نکونام شاگرد خلفی که راه استادش را میرود
تمام آنچه که او از دوران همکاری با مربی پرتغالی یاد گرفته رفتارهای پرخاشگرانه و اعتراضی به تمام تصمیمات داوری است. فرقی هم نمیکند این اعتراض برای یک «اوت» ساده باشد یا یک حرکت خطا از سوی بازیکنان حریف. این دهنهای کف کرده، صدای بلند اعتراض و پرخاشگری که نکونام، هاشمینسب و علوی در طول بازی با پرسپولیس از خود به نمایش گذاشتند «تهوارهای» به جا مانده از ارثیه مربی پرتغالی است که در زمان سرمربیگری تیم ملی با همین حربه به جنگ حریفانش میرفت و نتیجه هم نمیگرفت. جواد نکونام که در روزهای «گربهرسانی» فدراسیون فوتبال برای انتخاب گزینه داخلی برای جامجهانی با تبختر و تکبر گفته بود به کمتر از سرمربیگری تیم ملی رضایت نمیدهد، کاش امروز میدید و میدانست که رفتار «اَگرسیو» استادش را که به عنوان یک الگو رفتاری انتخاب کرده، خیلی باب طبع هواداران فوتبال نبوده است. بماند که سبک بازی تیم فولاد هم مثل تیم ملی چنگی به دل نمیزند. ولی اینکه در طول ۹۰ دقیقه، کادر فنی فولاد سعی در تحتتاثیر قرار دادن تیم داوری داشتند و یا با وقتکشی نمایشی القا میکردند که بازیکنانش مصدوم هستند بیش از آنکه نشاندهنده بار فنی این تیم باشد، نشان از ضعف فیزیکی بازیکنانی دارد که بدون برخورد با کسی یا توپ مصدوم میشدند. شاید نکونام در تقلید رفتارهای کیروش خیلی مقصر نیست. ایراد کار آنجاست که سرمربی پرتغالی به غیر از ایجاد حاشیه و به هم زدن تمرکز بازیکنان خیلی از نظر فنی قابلیتهای لازم را نداشت همین درس را توانسته به سایرین یاد دهد. حالا که فضای دو قطبی هواداری تا حد زیادی تلطیف شده و پس از نمایش تاسفبرانگیز تیم ملی در جامجهانی، دوستداران و سینهچاکان کیروش، ریزش قابل ملاحظهای داشتهاند عملکرد این مربی بدون نتیجه و با کارنامه ضعیف راحتتر قابل نقد است. شاید کیروش مربی خوبی نبود، ولی نکونام نشان داد که شاگرد مستعدی است که بدون اندیشه و تکفر لازم و بسیار غیرحرفهای میتوان همان نقشی را بازی کند که استاد و مرادش بازی میکرد.
در ورزشگاه خالی از تماشاگر اهواز در طول ۹۰ دقیقه مسابقه فقط صدای اعتراض بود آن هم نه اعتراض، بلکه «داد و هواری» بود که نیمکت فولاد به راه انداخته بودند. جالب اینجاست که کادر فنی فولاد که تقریبا همیشه با همین سلاح به مصاف حریفانشان میروند خیلی هم جایگاه برتری در جدول ردهبندی مسابقات ندارند. حتی به نظر میرسد که در جام باشگاههای آسیا هم نمیتوان روی موفقیت این تیم حساب کرد. البته نکونام قبلا اتمام حجت کرده که ما توان لازم را نداریم که در آسیا کاری از پیش ببریم. حالا باید منتظر باشیم ببینیم سرمربی فولاد در یک میدان آسیایی هم میتواند چنین رفتارهایی داشته باشد.
اتفاقا فدراسیون فوتبال خیلی هوشمندانه پیشنهاد کمک مربیگری را به نکونام داده بود. بازیکن سابق تیم ملی که یا به دلیل تعریف و تمجید اطرافیانش باور کرده خیلی جایگاه خاصی بایستی داشته باشد و یا به نتایج تیمش نگاه میکند و خود را بینقص میبیند بهترین گزینه و انتخاب برای نشستن کنار کیروش بود. حیف که خودش این سمت را نخواست و گرنه در و تخته حسابی جفت و جور بودند.
جواد نکونام در بازی با پرسپولیس اخراج شد، چرا، چون یا اعتراض کردنهای بیدلیل به بخشی از رفتار مربیگری او بدل شده یا این کار را ترفندی برای نتیجهگیری میداند.ای کاش نکونام در خلوت خود و پس از اینکه کمی آرام میشد با خود فکر میکرد که استاد بزرگش که با جار و جنجال به میدان میرفت و جوابهای دندانشکن به همه میداد، در نهایت دست خالی هر کجا که بوده آن کشور را ترک کرده است. شیوهای که نکونام برای سبک مربیگریاش در نظر گرفته، فقط یک رفتار «آماتور» و «غیرحرفهای» است که نباید از او سَر میزد. ولی دلیل نمیشود اگر نکونام سالها در فوتبال اروپا بازی کرده، به همان نسبت هم رشد کرده باشد. این تصور غلط ماست که فکر میکنیم، چون به بازیکن ده سال قبل پیشکسوت میگوییم به همان اندازه یک پیشکسوت رفتار موقر و درستی دارد.
در اینکه پرسپولیس بازی خوبی ارائه نکرد و مستحق باخت بود حرفی نیست. صرفنظر از پنالتی که کارشناسان میگویند برای این تیم گرفته نشده، زمانی قرمزها به خود آمدند که دیگر دیر شده بود. ولی اینکه در جریان مسابقه یک توپ دیگر هم در زمین بود چه توجیهی دارد؟ اینکه بازیکنان ذخیره فولاد چسبیده به خط طولی زمین مسابقه خودشان را گرم میکردند آیا از نظر قوانین فوتبال درست است؟ و اینکه فولاد به عنوان میزبان مسابقه که تعدادی تماشاگر خودی را به ورزشگاه راه داده بود آیا مطابق با مصوبات فدراسیون فوتبال برای حضور تماشاگران در بازیهای هفته هفدهم بود؟ تیم داوری که مدیریت بازی را از دست داده بود، مرعوب رفتارهایی بود که نیمکت فولاد از خود بروز میداد. بنیادیفر بارها بازی را متوقف کرد تا به نیمکتنشینان فولاد اخطار بدهد. چرا، چون یک خطای ساده در خنثیترین نقطه زمین را یا نگرفته بود یا از نظر فولادیها همه خطاها، اوتها، ضربههای آزاد مستقیم و غیرمستقیم حق این تیم است. با این روش فولاد از تیمی که با هزینههای گزاف و کلان میتواند بازیکن اوساسونا را سریع به خدمت بگیرد، این رفتارها مناسب نیست. هنوز تا دیر نشده نکونام میتواند در سبک مربیگری خود هم از نظر رفتاری و هم از نظری تاکتیکی تجدیدنظر کند. آنچه که کنار کیروش آموخته را به عنوان یک تجربه به خاطر بسپارد. قرار نیست اگر شیفته کیروش است مثل او رفتار کند. حیف از سرمایههایی که متاسفانه از خود «مایهای» ندارند و تقلیدی از نمایشی هستند که مطلوب جامعه فوتبال نیست.
واقعیت این است نکونام با این رفتار غیرحرفهای نمیتواند سقف آرزوهایش را نیمکت تیم ملی بداند. او در همین تیمهای باشگاهی میماند و به جای آنکه قابلیتهای فنیاش را ارتقا دهد، به یک مربیگری عصیانگری بدل میشود که به تدریج هم شیوهاش اثرگذاری لازم را ندارد هم تصویر خودش را خراب میکند. چقدر حیف که در رابطه مرید و مرادی، بیشتر از آنکه نکات برجسته و ویژه آن رابطه را یاد بگیریم، دنبال راهی میرویم که سرانجام ندارد. همان مسیری که نکونام طی میکند و با همکاری دستیارانش این نمایشهای زشت را قویتر از قبل به تصویر میکشد. بازی فولاد با پرسپولیس فارغ از نتیجهای که به دست آمد نشان داد که ما با فوتبال حرفهای دنیا فاصله داریم و هیچ اتفاقی هم این فاصله را کمتر که نمیکند هیچ بلکه هر روز این «گَپ» بزرگتر و بزرگتر میشود تا مربیان و بازیکنان بسیاری به درون آن سقوط کنند. شاید نکونام میتوانست مربی خوبی باشد، ولی حداقل در این مسابقه نشان داد که با معیارهای یک مربی معمولی هم فاصله چشمگیری دارد.