از این استقلال جام نخواهید

جدایی از تراکتور
خب من قبل از آن، ۵ سال طلایی کنار قلعهنویی داشتم که برایم مثل یک
دانشگاه بود. همه چیز فوتبال و مربیگری را از این مربی بزرگ آموختم و تا
آخر عمر مدیون او میمانم که این فرصت را به من داد اما سال قبل در تراکتور
رفتاری با من شد که مجبور شدم قید همکاری را بزنم. من از دروغ متنفرم و
پولکی هم نیستم. این را تمام کسانی که مرا میشناسند میتوانند شهادت بدهند
حالا رفتم شهر خودم و در حالی که میتوانم بیشتر و بهتر از همیشه مفید
باشم، چطور میشود که احساس میکنم برای حفظ شأن خودم، امیر قلعهنویی و
باشگاه پرطرفدار تراکتورسازی، باید قید کار کنار بهترین مربی ایران را
بزنم؟ راستش روز اول مدیر باشگاه به من وعدههایی داد که یک ماه گذشت و عمل
نکرد. آن جایگاه و آن صندلی نزد من امانت بود و حق نداشتم با ماندن به هر
قیمت شأن همکاران قلعهنویی و مربی تراکتورسازی را پایین بیاورم. بعد که
تصمیم گرفتم نباشم، تماسها شروع شد و هر روز و هر بار یک جور حرف زدند!
اگر همان اول صادقانه میگفتند مسئله فلان است، من هم قبول میکردم ولی
جوری شد که انگار میخواهند من نباشم. من هم خیلی راحت جدا شدم!
امیر قلعهنویی
کار کردن کنار او هزار میلیارد تومان میارزد. من تا آخر عمر مدیونش هستم و
از همین جا باید از ایشان عذرخواهی کنم. روز آخر پای پلکان هواپیما در
مسیر برگشت امیرخان زنگ زد. من میدانستم اگر بردارم نمیتوانم روی حرف
ایشان حرف بزنم و از طرفی دلم دیگر با آن آقایان صاف نبود. پس از خجالت
امیرخان جواب ندادم و هزار بار از او عذر میخواهم. امیدوارم به بزرگی خودش
ببخشد ولی امیرخان هم میداند من صادقانه و خالصانه برایش کار کردم و تا
ابد محبتهایش را فراموش نمیکنم. در آن شرایط حرمت مرا شکسته بودند و درست
نبود برگردم اما نمیتوانستم به امیرخان نه بگویم او گردن من حق داشت و
دارد و واقعاً مسئله من پول نبود، دروغ و دورنگی آقایان بود.
برنامه آینده
من ۶ سال پیش جوانترین کسی بودم که مدرک A آسیا گرفتم. طی ۵ سال کار با
امیر قلعهنویی هم تمام تجربیات لازم را فرا گرفته و احساس میکنم الان
توانایی هدایت یک تیم را دارم. ۸ سال قبل در شیرینفراز بعد از یسیچ به من
گفتند سرمربی شو، پارسال هم استقلال اهواز پیشنهاد داد ولی شرایط مهیا
نبود. برایم لیگ یک و لیگ برتر مهم نیست امکان اثرگذاری در یک تیم و کار
کردن مهم است و هر جا شرایط باشد حتماً شروع میکنم.
نوبت قهرمانی
نوبتی هم باشد امسال جام برای تراکتورسازی است. من عاشق تیم و شهرم هستم و
این جور نیست که چون خودم نیستم نخواهم موفق شوند. برعکس فکر میکنم
تراکتور امسال با سردار و امیرخان و تیم همدل و ستارههای یکدست و هماهنگ و
از همه مهمتر، هواداران پرشور و متحدش همه شرایط لازم برای قهرمانی و
موفقیت را دارد.
پرسپولیس
تنها تیمی که تمام ارکان موفقیت یعنی مدیران قوی، کادرفنی عالی و بازیکنان
هماهنگ و یکدل را مثل تراکتورسازی و حتی بهتر از آن دارد پرسپولیس است.
آنها هم نقاط ضعف خود را ترمیم و بهترینها را حفظ کرده و ثبات دارند. کار
تراکتور برای قهرمانی خیلی سخت است ولی شدنی است.
استقلال
درست برعکس پرسپولیس و تراکتور! ۷۰ درصد ارکان باشگاه، مدیران، کادرفنی و
بازیکنان عوض شدهاند و تیم هزار تا مشکل دارد. این استقلال مثل نهالی است
که نباید تا چند سال دیگر از آن توقع میوه داشت. منصوریان خودش بهتر از هر
کس میداند و ضعفها را میشناسد. من از بیرون میبینم حتماً او در درون که
با تیم زندگی میکند، بهتر میفهمد.
علیرضا منصوریان
خیلی دوستش دارم. او گاهی نباید سکوت کند و باید حقایق را به مردم بگوید.
از اختلافاتی که در سطح مدیران هست و به تیم میرسد تا ناهماهنگیها در
خطوط و وقتی که ستارهها برای هماهنگی لازم دارند. الان ببینید استقلال در
دفاع مشکل دارد و در حمله به همراه تراکتور تنها تیمی است که تاکتیکی بازی
میکند. خب باید این دفاع را درست کرد و زمان لازم است.
ناکامی
در استقلال ما از نبودن ثبات لطمه خوردیم. وقتی مدیری ثبات نداشته باشد
میرود دنبال خرید ستاره که فقط جام بگیرد. مربی هم دنبال حفظ خودش و
سکوهاست. دیگر کسی سازندگی نمیکند و تا روزی که این چیزها درست نشود،
استقلال و پرسپولیس و کل فوتبال ما درست نمیشود.