نگاهی به گزینههای سرمربیگری تیم ملی فوتبال
احتمالا فدراسیون فوتبال در روزهای سرد فوتبال که هنوز عدهای دست از کریخوانیهای سخیف برنداشتهاند، یا مدیر فلان تیم در رسانه ملی از هواداران تیمش میخواهد به پرداخت طلب مربی خارجی کمک کنند، از پنج مربی ایرانی برای سرمربیگری تیم ملی برنامه خواسته است. شاید هر هوادار فوتبالی که ابتدا اسامی را دیده باشد یا باور نکرده یا خندیده یا میداند که از الان داستان چیست و فقط این یک «شو» است که خیلی عرصه انتخاب سرمربی تیم ملی خالی از اسامی نباشد. فدراسیون فوتبال در حالی چند روز دیگر نام سرمربی تیم ملی را اعلام میکند که گمانهزنیهای انجام شده تا این لحظه مشخص کرده که چه کسی سرمربی تیم ملی خواهد شد. اما اینکه چرا فدراسیون فوتبال دست روی اشخاصی گذاشته که در حد تیم ملی نیستند واقعا جای سوال دارد.ای کاش مسوولان فدراسیون فوتبال به خودشان زحمت میدادند و در بیانیهای حداقل اعلام میکردند که متر و معیارشان برای این انتخاب چه بوده است؟
تکلیف جواد نکونام که مشخص است. او تیمی را تحویل مدیران فولاد داد که با منطقه سقوط فقط ۶ امتیاز فاصله دارد. حتی از نظر مرام و معرفت هم استعفای یکباره او و برگشت به تهران گویای خیلی مسائل است. به هر حال هر چه باشد او از دوستداران سبک مربیگری کارلوس کیروش است و سعی میکند که در بازتولید رفتارهای مرد پرتغالی کمتر از او نباشد و نشان دهد که شاگرد مستعدی در دوران همکاری با کیروش بوده است. گزینه دیگری که فدراسیون از او برنامه خواسته مهدی تارتار است! مهدی تارتار که فعلا سرمربی ذوبآهن است تیمش سه امتیاز با رفتن به جمع تیمهای فانوس به دست فاصله دارد. به غیر از این در طی یک دهه گذشته چه کارنامه و عملکرد درخشانی از او دیده شده که مدیران فدراسیون فوتبال تشخیص دادهاند او گزینه مناسبی برای سرمربیگری تیم ملی است؟ او از بیست بازی امسال فقط سه برد به دست آورده و از آخر چهارم است. شاید خود تارتار هم فکر نمی-کرد که فدراسیون فوتبال با نام بردن از او به عنوان یکی از گزینههای سرمربیگری تیم ملی چنین شوخی بیمزهای را انجام دهد.
حسین فرکی یکی دیگر از کسانی است که دهه ۷۰ به نیمکت تیم ملی وصل شده بود و در کنار مربیان بزرگ نشست، ولی تجربهای که باید برای چنین روزهای کسب میکرد را به دست نیاورد. فرکی سه سال است که خانه-نشین شده و از لیگ نوزدهم که با تیم پیکان نتایج ضعیفی گرفت دیگر سمت فوتبال نیامده است. واقعا فدراسیون فوتبال از او برنامه خواسته است؟ خیلی باورش سخت است. کاش میگفتند که منطقی پشت این انتخاب است.
نفر بعدی امیر قلعهنویی است. او یک دهه است که حتی یک جام حذفی هم نگرفته، ولی با این حال فدراسیون فوتبال از او اسم برده و برنامه خواسته است. سرمربی گلگهر سیرجان که از جنجال و هیجان روزهای گذشته مربیگریاش فاصله معناداری گرفته بدون شک نمیتواند فرد ایدهآلی برای تیم ملی باشد. درست است که «ژنرال سابق» همچنان مدعی است که در تیم ملی به او «نارو» زده شده و او باید فرصتی پیدا کند تا خودی نشان دهد، ولی مطمئن باشید اگر قرار باشد صادقانه درباره رسیدن به نیمکت تیم ملی حرف بزند به هیچ عنوان به دنبال چنین دردسر بزرگی نیست. او همین که بتواند با تیم سیرجانی در جایگاه مناسبی قرار بگیرد برایش کم از صبح پادشاهی ندارد. او این روزها بدون حرف و سخنی روزمرگی را پشت سر میگذارد آنقدر که گاهی یادمان میرود هنوز در این فوتبال حضور دارد.
از بین گزینههایی که برای رسیدن به تیم ملی موجهتر به نظر میرسند به غیر از نکونام تا وجاهت چطور معنی شود فرهاد مجیدی است که او هم در مرام و معرفت دست کمی از نکونام ندارد و پس از اینکه استقلال را به عنوان قهرمانی رساند سریع راهی امارات شد و خیلی هم نتایج خوبی با تیم الکباد نگرفته است. اینکه روی یک مسیر سینوسی حرکت کنیم که اسمش موفقیت نیست. فرهاد مجیدی هم دستاورد بزرگی ندارد. او با استقلال در مقطعی قهرمان شد که تیمهای دیگر خیلی برای قهرمانی ساخته و پرداخته نشده نبودند. حتی اگر قهرمانی آبیها را مطلق به نام او ثبت کنیم به غیر از این، موفقیت دیگری در عرصه مربیگری نداشته است.ای کاش مجیدی که همیشه اعلام میکند در بهترین کلاسهای مربیگری دنیا حاضر است عکسی و تصویری هم از کلاس و درس و مشق و یا مدرکش هم منتشر میکرد تا مشخص شود که چقدر برای نشستن روی نیمکت تیم ملی شایسته است. البته که شایستگی هم با آنچه ما تعریف میکنیم و مدیران فوتبال تعریف میکنند میتواند متفاوت باشد.
پیش از این از علی دایی و یحیی گلمحمدی هم نام برده میشد که مدنظر فدراسیون هستند، ولی هم گلمحمدی با پرسپولیس سودای قهرمانی دیگری دارد و هم علی دایی بارها اعلام کرده که ترجیح میدهد از این هنگامه پر حاشیه و دردسر دوری کند.
احتمال انتخاب مربی خارجی هم به صفر بسیار نزدیک است. کیروش با تیم ملی قطر قرارداد بست و دوستان گرمابه و گلستانش در فدراسیون فوتبال را رها کرد و رفیق نیمه راه شد و خمز و مورایس هم که به نظر آنقدر حرفهای میرسند که در بحبوحه مسابقات تمیشان را رها نکنند. بالاخره باید فرقی بین یک فرد حرفهای و غیرحرفهای باشد. همه که مثل هم نمیشوند و یک دفعه تیمشان را رها کنند؟!
اما سوالی که از فدراسیون فوتبال داریم؛ فرض را بر این میگذاریم که واقعا با این عملکردی که این پنج نفر دارند شما آنها را برای نشستن روی تیم ملی شایسته و لایق دانستهاید. همه کاره این فوتبال هم شما هستند و ریش و قیچی دستتان است. ما که تماشاگرانی بیش نیستیم و فقط دلمان میسوزد و دستمان هم متاسفانه از چاره کوتاه است. این بندگان خدا در این فرصت کم که احتمالا سه چهار نفرشان غافلگیر هم شدهاند چه برنامهای باید بدهند؟ مثلا اگر «پِلَن آ» آنها انجام نشد، آیا برنامه جایگزینی دارند؟ اگر خواستار مسابقه با تیمهای بهتری به غیر از عراق و روسیه شدند شما توان آن را دارید که انتظاراتشان را برآورده کنید؟ در فرصت کمی که تا دو مسابقه دوستانه در پیش است چه معجزهای باید انجام دهند؟ تکلیف تیمهای ذوبآهن و یا گلگهر چه میشود؟ «سر سیاه زمستان» مربی از کجا پیدا کنند؟ همه که تیم فولاد نمیشوند سرمربی استعفا میدهد و بعد پُست اینستاگرامی میگذارد و با منت از عالم و آدم طلبکار است. آتش درون تیم ملی را چطور میخواهید با این مربیان خاموش کنید؟ کیروش یک متن تشکرآمیز نوشت و از درون آن هزاران فتنه سر برآورد و معلوم شد که چه خبر بوده در تیم ملی. با این دو دستگی موجود که وانمود میکردید وجود ندارد، به نظرتان در جام ملتهای آسیا موفق میشوید؟ راستش را بگویید با ما شوخی میکنید یا جدی از این افراد برنامه کاری برای تیم ملی خواستهاید؟ باور کنیم که یک عقبگرد وحشتناک در فوتبال رخ داده است؟ ما خیلی نیاز به خنده و شادی داریم لطفا بگویید که یک لطیفه البته از نوع بیمزه بیشتر نیست، نگران نباشید ما به این شوخیهای شما میخندیم، ولی تیم ملی آن هم برای رسیدن به قهرمانی در آسیا که جای چنین شوخیهایی نیست.