راه بازگشت از کجاست؛ 3 گره فکری
استقلال در وضعیتی نیست که قابلیت بازگشت به صدر جدول را نداشته باشد. این تیم در شرایط مناسب امتیازی قرار دارد به طوری که اگر نقصهای فنیاش برطرف شود چه بسا بتواند در همین 3 بازی باقیمانده که به فکری زمان داده شده به صدر برگردد یا دست کم فاصله امتیازیاش را با دیگر رقبا به حداقل برساند. محمود فکری که بعد از باخت به سپاهان تا آستانه برکناری پیش رفت باید فرصتی که در اختیارش قرار داده شده را غنیمت بشمارد و به سمت اصلاح تیمش قدم بردارد. 3 گره اصلی پیش روی او است؛ هرچند که نباید از یاد ببریم بخش دیگری از رل قهرمانی استقلال را مدیران این باشگاه بازی میکنند که باید با فراهم کردن بودجه و امکانات مناسب تیم را در وضعیت مناسب سخت افزای و روحی قرار دهند.
گرمی روابط با بازیکنان
میان سرمربی استقلال و بازیکنان فاصله افتاده است. بخشی از این مشکلات به دست سرمربی استقلال ساخته شده و بخشی دیگر مربوط به سیاستهای مالی باشگاه است که ناخودآگاه بازیکنان را از سرمربی خود دور کرده است. در واقع بازیکنان میخواهند مشی خود در مقابله با سیاستهای باشگاه را پیش برانند که این وسط سرمربی استقلال هم لطمه میخورد. به هر شکل اما فکری که در ایجاد رابطه با دور و بریها از خود خساست به خرج میدهد باید در این راستا قدمهای محکمی بردارد. فکری باید با حفظ اقتدار یک سرمربی شرایطی ایجاد کند که روابطش با بازیکنان عمیقتر شود. ویژگی اثرگذاری که اکنون از سیمای استقلال پیدا است میان بازیکنان و سرمربیانش و حتی دایره اعضای کادرفنی صمیمیت برقرار نیست. در واقع خود فکری باید پیشقدم شود و با نشستهای اختصاصی حس مربیدوستی را میان بازیکنان افزایش دهد. بدون شک تیمی که میان سرمربی و کاپیتانش مودت پایداری وجود ندارد و برخی دیگر از بازیکنان نیز با سرمربی فقط ارتباطات ظاهری دارند به نقطه روشنی نخواهد رسید. این نقص فقط به دست فکری برطرف خواهد شد و او باید اولین گره را با دندان هم که شده باز کند.
انتخاب ترکیب
از حق نگذریم فکری برای انتخاب ترکیب گاهاً در مضیقه هم بوده و به دلیل مصدومیتها نتوانسته همه عناصر را یکجا در کنار هم داشته باشد تا چینشی آرمانی داشته باشد اما هر قدر هم که او را محق بدانیم فکری نباید در مواجهه با سؤالهای فنی از این دست با خبرنگاران برخورد قهری داشته باشد. فکری برای حل این بحران اولاً باید اقدام به کپیبرداری از روی دست مربیانی کند که در سالهای ماضی توانستهاند از استقلال تیمی در حد قهرمان پدید آورند. استقلال هیچ گاه قهرمان نشده مگر با دایرهای محدود از بازیکنان که غالباً در ترکیب اصلی قرار میگرفتند؛ به تقریب 15 یا 16 نفر. این یک سنت همیشگی برای تیمهای قهرمان است که تیم خود را به این دایره محصور کنند. فکری اما گستره بیشتری از بازیکنان را در ترکیب قرار میدهد که این تصمیم سبب شده افسار چیدمان از دستش خارج شود. قدم برداشتن در مسیری که دایره محدودی از بازیکنان فرصت بازی یابند او را با نتایج مطلوبتری مواجه خواهد کرد. ایضاً فکری باید در انتخاب تاکتیک نیز ثبات را پیشه کند هرچند که بسیاری از مربیان بازیمحورند اما فکری نشان داده توانایی انتخاب تاکتیک براساس بازیمحوری را ندارد.
بردن بازیهای بزرگ
شاید بازشدن گرههای اول و دوم گره سومی را هم باز کند. فکری در نیمفصل اول در اغلب بازیهای بزرگ ناکام بود. او در میان مدعیان تنها توانست گلگهر را مغلوب کند. تیمی که جزو مدعیان بالقوه به حساب میآید و آنچنان هم اسبش برای قهرمانی در لیگ برتر زین نیست. استقلال از مجموع تقابلها با تیمهای فولاد، پرسپولیس وسپاهان فقط یک امتیاز به دست آورده ضمن اینکه نتوانسته صنعت نفت را هم در بازی خانگی شکست دهد که البته این تیم را هم نمیشود در دایره مدعیان اصلی قرار داد. اصل قهرمانی اما بر پایه کسب نتیجه در بازیهای بزرگ است. فکری که به زودی با فولاد مصاف خواهد داشت اگر اولین قدم در راه پیروزی در بازیهای بزرگ را محکم و قاطعانه بردارد هواداران را به آینده این تیم در نیمفصل دوم امیدوار خواهد کرد، جز این او شانسی برای بقا روی نیمکت هم نخواهد داشت و چه بسا بعد از این 3 بازی از سمتش کنار گذاشته شود.