المپیک 2016، میدان حقیقتیابی است
برزیل چون در نیمکره مقابل قرار دارد، مدتی است زمستانش را شروع کرده و هر چند سرمای این کشور همواره معتدل آمریکای جنوبی هیچگاه چشمگیر نمیشود اما المیپکی که در آستانه آغاز آن قرار داریم در خنکای یک زمستان ملایم در سرزمین فوتبال و قهوه برگزار میشود.
۰۱:۴۷ - ۱۳ مرداد ۱۳۹۵
وانانیوز|
برزیل چون در نیمکره مقابل قرار دارد، مدتی است زمستانش را شروع کرده و هر
چند سرمای این کشور همواره معتدل آمریکای جنوبی هیچگاه چشمگیر نمیشود اما
المیپکی که در آستانه آغاز آن قرار داریم در خنکای یک زمستان ملایم در
سرزمین فوتبال و قهوه برگزار میشود.
گرمای «امید» هیات اعزامی ایران که 64 ورزشکار را در بر میگیرد و نام مقدس امام رضا (ع) بر آن گذاشته شده، برای غلبه بر سرمای ناکامیها در برخی رشتهها و مواد کافی نشان میدهد اما این اسباب یک سرافرازی ویژه نیست که ورزش ایران طی این همه سال شرکت در المپیکها بیشتر از 15طلا، 21 نقره و 24 برنز کسب نکرده و بدون تردید 60 مدال برای ورزش کشوری که در رشتههایی چون کشتی، وزنهبرداری، تکواندو پویا و در سطح اول جهان بوده و در سایر ورزشها هم دستش تهی نیست، برداشت شایسته و امیدبخشی نیست.
«پکن 2008» با اکتفا به یک طلا و یک برنز ضعیفترین کارنامه المپیک ایران در سالهای معاصر بود اما در «لندن 2012» با 12 مدال که چهارتایش طلایی بود به رتبه هفدهم در جدول مدالها رسیدیم که مقام شامخی برای ما با توجه رسیدنمان به رتبهای چون سی و ششم و چهل و چهارم در المپیکهای 1988 و 1992 بود.
برای ریو 2016 که در 14 رشته حاضریم به چند مدال میتوانیم امید ببندیم؟ پاسخ این سوال همان قدر نامشخص است که میزان بارانهای بهار در شروع هر بهار قابل حدس زدن است اما اگر شرایط سر ناسازگاری نداشته باشد، امثال حسن رحیمی و حسن یزدانی در کشتی آزاد، قاسم رضایی در کشتی فرنگی، هر سه تکواندوکار مرد ما و کیانوش رستمی، سهراب مرادی و بهداد سلیمی در وزنهبرداری از سکو چندان دور نیستند و شاید حمید سوریان هم در 57 کیلوی کشتی فرنگی باز کاری کارستان کند و اگر احسان حدادی را به شدت بیدار کنند، شاید او در مسیر کسب دومین مدال المپیکیاش در پرتاب دیسک قرار گیرد.
این یک ایده منطقی است که المپیک میدان کسب تجربه نیست و فقط کسانی باید بروند که شانس تصاحب مدال را داشته باشند اما وقتی ورزشکاری سهمیه میگیرد چطور میتوان او را از حق حضور محروم کرد و متوجه این نکته نشد که گسیل نکردن وی یک سرخوردگی کلی را به جامعه ورزش تحمیل خواهد کرد.
اینها تناقضهای میدان ویژه و بسیار بزرگی است که هر چهار سال یک بار به مدت 16 روز برگزار میشود و «قدرت»های زیادهخواه جهان از نتایج آن و پیروزیهای خود به عنوان وسیلهای برای احراز صلاحیت ادعای خویش بهره میگیرند و برای ما نیز آیینهای تمام عیار از دارندگیها و نداریها بوده است.
وقتی سرانجام در المپیک 2012 یک نقره در دو و میدانی بردیم عبور ما از مرزهای سنتی درخشش در چند ورزش خاص و بیکار ماندن در سایر رشتهها شکل گرفت اما چون استمرار لازم را در کارمان نداریم و اسیر هیجان و دنبالهرو اتفاقات هستیم چهار سال پس از آن تاریخ گشایش تازهای در ورزش ما حاصل نیامده و نوگراییها و پدیدهها در هیات اعزامی ما اندکاند و تعداد قابل ملاحظهای از ورزشکاران اعزامی همانهایی هستند که چهار سال پیش در لندن نیز طعم المپیک را چشیده بودند.
سومین المپیک برگزار شده در آمریکای لاتین و شمالی و مرکزی (بعد از مکزیکوسیتی 1968 و مونترال 1976) میتواند نشان بدهد رشد محسوس ورزش ایران را که منجر به کسب 64 سهمیه شده، تا کی میتوان ادامه داد و همه این ترقیهای کامل و ناقص را در معرض چالش تازهای قرار دهد اما صرفنظر از جذابیتهای مالی کسب مدال در ریو (براساس پاداشهای اهدایی وزارت ورزش) این جادوی ورزش است که بر جامعه ما و کل دنیا طی روزهای پیش رو حکم میراند و شادی و غم را همزمان میآفریند، برخورد حرفهای ما با شادی فتح مدالها و اندوه واگذاری برخی مدالهای دیگر نشان میدهد که ما برای توکیوی 2020 و همه المپیکهای بعدی چه توشهای برخواهیم گرفت و مثل مسابقات تیم ملی والیبال ما در اوج هیجان و لذت از کار اساسی برای آینده باز میمانیم و به لحظه خوشیم یا قصد داریم المپیک را همان طور که هست (میدان حقیقتیابی) ببینیم.
چه باک که برخی ناکامیها روزهای ما را در ریو تلخ کند زیرا تا امثال زهرا نعمتی استثنایی را داریم، اعجاز ورزش و نبوغ ستارهها ما را به سوی مقصد پیش خواهد راند و تیرگیها را رانده و روشناییها را بر ما حاکم خواهد گرداند.

گرمای «امید» هیات اعزامی ایران که 64 ورزشکار را در بر میگیرد و نام مقدس امام رضا (ع) بر آن گذاشته شده، برای غلبه بر سرمای ناکامیها در برخی رشتهها و مواد کافی نشان میدهد اما این اسباب یک سرافرازی ویژه نیست که ورزش ایران طی این همه سال شرکت در المپیکها بیشتر از 15طلا، 21 نقره و 24 برنز کسب نکرده و بدون تردید 60 مدال برای ورزش کشوری که در رشتههایی چون کشتی، وزنهبرداری، تکواندو پویا و در سطح اول جهان بوده و در سایر ورزشها هم دستش تهی نیست، برداشت شایسته و امیدبخشی نیست.
«پکن 2008» با اکتفا به یک طلا و یک برنز ضعیفترین کارنامه المپیک ایران در سالهای معاصر بود اما در «لندن 2012» با 12 مدال که چهارتایش طلایی بود به رتبه هفدهم در جدول مدالها رسیدیم که مقام شامخی برای ما با توجه رسیدنمان به رتبهای چون سی و ششم و چهل و چهارم در المپیکهای 1988 و 1992 بود.
برای ریو 2016 که در 14 رشته حاضریم به چند مدال میتوانیم امید ببندیم؟ پاسخ این سوال همان قدر نامشخص است که میزان بارانهای بهار در شروع هر بهار قابل حدس زدن است اما اگر شرایط سر ناسازگاری نداشته باشد، امثال حسن رحیمی و حسن یزدانی در کشتی آزاد، قاسم رضایی در کشتی فرنگی، هر سه تکواندوکار مرد ما و کیانوش رستمی، سهراب مرادی و بهداد سلیمی در وزنهبرداری از سکو چندان دور نیستند و شاید حمید سوریان هم در 57 کیلوی کشتی فرنگی باز کاری کارستان کند و اگر احسان حدادی را به شدت بیدار کنند، شاید او در مسیر کسب دومین مدال المپیکیاش در پرتاب دیسک قرار گیرد.
این یک ایده منطقی است که المپیک میدان کسب تجربه نیست و فقط کسانی باید بروند که شانس تصاحب مدال را داشته باشند اما وقتی ورزشکاری سهمیه میگیرد چطور میتوان او را از حق حضور محروم کرد و متوجه این نکته نشد که گسیل نکردن وی یک سرخوردگی کلی را به جامعه ورزش تحمیل خواهد کرد.
اینها تناقضهای میدان ویژه و بسیار بزرگی است که هر چهار سال یک بار به مدت 16 روز برگزار میشود و «قدرت»های زیادهخواه جهان از نتایج آن و پیروزیهای خود به عنوان وسیلهای برای احراز صلاحیت ادعای خویش بهره میگیرند و برای ما نیز آیینهای تمام عیار از دارندگیها و نداریها بوده است.
وقتی سرانجام در المپیک 2012 یک نقره در دو و میدانی بردیم عبور ما از مرزهای سنتی درخشش در چند ورزش خاص و بیکار ماندن در سایر رشتهها شکل گرفت اما چون استمرار لازم را در کارمان نداریم و اسیر هیجان و دنبالهرو اتفاقات هستیم چهار سال پس از آن تاریخ گشایش تازهای در ورزش ما حاصل نیامده و نوگراییها و پدیدهها در هیات اعزامی ما اندکاند و تعداد قابل ملاحظهای از ورزشکاران اعزامی همانهایی هستند که چهار سال پیش در لندن نیز طعم المپیک را چشیده بودند.
سومین المپیک برگزار شده در آمریکای لاتین و شمالی و مرکزی (بعد از مکزیکوسیتی 1968 و مونترال 1976) میتواند نشان بدهد رشد محسوس ورزش ایران را که منجر به کسب 64 سهمیه شده، تا کی میتوان ادامه داد و همه این ترقیهای کامل و ناقص را در معرض چالش تازهای قرار دهد اما صرفنظر از جذابیتهای مالی کسب مدال در ریو (براساس پاداشهای اهدایی وزارت ورزش) این جادوی ورزش است که بر جامعه ما و کل دنیا طی روزهای پیش رو حکم میراند و شادی و غم را همزمان میآفریند، برخورد حرفهای ما با شادی فتح مدالها و اندوه واگذاری برخی مدالهای دیگر نشان میدهد که ما برای توکیوی 2020 و همه المپیکهای بعدی چه توشهای برخواهیم گرفت و مثل مسابقات تیم ملی والیبال ما در اوج هیجان و لذت از کار اساسی برای آینده باز میمانیم و به لحظه خوشیم یا قصد داریم المپیک را همان طور که هست (میدان حقیقتیابی) ببینیم.
چه باک که برخی ناکامیها روزهای ما را در ریو تلخ کند زیرا تا امثال زهرا نعمتی استثنایی را داریم، اعجاز ورزش و نبوغ ستارهها ما را به سوی مقصد پیش خواهد راند و تیرگیها را رانده و روشناییها را بر ما حاکم خواهد گرداند.
منبع: ایسنا
لینک کپی شد
آهن ملل
ارسال نظر