«عطایی» هایی که در فوتبال ساخته نمیشوند
بدون شک مهمترین و شیرین اتفاق ورزشی سال 1401، کامیابی تیم ملی والیبال ایران در راهیابی به مرحله پایانی مسابقات لیگ جهانی والیبال 2022 بوده است. این موفقیت در شرایطی رقم خورد که المپیک 2020 برای والیبال ایران به بدترین شکل ممکن پایان یافت. تیم ملی کشورمان با ولادیمیر آلکنو، در گروه شش تیمی به جایگاهی بهتر از پنجمی نرسید و از صعود به دور حذفی ناکام ماند. نسل طلایی تیم ملی به آخر خط رسیده بود و مربی جدید باید جوانان را وارد این تیم میکرد. در این شرایط اما فدراسیون والیبال به یک سرمایه داخلی میدان داد.
بهروز عطایی که سابقه قهرمانی در بازیهای کشورهای اسلامی، مسابقات قهرمانی زیر 20 سال آسیا، رقابتهای زیر 21 سال جهان در رده ملی و مسابقات جام باشگاههای آسیا با کاله آمل را در کارنامه داشت، مرداد 1400 بهعنوان سرمربی تیم ملی انتخاب شد. وی در یک سالی که جانشین آلکنو شد، قهرمانی جام ملتهای آسیا را کسب کرد. شاگردان عطایی در لیگ ملتها آغاز امیدوارکنندهای نداشتند، اما رفتهرفته اوج گرفتند و ایران را برای سومین بار به دور نهایی رساندند.
سرمربی تیم ملی والیبال را میتوان مصداق بارز سرمایهای دانست که یک فدراسیون بهخوبی زمینه رشد آن را فراهم کرد، به او بال و پر داد و حالا از میوه این درخت بهره میبرد. عطایی اواخر دهه 80 در تیم ملی بهعنوان دستیار مرحوم حسین معدنی منصوب شد و سپس هدایت تیم نوجوانان ایران را بر عهده گرفت. سرمربیگری تیم جوانان ایران و تیم ملی «ب» در کنار فعالیت بهعنوان مربی تیم ملی، بخش دیگری از سوابق عطایی محسوب میشود.
متأسفانه سایر فدراسیونهای ورزشی بهویژه فوتبال، تاکنون کسی را در قامت سرمربی تیم ملی پرورش ندادهاند و رشد مربیان را در حد حرف نگه داشتهاند. همچنین مربیان موفقی که سالها در تیمهای ملی با بازیکنان ملیپوش کار کردهاند، با یک نتیجه بد یا صرفاً براساس سلایق مدیران فدراسیون از این حوزه کنار رفتند.
علی دوستیمهر یکی از مربیان موفق ملی است که نفراتی چون مهدی مهدویکیا را به فوتبال معرفی کرده و سابقه سالها فعالیت در تیمهای ملی پایه را دارد. وی در سال 2008 توانست نوجوانان ایران را به قهرمانی آسیا و جام جهانی 2009 برساند و جام جهانی 2013 را نیز در همین رده تجربه کند. با رسیدن بازیکنان تیم نوجوانان به رده جوانان، دوستیمهر در تصمیمی قابل ستایش بهعنوان سرمربی تیم جوانان ایران انتخاب شد، اما ناکامی این تیم در صعود به جام جهانی 2015، به کار دوستیمهر در تیم جوانان پایان داد.
عباس چمنیان نیز سرنوشت مشابهی داشت. وی ایران را به جمع هشت تیم نهایی جام جهانی 2017 نوجوانان رساند که بهترین نتیجه تاریخ فوتبال ایران در یک تورنمنت جهانی محسوب میشود. حذف در مرحله گروهی مسابقات قهرمانی آسیا 2018 اما به کار چمنیان در تیم نوجوانان خاتمه داد. فدراسیون فوتبال میتوانست روی سرمایههایی چون چمنیان و دوستیمهر که پای آنها ایستاده بود، بماند و این مربیان را برای سرمربیگری تیم ملی آماده کند. مدیران اما راه سادهتر را برگزیدند و از آنها حمایت نکردند.
فوتبال ایران بارها بهخاطر قراردادهایی که با مربیان خارجی بسته، میلیونها دلار از کف داده است که بسیاری از این مربیان عایدی خاصی نداشتهاند. فدراسیونِ مهدی تاج برای مارک ویلموتس که ایران را در آستانه حذف از مقدماتی جام جهانی 2022 قرار داد، بیشتر از 5.5 میلیون یورو روی دست فوتبال ایران هزینه گذاشت. کارلوس کیروش بارها به ارکان ورزش ایران توهین کرد و برای رتبه سوم جام ملتهای آسیا که وجود خارجی نداشت، 200 هزار دلار به جیب زد.
به همین دلیل است که مربیان انگشتشمار داخلی بودهاند که در رده ملی به موفقیت رسیدهاند و میتوان گفت محمد مایلیکهن، آخرین مربی موفق تیم ملی بوده است. پس از آن نفراتی چون علی دایی و امیر قلعهنویی روی نیمکت تیم ملی نشستند که توفیقی به دست نیاوردند و خیلی زود برکنار شدند. البته این شرایط تنها مختص فوتبال نیست.
مقام معظم رهبری در دیدار قهرمانان المپیک و پارالمپیک 2020 توکیو، بر استفاده فدراسیونهای ورزشی از مربیان داخلی در تیمهای ملی تأکید کردند. فدراسیون والیبال که یک مربی مانند عطایی را پرورش داده، بهترین سرمشق برای فوتبال و سایر رشتههای ورزشی محسوب میشود که روی مربیان داخلی سرمایهگذاری کنند و سبب پختگی آنها شوند تا تیمهای ملی کشورمان، با هزینه کمتر و با سرمربیانی داخلی افتخارآفرینی کنند.
انتهای پیام/