پرونده ویژه
مجسمه حجازی چه شد؟!
آتیلا حجازی:همان بهتر که فعلاً مجسمه حجازی در کمپ استقلال نیست.
۱۰:۰۶ - ۲۸ اسفند ۱۳۹۳
وانانیوز|
وانانیوز- خانواده اسطوره مردمی فوتبال ایران برای چهارمین
سال متوالی باید قاب عکس ناصر حجازی را کنار سفره هفتسین خود بگذارند. در
آستانه نوروز ۹۴ گفتوگویی با آتیلا حجازی انجام دادیم که میخوانید.
اولين خاطرهاي كه از ايام عيد در كنار پدرت به ذهنت خطور ميكند، چيست؟
دستم شكست و باعث ناراحتي پدرم شدم.
چه اتفاقي افتاد؟
عيد رفته بوديم شمال، من ۱۲ ساله بودم و ميخواستم با دوستان بروم فوتبال و كتانيهايم صندوق عقب اتومبيل پدر بود. سوئيچ را از طبقه دوم برايم انداختند پايين، وقتي كتاني را برداشتم، به دليل عجله از پلهها بالا نرفتم و اقدام به پرتاب آن به طبقه دوم كردم تا از بالكن سوئيچ را بردارند ولي پرتاب دستم درست نبود و سوئيچ به بالكن طبقه اول رفت. نخواستم به پدر حرفي بزنم و از ديوار بالا رفتم تا سوئيچ را بردارم اما تعادلم را از دست دادم و به زمين افتادم و دستم شكست.
عكسالعمل ناصرخان چه بود؟
يادم هست خيلي ناراحت بود. پرسيد چرا نگفتم سوئيچ طبقه اول افتاده و از ديوار بالا رفتم؟ پاسخ دادم نخواستم شما عصبي شوي و همين حرف باعث شد ناصرخان متأثر شود و بگويد اين مسائل اتفاق ميافتد و نميتواند مرا عصبي كند و در طول آن روزها به قدري هوايم را داشت كه نه احساس درد كردم، نه تنهايي و تعطيلات آن سال خيلي هم برايم خوب بود و خوش.
درباره چهارمين نوروز بدون ناصر حجازي چه حس و حرفي داري؟
پدرم به جمع خانواده و دوستان خيلي علاقهمند بود. از اينكه دور هم باشيم، لذت ميبرد. بسيار هم مهماننواز بود و به گرمي از مهمانان پذيرايي ميكرد. نميشود جاي خالياش را پس از اين همه مدت حس نكرد. باور بفرماييد رفتنش هنوز هم براي ما دردآور است و سخت.
مجسمه غلامحسين مظلومي در كمتر از ۶ ماه ساخته و در زادگاهش رونمايي شد. تنديس ناصر حجازي و مجسمهاي كه قرار بود در كمپ استقلال كه به اسم خود ايشان است، آماده شود، چه زماني حاضر خواهد شد؟
همين حالا هم به اسم ناصر حجازي به صورت علني و رسانهاي حسادت ميشود، آنوقت انتظار داريد مجسمهاش را در كمپ نصب كنند؟ همان بهتر كه اين مجسمه در كمپ نيست وگرنه اين آدمهايي كه من ميبينم، با سوئيچ اتومبيلشان مجسمه را خطخطي ميكنند! بازيكن بزرگ تيم ملي و استقلال در يك برنامه تلويزيوني با ديدن تصاوير حجازي بغض كرده و از اين تيم كنار گذاشته شد و بعد از يك سال هنوز در مصاحبههايشان به آن بازيكن كنايه ميزنند. ببينيد اينها چقدر به حجازي حسادت دارند. ببينيد چطور گلايه و انتقاد ميكنند. اين رفتارشان را در رسانهها ميبينيد و خبر نداريد در جمع خودشان و دوستانشان از چه الفاظ و تهمتهايي استفاده ميكنند. در عين حال طوري درباره انسانيت و خداشناسي، آخرت و دادگاه الهي صحبت ميكنند كه باعث تعجب خودشان نيز ميشود چه برسد به بقيه.
براي سال ۹۴ چه آرزو و چه صحبتي داري؟
خداوند همه رفتگان را رحمت كند و به هموطنان عزيز عزت و سلامتي عطا فرمايد. آرزو دارم هيچ ايرانياي جز خدا محتاج بنده خدا نشود، هيچ مردي شرمنده زن و بچهاش نباشد، كار مردم به بيمارستان نكشد، صداقت و محبت در جامعه بيشتر، درگيري، دورنگي و نامردي كمتر شود. پيشاپيش عيد نوروز را به همه ايرانيان جهان تبريك عرض ميكنم.
اولين خاطرهاي كه از ايام عيد در كنار پدرت به ذهنت خطور ميكند، چيست؟
دستم شكست و باعث ناراحتي پدرم شدم.
چه اتفاقي افتاد؟
عيد رفته بوديم شمال، من ۱۲ ساله بودم و ميخواستم با دوستان بروم فوتبال و كتانيهايم صندوق عقب اتومبيل پدر بود. سوئيچ را از طبقه دوم برايم انداختند پايين، وقتي كتاني را برداشتم، به دليل عجله از پلهها بالا نرفتم و اقدام به پرتاب آن به طبقه دوم كردم تا از بالكن سوئيچ را بردارند ولي پرتاب دستم درست نبود و سوئيچ به بالكن طبقه اول رفت. نخواستم به پدر حرفي بزنم و از ديوار بالا رفتم تا سوئيچ را بردارم اما تعادلم را از دست دادم و به زمين افتادم و دستم شكست.
عكسالعمل ناصرخان چه بود؟
يادم هست خيلي ناراحت بود. پرسيد چرا نگفتم سوئيچ طبقه اول افتاده و از ديوار بالا رفتم؟ پاسخ دادم نخواستم شما عصبي شوي و همين حرف باعث شد ناصرخان متأثر شود و بگويد اين مسائل اتفاق ميافتد و نميتواند مرا عصبي كند و در طول آن روزها به قدري هوايم را داشت كه نه احساس درد كردم، نه تنهايي و تعطيلات آن سال خيلي هم برايم خوب بود و خوش.
درباره چهارمين نوروز بدون ناصر حجازي چه حس و حرفي داري؟
پدرم به جمع خانواده و دوستان خيلي علاقهمند بود. از اينكه دور هم باشيم، لذت ميبرد. بسيار هم مهماننواز بود و به گرمي از مهمانان پذيرايي ميكرد. نميشود جاي خالياش را پس از اين همه مدت حس نكرد. باور بفرماييد رفتنش هنوز هم براي ما دردآور است و سخت.
مجسمه غلامحسين مظلومي در كمتر از ۶ ماه ساخته و در زادگاهش رونمايي شد. تنديس ناصر حجازي و مجسمهاي كه قرار بود در كمپ استقلال كه به اسم خود ايشان است، آماده شود، چه زماني حاضر خواهد شد؟
همين حالا هم به اسم ناصر حجازي به صورت علني و رسانهاي حسادت ميشود، آنوقت انتظار داريد مجسمهاش را در كمپ نصب كنند؟ همان بهتر كه اين مجسمه در كمپ نيست وگرنه اين آدمهايي كه من ميبينم، با سوئيچ اتومبيلشان مجسمه را خطخطي ميكنند! بازيكن بزرگ تيم ملي و استقلال در يك برنامه تلويزيوني با ديدن تصاوير حجازي بغض كرده و از اين تيم كنار گذاشته شد و بعد از يك سال هنوز در مصاحبههايشان به آن بازيكن كنايه ميزنند. ببينيد اينها چقدر به حجازي حسادت دارند. ببينيد چطور گلايه و انتقاد ميكنند. اين رفتارشان را در رسانهها ميبينيد و خبر نداريد در جمع خودشان و دوستانشان از چه الفاظ و تهمتهايي استفاده ميكنند. در عين حال طوري درباره انسانيت و خداشناسي، آخرت و دادگاه الهي صحبت ميكنند كه باعث تعجب خودشان نيز ميشود چه برسد به بقيه.
براي سال ۹۴ چه آرزو و چه صحبتي داري؟
خداوند همه رفتگان را رحمت كند و به هموطنان عزيز عزت و سلامتي عطا فرمايد. آرزو دارم هيچ ايرانياي جز خدا محتاج بنده خدا نشود، هيچ مردي شرمنده زن و بچهاش نباشد، كار مردم به بيمارستان نكشد، صداقت و محبت در جامعه بيشتر، درگيري، دورنگي و نامردي كمتر شود. پيشاپيش عيد نوروز را به همه ايرانيان جهان تبريك عرض ميكنم.
لینک کپی شد
آهن ملل
ارسال نظر