جریمههای میلیاردی باشگاهها از جیب ملت
هنوز دست ویلموتس در جیب ملت است و مردم نتوانستهاند خسارت دوران مربیگری او را پرداخت کنند که استراماچونی سرمربی سابق استقلال هم به جمع طلبکاران اضافه شده است و مدیرعامل استقلال از هواداران خواسته که با واریز مبلغی پول به حساب باشگاه آنها را در تامین این هزینه سنگین یاری کنند، غافل از اینکه این روزها همین هواداران به یاری و کمکهای بسیاری محتاج هستند. تا این لحظه استرا یا به قول دوستداران سینهچاکش «الکاپو» ۱۰۰ میلیارد تومان طلبکار است و معلوم نیست تا روزی که استقلال بتواند آن را پرداخت کند این عدد بیشتر میشود یا اندکی کمتر. خیلی خوشبینانه در صورتی که مدیران استقلال موفق به پرداخت بدهی معوقه سنگین سرمربی سابقشان شود این سوال پیش میآید ما چطور با مربیان و بازیکنان خارجی قرارداد میبندیم که نه تنها از آنها بهرهای نمیبریم که در نهایت متضرر هم میشویم. آن هم مربیان و بازیکنانی که خیلی بودنشان در فوتبال ما در سالهای اخیر چنگی به دل نزده است، یعنی در واقع «نه کور کردهاند، نه شفا داده». حالا که مدیران استقلال به تقلا افتادهاند تا از این مهلکه نجات پیدا میکنند باز هم سوال داریم که ما همیشه سرشار از سوال هستیم مگر قرار است بودجه کشور صرف جریمه و بدهی بازیکن و مربی خارجی شود که هنگام قرارداد بستن به این موضوع توجه نمیکنیم؟ مدیران فوتبال به سوال طرفداران و هواداران تیمها پاسخ دهند که معنا و مفهوم اعداد و ارقامی را که برای جریمه دادن تهیه میکنند متوجه میشوند؟ مثلا دقیقا میدانند صد میلیاد تومان یعنی چی؟ شاید حتی عدهای نتوانند این عدد را تصور کنند. دستاندرکاران فوتبال آگاه هستند که این مبلغ «نان شب» حداقل هزاران خانوار است. آقای فتحالهزاده در برنامه تلویزیونی فرمودند برای کشوری مثل ما ۱۰۰ میلیارد تومان پولی نیست، بله ممکن است برای کشوری که روی نفت نشسته پولی نباشد، ولی در حال حاضر حتی برای دولتمردان هم این رقم میتواند گرهگشا باشد. پس خیلی راحت نفرمایید که این مبلغ پولی نیست! فرض ما این است که نوسانات ارز در همین حد باقی بماند و نرخ یورو بیشتر نشود، داریم از میلیاردها تومان حرف میزنیم که قرار است فوتبال ایران برای یک مربی که به نیم فصل نرسیده «ول» کرده رفته هزینه کند. بودجهای که باشگاه استقلال با آن میتوانست گام بلندی به سمت نوگرایی در زیرساختها و راهاندازی یک آکادمی حرفهای حرکت کند. اگر قیمت یورو باز هم بیشتر شود که کار مدیران استقلال زار است. «حجت کریمی» عضو هیات مدیره باشگاه استقلال هم خبر نگرانکننده دیگری داده است که احتمالا ۶ امتیاز از استقلال کسر شود. او در گفتگو با یکی از روزنامههای ورزشی گفته که در جلسه هیات مدیره «اعضا موظف شدهاند که از این پس به جای هر کاری اعم از حضور در برنامههای تلویزیونی یا سفرهای بیمورد بیش از هر چیز همه هم و غم خودشان را رویِ گرفتن کمکهای نقدی و مالی از نهادهایی که با آنها ارتباط دارند معطوف کنند». یعنی عضو هیات مدیره هم در لفافه متلکی انداخته که مدیرعامل استقلال به جای رفتن به برنامههای تلویزیونی و شوخی و مزاح درباره به خدمت درآوردن «مسی» و «رونالدو» فکری به حال شرایط بغرنجی کند که هر لحظه به زمان موعد آن نزدیک میشوند.
با این حال فتحالهزاده باز هم به تلویزیون رفت و درباره استفاده از رانتهایی که دارد صحبت کرد تا بگوید خیلی هم بیکار ننشسته و دارد یکی یکی بدهیها را صاف میکند. ولی انگار هر روز که میگذرد یک بدهی دیگر هم پیدا میشود مثل ایجنت «یامگا» که ۲۶۰ هزار دلار قرارداد دارد! آیا در فوتبال مدرن دنیا که با فوتبال ما فاصله معناداری دارد هم مدیران از صبح تا شب دنبال بدهکار و طلبکار هستند؟
اینکه مدیران باشگاه استقلال از روابط خود استفاده کرده و بدهی «استرا» را پرداخت کنند نوعی مدیریت فرسایشی است که به جای تمرکز روی مدیریت تیم و اجرایی کردن برنامهها و طرحها، باید دنبال رابطه و واسطه باشند تا پولی جور شود و حداقل از یک پرونده سنگین خلاص شوند. اینکه راهش نیست، یک مدیر که وظیفه ندارد کاسه چه کنم به دست بگیرد و دنبال یورو و دلار بیفتد و پیش این و آن رو بیندازد. باز جای شکرش باقی است که دنبال پوند نیستند!
همه میدانید که دلیل این دویدنها و نپرداختنها سپردن امور مدیریتی باشگاههای فوتبال به دست کسانی است که سابقه مدیریت ورزشی ندارند بماند آنها هم که داشتند گلی به سر تیمها نزدند. شاید از دور مدیریت یک تیم فوتبال کار راحتی باشد و «فان» هم تلقی شود، ولی مدیریت فوتبال در دنیای امروز به مثابه مدیریت یک سیستم است که هر جای آن بلنگد عملکرد «فشلی» به جا میگذارد.
حتما مدیران قبلی و فعلی استقلال در این ماجرا مقصر هستند. همانطور که مدیران فدراسیون فوتبال در ماجرای ویلموتس مقصر شماره یک هستند. اگر مقصر نبودند که هواداران فوتبال را بیچاره کرده بودند، ولی حالا که خودشان مسبب این خسارت هستند سعی میکنند خیلی درباره آن حرفی نزنند. شما که برای چندمین بار روی صندلی مدیریت باشگاه نشستید و از خالی بودن خزانه باشگاه صحبت کردید یا باید استعفا میدادید یا دنبال حل مشکلات میبودید. همین نامهنگاریهایی که با بالاترین افراد دولت انجام دادهاید را همان روز آغاز میکردید. ولی مشکل اینجاست که ما همیشه راه آخر که «کدخدا منشی» است را تصور میکنیم که با قربان و صدقه رفتن میتوانیم از زیر بار مسوولیت شانه خالی کنیم، همیشه در ذهن و روش مدیریتمان این موضوع شکل گرفته با شور انداختن در دل هواداران تیممان و با تهییج افکارعمومی میتوانیم مشکل را حل کنیم، در شیوه مدیریتی ما اصول مدیریتی هیچ جایگاهی ندارد. مثلا مدیر فلان باشگاه اروپایی در تمرین تیمش بین هواداران از گرفتن ستاره سوم و انواع و اقسام قهرمانی و جامهای متعدد صحبت نمیکند آن هم زمانی که خطر کسر امتیاز بیخ گوششان زمزمه میکند که هر قدر شور و شوق راه بیندازی راه گریزی نیست. حداقل سعی کنید ادای آنها را در آورید. شما از امیدی صحبت میکنید که یا واقعا به آن اعتقاد دارید یا حقیقت را از هواداران پنهان میکنید. وای بر روزی که خودتان دروغهای خود را باور کنید. این شما مدیران فوتبال نیستید که تاوان قراردادهای اشتباه را پرداخت میکنید. این مردم هستند که هزینههای اشتباهات شما را میپردازند. با همین دو قلم جریمه ویلموتس و استراماچونی حداقل میتوانستید دو تا ورزشگاه بسازید، میتوانستید در فوتبال پایه سرمایهگذاری بلندمدت انجام دهید، میتوانستید به فوتبال نیمهجان خونی تازه تزریق کنید، استقلال و پرسپولیس را صاحب ورزشگاه کنید، مثل کشورهای همسایه مربی با اسم و رسم برای تیم ملی بیاورید، هزار کار میشد انجام داد اگر در انتخابمان بهتر عمل کرده بودیم. با این پولها که شیره جان فوتبال را میمکد، این پیکره زخمی را نیمهجانتر میکنید.