دلیل گریه های یک پرسپولیسی در جامجهانی مشخص شد؛ به یاد زحمات مادرم افتادم
حمید استیلی نیاز به تعریف و توصیف ندارد. بازیکنی با کولهباری از افتخارات. او یکی از به یادماندنیترین گلهای تاریخ فوتبال ایران را به ثمر رسانده که هیچ وقت از یاد اهالی فوتبال نمیرود. به قول خودش این گل همیشه تازگی دارد حتی امروز و بعد از گذشت ۲۳ سال. در همه این سالها صحبتهای زیادی درباره گل او به آمریکا شنیدیم و خواندیم و اینبار سعی کردیم از زاویه دیگر به آن بپردازیم. جالب این که حمید استیلی امروز هم با همان حرارت و شور و شوق از گلش یاد میکند. شاید کمتر کسی از بازیکنی با ویژگیها و پست تخصصیاش و آن هم در حضور بازیکنانی همچون علی دایی و خداداد عزیزی موفق به گلزنی در معتبرترین و مهمترین رویداد فوتبال در دنیا شود.
لحظه ورود به زمین به چه چیزی فکر میکردید؟
ما وقتی با اتوبوس به استادیوم شهر لیون آمدیم، قبل از ورود به رختکن وارد زمین شدیم و با تعجب دیدم که حدود سه چهارم ورزشگاه ایرانیها بودند که به بچهها میگفتیم انگار در استادیوم آزادی هستیم.
شنیدیم که یکی از مربیان به پاشازاده گفته بود که عکس میهایلوویچ را به اتاقش بزند. به شما عکس کدام بازیکن را داده بود؟
این موضوع را آقای ایویچ گفته بود چون بازی با یوگسلاوی خیلی برایش مهم بود. البته آن موقع مثل الان آنالیز نداشتیم و مربیان حدود ۱۰ دقیقه برای بچهها نکات فنی را میگفتند. ایویچ چون آنها را میشناخت میگفت ضربه ایستگاهی ندهیم چون میهایلوویچ خوب این ضربات را میزند و پاسهای بلندش دقیق است. همین طور یک مهاجم داشتند (میاتوویچ) که در رئال بازی میکرد و حرکات او را هم برای ما آنالیز کرده بود.
حداقل میتوانستیم به یوگسلاوی نبازیم.
ما تجربه زیادی نداشتیم چرا که بازیهای تدارکاتی زیادی برگزار نکردیم اما تیم خوب و همدلی داشتیم. بازی اول مقابل یوگسلاوی باعث شد اعتماد بنفس خوبی بهدست بیاوریم و اعتقاد ما این بود که مهمترین بازی ما بازی با امریکاست.
مقابل آلمان هم یک نیمه دوام آوردید.
ما پیش از آن بازی مسافت زیادی را طی کرده بودیم و خسته و کوفته به محل بازی با آلمان رسیدیم. همه فکر میکردند که ما در آن بازی یک تیم دست و پا بسته باشیم، اما با قدرت تمام به زمین رفتیم و یک نیمه هم پا به پای حریف خود در زمین دویدیم، اما در نیمه دوم با تحلیل قوای جسمانی روبهرو شدیم و بازی را باختیم.
ایویچ را خیلی قبول داشتید.
ایویچ به اعتقاد من یکی از مربیان خوب و تأثیرگذار فوتبال ایران بود که توانست تیم خوبی را برای حضور در جام جهانی بسازد. اما حیف که در آن زمان فرصت لازم را به او ندادند و او را خیلی زود از فوتبال ایران جدا کردند. وقتی ایویچ میخواست از جمع بچهها جدا شود، صحنههای بسیار ناگواری خلق شد. بچهها همگی ناراحت بودند و خیلی از آنها گریه هم میکردند.
اگر میماند تیم ملی در فرانسه بهتر نتیجه میگرفت؟
نمیتوان منکر این مسأله شد. همه به توانایی آقای ایویچ باور داشتند ولی خب فوتبال غیرقابل پیشبینی است و شما نمیتوانید بگویید با حضور ایویچ قطعاً نتایج بهتری میگرفتیم. من خودم مربی هستم و میبینم که تیمی با چندین موقعیت گل نمیتواند گلزنی کند ولی تیم حریف با یک موقعیت، گلزنی میکند. بنابراین نمیتوان صددرصد گفت آقای ایویچ موفق میشد ولی او میتوانست خیلی به ما کمک کند. هرچند نباید زحمات مربیان داخلی مانند جلال طالبی، بیژن ذوالفقارنسب و اکبر مالکی نادیده گرفته شود.
همزمان با ورود توپ به دروازه آمریکا اشک شما هم سرازیر شد، چرا؟
من از بچگی آرزو داشتم که در جام جهانی بازی کنم و گل بزنم. وقتی توپ وارد دروازه شد و تور دروازه لرزید یاد تمام سختیهایی که کشیده بودم افتادم، یاد زحمات مادرم، آرزوهایی که داشتم.
آن لحظه را بعد از گل شدن توپ به یاد دارید؟
در آن لحظه فقط یادم هست وقتی بعد از ضربه آمدم پایین تور لرزید و به سمت دیگر زمین دویدم و بچهها ریختند روی سرم. اما بعد از بازی متوجه شدم که چقدر این گل با ارزش و مهم بوده و مردم بعد از پیروزی ما به خیابان آمدند و جشن گرفتند.
عکس لحظه گلتان را دارید؟
بله.
الان که فیلم بازی را میبینید چه احساسی دارید؟
خیلی حس خوبی است. میبینم که بچهها چطور تلاش میکردند. در چند بازی از جمله دیدار استرالیا و آمریکا، بچهها چند برابر توان خود دویدند. رقبای ما تدارک بیشتری دیده بودند. شما بازی ایران و امریکا را یادتان هست. تا قبل از اینکه ما به گل برسیم، کلاً بازی دست آنها بود. دو سه تا توپ هم به تیر دروازه زدند. بچهها اما همه رشادت به خرج دادند. از بازیکنان اصلی بگیرید تا تمام اعضای کادر فنی و بازیکنان ذخیره. همه دست به دست هم دادیم تا برنده شویم. از حق هم نگذریم سانتر جواد زرینچه عالی بود.