گفتوگو با کشتیگیری که به خاطر مادرش به حرف اسپانسر گوش نکرد
امیر قاسمی منجزی، با اشاره به اینکه مادرش همیشه به دنبال تماشای کشتیهای او در سالن مسابقه است و بارها و بارها از زمان کودکی او، فرزندش را در مسابقات همراهی کرده است، اظهار داشت: مادرم قول گرفته که در جام تختی هم بتواند کشتیها را از نزدیک ببیند. یادم است نوجوان که بودم، او را برای مسابقات انتخابی تیم ملی به سالن راه ندادند، روی چمن ورزشگاه نشست و از همان جا پیگیر نتایج بود. او آنقدر عاشق کشتی است که همه مسابقات را دنبال کرده و فنون را هم خوب میشناسد. وقتی میخواهم به مسابقه بروم، میگوید «مادر، تو را خدا تندر نزن، روی پل گیر میکنی و گرفتار میشوی».
وی ادامه داد: یک بار میخواستم در مسابقات باشگاههای جهان در خرمشهر کشتی بگیرم، با حریف اوکراینی مبارزه داشتم که ضعیف بود و میتوانستم خیلی سریع شکستش دهم. اسپانسر تیم از من خواست که خیلی زود کشتی را با امتیاز عالی تمام نکنم که با توجه به پخش زنده تلویزیونی، تیم بیشتر دیده شود، اما از آن طرف دیدم تماشاگران فریاد میزنند «امیر بالا» و میخواهند بالا و روی سکو را نگاه کنم. دیدم مادرم از بین تماشاگران دست تکان میدهد. مدیر تیم از من خواسته بود زود کشتی را تمام نکنم، از طرفی اگر کشتیام را طول میدادم مادرم از نگرانی و استرس سکته میکرد. چون سابقه عمل قلب و دیابت هم دارد، به همین خاطر خیلی سریع حریف را شکست دادم و وقتی اسپانسر پرسید چرا به حرفش گوش ندادم، گفتم به خاطر مادرم این کار را نکردم.
این کشتیگیر مسجد سلیمانی با تأکید بر اینکه «مادرش همیشه مشوقش بوده و همراه با او به کشتی علاقمند شده است» عنوان کرد: کشتی در خون ما بود، پسرعموهایم مربی و کشتیگیر بودند، مادرم کشتی را میشناخت. همین الان هم در اینستاگرام دنبال کشتی است، بیشتر هم اخبار فرنگی را دنبال میکند. بلد نیست تایپ کند و فقط خبرها را میخواند.
قاسمی منجزی گفت: مادرم خیلی اوقات سبک کشتیام را نقد میکند، میگوید ـامیر تو خیلی عجله داری، کمی آرامتر کشتی بگیر» نکته فنی هم میگوید. دو خواهرزاده 14 ساله دارم، مادرم آنها را به سالن کشتی میبرد و اغلب هم بین آنها در خانه کشتی میگذارد.
*خانم قاسمی: مجسمه آقا تختی را به جای نگهبان صدا میزدم
خانم کبری قاسمی مادر قهرمان مسجد سلیمانی تیم ملی فرنگی نیز گفت: وقتی امیر کوچکتر بود، خودم با او در خانه کشتی میگرفتم. بزرگتر که شد، با هم به کوه میرفتیم که تمرین کند، اگر اشتباهی میکرد، میگفتم باید چند بار دیگر تکرارش کنی. خیلی بدبختی کشیدم که امیر پیشرفت کند. زمانی که برای اولین بار به تیم ملی دعوت شد، 15 سالش بود، مدال طلا هم گرفت. خودم او را به خانه کشتی بردم، دو شب بعد که سراغ امیر رفتم، از پشت میلهها نگهبان را صدا میکردم و خواستم که امیر را آنجا بیاورد تا او را ببینم. بعد فهمیدم آن کسی که صدایش میکردم، نگهبان نبود، مجسمه «آقا تختی» بود.
مادر عضو تیم ملی کشتی فرنگی تاکید کرد: خیلی اوقات کشتیهایش را از نزدیک دیدهام. میخواستم برای آن جام جهانی فرنگی که لغو شد، هم در تهران به سالن برود. من کشتی را خیلی دوست دارم، خدا را شاهد میگیرم که برایم فرقی نمیکند چه کسی ملیپوش میشود، امیر است یا بچه دیگری. همه آنها بچه مادری هستند که برایشان خیلی زحمت کشیده و دعا میکند که پسرش ببرد. وقتی کشتی را میبرد، اشک میریزم چون من اول من یک ایرانی و یک مسلمان هستم و بعد هم مادر. وقتی بچههای تیم ملی مسابقه دارند خیلی استرس دارم. امیر که کشتی داشته باشد شب خوابم نمیبرد.
انتهای پیام/