا کنیم. در تمام سال‌هایی که در تیم ملی حضور داشتیم هم اتاقی بودیم و روزهایی را پشت سر گذاشتیم که فراموش نشدنی است و تا ابد در ذهنم باقی خواهد ماند.

با همکاری یکدیگر روز به یاد ماندنی را برای فوتبال ایران در پکن خلق کردید؛ شما پاس دادید و مرحوم قایقران دروازه کره‌جنوبی را باز کرد.

بدون شک بازی ایران و کره‌جنوبی یکی از حساس‌ترین بازی‌های تاریخ تیم ملی فوتبال ایران است.  کره‌جنوبی در جام جهانی ۱۹۹۰ ایتالیا حضور داشت و نتایج بسیار خوبی گرفت. آنها با تمام قدرت در بازی‌های آسیایی پکن حاضر شده بودند و در مرحله نیمه‌نهایی به مصاف یکدیگر رفتیم. این مسابقه به وقت‌های اضافی کشیده شد و در دقیقه ۱۰۷ روی یک ضد حمله، پاس به قایقران دادم و او به زیبایی دروازه کره را باز کرد تا به فینال راه پیدا کنیم و در نهایت توانستیم با پیروزی برابر کره‌شمالی در دیدار پایانی قهرمان شویم.

اگر از «مجتبی محرمی» بخواهیم خاطره‌ای جذاب از روزهای بودن با «سیروس قایقران» برای ما تعریف کند چه پاسخی ‌می‌دهد؟

نمی‌دانم از روزهایی که در مرداب‌های انزلی با یکدیگر ساعت‌ها گشت و گذار می‌کردیم، بگویم یا شوخی‌هایی که در اردوهای تیم ملی با بازیکنان و مربیان می‌کردیم؛  شاید باور نکنید همه مربیان را سرکار می‌گذاشتیم. همین الان که دارم با شما درباره قایقران حرف می‌زنم اشک در چشمانم جمع شده است.

همیشه گفته‌اید «انزلی را بدون سیروس (قایقران) دوست ندارم...»

همین چند لحظه پیش با همسر «سیروس قایقران» تلفنی حرف زدم. به او گفتم من تا ابد دلم پیش داداش سیروس است، اما انزلی بدون او برایم جهنم است و هر کجای آن که پا بگذارم سیروس جلوی چشمانم است و هر وقت به آنجا بیایم دیوانه می‌شوم.

 
منبع: خبر ورزشی
سلام پرواز
سلام پرواز ۲
ارسال نظر
رپرتاژ تریبون
تبلیغات
جدیدترین اخبار
دیگران چه می‌خوانند؟
پرطرفدارترین
خبر فوری