استقلال و ساپینتو، اسیر در بحرانی خاموش
اینکه عدهای معتقد بودند «ساپینتو» برف تهران را نمیبیند، که دید، ولی میتوانست به این واقعیت نزدیک باشد، اما خیلی هم نمیتوان به ادامه کارش در استقلال امید داشت. باخت مقابل تراکتورسازی و پس از آن شکست برابر سپاهان در لیگ برتر و برنده شدن «ناپلئونی» در جام حذفی نشان داد که سرمربی پرتغالی استقلال اگر قبلا روی لبه تیغ راه میرفت و انتقادات زیادی نسبت به عملکرد او میشد، به نظر میرسد، بعد از بازی با سپاهان تیغهای انتقاد، استقلال و او را زیر یک جراحی اساسی ببرد. منتقدان ساپینتو میگویند او بیش از آنکه در صدد «جمع و جور» کردن تیمش در زمانهای بحرانی باشد، یکی از بحرانهای تیم است که تمرکز داور و بازیکناناش را به هم میزند. طیف دیگری از منتقدان استقلال هنوز چشم امیدی دارند که فرهاد مجیدی بار دیگر به تیم استقلال باز گردد و آنها از شادمانی سر به آسمان بسایند. حتی با فرضیه «دایی جان ناپلئونی» بعضی از بازیکنان تیم را متهم به کمکاری میکنند که هدفشان این است پوست موز زیر پای مربی فعلی بیندازند تا سریعتر فرهاد خان از فرنگ برگردند. هرچند «مهدی تاج» گفته که مجیدی جزء کاندیدای سرمربیگری تیم ملی است، ولی به خوبی میداند که کمتر کسی حرفش را باور کرده است.
اما کسانی که طی پنج فصل قهرمانیهای متوالی پرسپولیس مدعی بودند که زمین و زمان با امدادهای غیبی به داد این تیم میرسند تا قرمزها قهرمان شوند تا آبیها دستشان به جام نرسد، با بازیهایی که این روزها تیمشان به نمایش میگذارد و داشتن امکانات بسیار، احتمالا در اندیشههای خیالی خود تجدیدنظر کردهاند. هواداران سینهچاک استقلال که با حمایت جمعی از رسانهها، قهرمانیهای پرسپولیس را حاصل یک فرایند غیرفوتبالی میدانستند امروز باور کردهاند که تیم ضعیف توان قهرمان شدن ندارد. اگر هنوز کمی انصاف داشته باشند، نگاهی به بازی استقلال با تراکتورسازی در جامحذفی بیندازند میبینند که در طول ۱۲۰ دقیقه استقلال برنامهای برای قهرمانی نداشت که هیچ، خیلی هم خوششانس بود که از گردونه رقابتها حذف نشد. امسال بهانهای مثل «لطف و الطاف» وزیر هم ندارند و میبینند که آنچه توان فنی استقلال است ربطی به وزیر و وکیل ندارد و اگر موفقیتی تا این لحظه نداشته-اند به دلیل این است که «از کوزه همان برون تراود که در اوست».
استقلال امسال شانس کمی برای قهرمانی دارد. اگر نمیخواهند آخر فصل زمین و زمان را مقصر ناکامیهایشان بدانند باید روی جامحذفی تمرکز کنند که به نظر میرسد در این جام هم موانعی سر راهشان باشد. زنگ خطر برای آبیها به صدا در آمده و از همین الان آنهایی که دنبال برگرداندن مجیدی به استقلال بودند مقدمات کار را فراهم کردهاند. البته که ساپینتو هم نشان داد که به غیر از اینکه یک مربی عصبی و هیجانی است خیلی از نظر فنی دانش لازم را ندارد. ایراد دیگر مدیرعامل استقلال است که در تمام برنامههای تلویزیونی حضور دارد و از مشکلات مالی و بدبختیهایی که باید رفع و رجوع کند حرف میزند و لابهلای حرفهایش برای تلطیف فضای برنامه و خنده حضار میگوید «مسی را به استقلال میآورم». شاید مشکل همین جاست که مدیر استقلال که باید به عنوان تصمیم-گیرنده و سیاسگذار باشگاه بحرانها را مدیریت کند، با ابراز محالات نه تنها ذهن هوادار را به سمت و سوی دیگری سوق میدهد، بلکه از وظایف مدیریتی خود هم فاصله میگیرد. چه سالهایی که فتحالهزاده مدیرعامل است بود یا سودای بازگشت به این تیم را داشت، در هر مصاحبه تلویزیونی که بُرد خبری بیشتری دارد، از آوردن «مسی» و «رونالدو» به این تیم صحبت کرده و میکند. جالب اینجاست که هیچ کدام از هواداران استقلال چرایی این تخیل را نه جویا هستند نه حتی آن را به عنوان مطالبهای پیگیری میکنند. بله درست است که از قدیم گفتهاند «سنگ بزرگ علامت نزدن است»، ولی اینکه مدیری باشگاهی با جدیت از دنیایی غیر از محیط کوچک تحت مدیریتاش صحبت میکند نتیجه میشود مشکلاتی که امروز استقلال با آن دست و پنجه نرم میکند. او میخواهد با مدیرعامل قبلی تیم مناظره کند، آجرلو حاضر به مناظره نمیشود، مشکلات مالی سنگینی که استقلال با آن دست و پنجه نرم میکند نیازمند شفافسازی است که تا این لحظه به آن رسیدگی نشده است. چرا حداقل یکی از مشکلات کلان تیم را حل نمیکنید و پاسخ نمیدهید؟
از طیفی هم که به دنبال برگرداندن مجیدی هستند باید بپرسیم تا کی میخواهید در این دور باطل سرگردان باشید. مجیدی که چندین بار سابقه رفتن و بازگشتن به استقلال را دارد باز هم باید همان تجربه را برای شما تکرار کند؟ اصلا با شرایطی که الان استقلال به آن دچار شده به نظرتان او حاضر است از اعتبار فصل گذشتهاش خرج کند و تیمی با این شرایط را مربیگری کند؟ اگر این واقعیتها را میدانید، اجازه دهید بازیکنان و مجموعه کادر فنی به فعالیت خود ادامه دهند و تفرقه و دودستگی را از تیم دور کنید. اگر با این حقایق بیگانه هستید کمی با تامل و تفکر بیشتر به آینده استقلال نگاه کنید. اما میدانید نگرانی بیشتر زمانی شکل میگیرد که اگر مجیدی هنوز چشمش دنبال این تیم باشد. آن روز، روز فاجعه برای استقلال است.
سیاوش یزدانی بعد از شکست استقلال مقابل سپاهان از هواداران تیمش عذرخواهی کرده و گفته که کسی نمیداند در دوره هشت ماهه سربازی چه به او گذشته است! برادر عزیز، تو حداقل شفافسازی کن ببینیم چه گذشته که هنوز داری با آن میجنگی و نتوانستهای خودت را پیدا کنی. به نظر گفتن اینکه از استانداردهای لازم یک دفاع مطمئن فاصله داری بیشتر به عملکرد فنی خودت بر میگردد تا به دوران سربازی. خیلی از بازیکنان دوران سربازی را رفتهاند و تاثیری در عملکرد فنیشان نداشته، اینکه چرا فقط یزدانی از این هشت ماه اینقدر ضربه خورده جای تامل و بررسی دارد. شاید باید مدتی با خودش خلوت کند و واقعیتها را آنگونه که هست ببیند نه آن شکلی که دوست دارد ببیند و به دیگران هم نشان دهد.
محمد مومنی عضو هیات مدیره باشگاه استقلال هم همین فردا و پسفردا شاکی نمیشود که نتیجه فلان مسابقه غیرعادی بوده، زحمتی بکشد و حواشی تیم را جمع کند. همانطور که قبل از بازی با سپاهان گفته بود حاشیههای ساخته شده را رفع و رجوع کردهایم بهتر است دوباره دست به کار شود، چون اینبار انگار شرایط سختتر از دفعات قبلی است.
اگر تیمداری در فوتبال ما اینگونه است، که نباید خیلی انتظاری از فوتبال داشته باشیم. آن هم فوتبال در حد حرفهای. اگر مدیران ما چیزی فراتر از ما میبینند که بهتر است آن را برای مخاطبان هم شرح دهند که بدانند تا چه اندازه باید توقع داشته باشند. ولی انگار آنچه هوادار فوتبال میبیند بهتر از فوتبالی است که مدیر فوتبال می-بیند. مدیر فوتبال بدون تعارف اول جایگاه خود را میبیند، بعد سعی دارد آن را دو دستی حفظ کند، با سرگرم کردن هوادارانش با بمبهای نقل و انتقالاتی مدتی زمان میخرد و در نهایت باید میز و صندلی محبوبش را تَرک کند. واقعا این فوتبال است؟ نمیدانیم، شاید فوتبال برای شما همین است.