برای فولادی که به راحتی خم شد

فولادیها پس از شکست برابر گلگهر سرجان در مرحله یک هشتم نهایی جام حذفی، بلافاصله با اعتراض به نحوه داوری مسابقه و انتشار عکسی نوشتند «فولاد را ۹ نفره کردند تا حذف شود». همان راه همیشگی برای سلب مسوولیت. فرار رو به جلو و مقصر جلوه دادن دیگران به غیر از اشتباهات فردی و تصمیمگیریهای غلط یک مجموعه. آیا اشتباه از مدیران فولاد نبود که هم «لیلی به لابهلای» نکونام گذاشتند و اجازه دادند از نیمه راه تیم را به حال خود رها کند و هم اشتباه بزرگتری را مرتکب شدند که به علیرضا منصوریان اعتماد کردند؟ نگاهی به کارنامه چند سال اخیر منصوریان به راحتی نشان میدهد که او مربی موفقی نبوده و نتوانسته تیمهایی که زیر نظرش بودهاند را به موقعیتهای مناسب برساند. منصوریان از تیمهای استقلال، ذوبآهن، آلومینیوم و تراکتورسازی اخراج شده است، چطور مدیران فولاد، تیم بیپناهشان را به دست او سپردند؟
نگاهی به رویکرد مدیران باشگاه فولاد نسبت به استعفای نکونام از این تیم مثل رویههای رایج در کشور با تکذیب شروع میشود و در نهایت با جنگ کلامی به آخر میرسد. رامین مرادی سخنگوی فولاد در اولین واکنش به استعفای نکونام گفته بود که باشگاه با این تصمیم مخالف است و رفتار نکونام حاصل یک «بغض یک ماهه» است، اما بعد از پذیرش رفتار غیرحرفهای نکونام، فولادیها دلیل موافقتشان را خواستههای غیرمنطقی و کسب نتایج ضعیف در لیگ اعلام کردند. اما بدترین اشتباه آنها نه رفتار دوگانه با خبر ترک تیم توسط نکونام که اعتماد به منصوریان آزمون پس داده بود. اصلا کسی نپرسید شما در این مدت اندک چطور به فکر گزینههای خارجی هم افتاده بودید؟ لطفا با هواداران فوتبال از این شوخیهای بیمزه نکنید. مگر اینکه از قبل با مربیان خارجی در حال گفتگو بودهاید. اگر قصد داشتید مربی خارجی بیاورید باید وقتی روال ناموفق تیم را میدیدید به فکر میافتادید. اگر میخواستید اندیشه تازهای وارد فولاد شود باید قبل از اینکه نکونام استعفا دهد، شما دست به کار میشدید. صبوری شما در قبال مسائل تیمتان بیدلیل بود. وقتی در یک جریان اشتباه هستید، اشتباه روی اشتباه انجام میدهید. دلیل نداشت از نکونام طرفداری کنید و رفتار غیرحرفهاش را به یک بغض و احساس تشبیه کنید؛ و باز هم اشتباه دیگر کردید که دست به دامان منصوریان شدید. جام حذفی را از دست دادید، لیگ قهرمانان آسیا را باختید، و در لیگ برتر هم موفق نیستید. امکان دارد شرحی از نحوه مدیریتتان ارائه کنید؟ مدیران فولاد باید پاسخ دهند که چرا حال و روز این تیم را به چنین روزی دچار کردهاند؟ تیمی که به خواست نکونام تا آخرین لحظه دست به دامان مدافع اوساسونا شده بود، نباید در مدیریت کلان تا این اندازه ضعیف و ناتوان و البته ذلیل باشد. ببینید آش حاشیهها در فولاد چقدر شور بوده که «موسی کولیبالی» مدافع کنار گذاشته شده فولاد در پُستی اینستاگرامی حسابی از خجالت نکونام در آمده. به نظرتان با این ضعفی که در مدیریت تیم داشتهاید با منصوریان چطور رفتار خواهید کرد؟ احتمالا آخر فصل عذرش را میخواهید و یک تیم نیمه جان را در لیگ برتر باقی میگذارید. لطفا این بار که خواستید در مورد مشکلات تیمداری صحبت کنید از اول بفرمایید که فقط بازیکنسالاری نیست که تیمها را در طول سالیان سال بدبخت کرد، بلکه قلدرمابی مربیانی هم بوده که تیشه به ریشه بسیاری از تیمها زده است.
حال و روز فولاد، حکایت تیمهایی است که مدیرانشان فقط در رویا و خیال آرزوهای رنگی و زیبا برای آینده آنها تصور کرده بودند. اما جایی که باید رویاهایشان را به عمل تبدیل میکردند روی مُهرههای اشتباهی سرمایهگذاری کردند. فولاد با داشتن سرمایه مناسب و هزینههایی که برای امسال انجام داد میتوانست یکی از مدعیان لیگ برتر باشد نه اینکه برای هفت بازی باقیمانده دست و دل مدیران این تیم بلرزد و انتظار یک معجزه از منصوریان داشته باشند. در کُرنشهای بیدلیل مقابل سرمربی سابق باید دوراندیش هم میبودید. امروز فولاد به راحتی خم شده و شاید هواداران این تیم نگران باشند که مبادا تا آخر فصل بشکند. پیش از آنکه تقصیر را به گردن نکونام بیندازید به خودتان تشر بزنید که اجازه دادید «فردسالاری» جایگزین «شایستهسالاری» شود. به خودتان نهیب بزنید که تمام هم و غم سرمربی سابقتان این بود که با هر ترفند و کَلَکی که شده فقط مقابل یک تیم خاص برنده باشد. به یاد بیاورید که وقتی به راحتی کولیبالی و پاتوسی را کنار گذاشت هیچ توضیحی نخواستید؛ و بدترین حرکت زمانی اتفاق افتاد که بازیکنان تیمتان تیم داوری بازی مقابل گلگهر را تا رختکن با کنایه و متلک بدرقه کردند.
از یک باشگاه فرهنگی که مدعی اخلاقمداری و اخلاقگرایی است این همه تناقص باورپذیر نیست. فولاد قبل از اینکه به داور مسابقه ببازد و حذف شود به جنجالهایی میباخت که کادر فنی قبلی این تیم کنار زمین به راه میانداختند. به تکرار همان رفتارهای الگوی محبوب نکونام که در واقعیت محبوبیتی بین هواداران فوتبال نتوانست برای خود به جا بگذارد. فولاد زمانی به چنین روزی افتاد که کادر فنی این تیم از لحظه شروع هر مسابقه سعی داشتند با خشم و دهنهایی کف کرده در جریان بازی اختلال ایجاد کنند. شاید مدیران فولاد، آن زمان باید به فکر میافتادند. حالا پای منصوریان هم به بساط گرفتاریهای تیم اهوازی باز شده است. نه هواداری او را میخواهد، نه میتواند با مربیگری صحیح تیم را به ردههای بالاتری برساند. احتمالا فولاد در پایان فصل در همین رتبه هشتم تا دهم قرار خواهد گرفت. سرنوشت تیمی که میتوانست یکی از تیمهای قابل تامل لیگ باشد، با مدیریت آماتور به تیمی تبدیل شده که به غیر از بازیهای کسلکننده امیدی هم به روزهای خوش ندارد.
برخلاف آنچه که علاقمندان فوتبال فکر میکنند این بازیکنان هستند که تیمی را به دستهبندی و یارکشی به سمت و سویی سوق میدهند تا به نتیجه دلخواه برسند، این بار مدیریت یک تیم بود که توانست با عدم کارآیی لازم کارنامه ناموفق خود را تکمیل کند. اگر نکونام واقعا خواستههایی داشته که یکی از روزهای صبح آنها را منتشر کرده بود برای حال و روز این فوتبال باید زار زد. اینکه یک مربی توان اخراج کردن بازیکن محبوب تیمش را داشته باشد، دستش برای تعیین مدیرعامل باز باشد، همبازیان بازنشسته سابقش در اسپانیا را به تیم بیاورد و هر زمان هم که خواست تیم را ترک کند، نمونهای از یک فوتبال بحرانزده است که ما آن را به اسم حرفهای به خورد مخاطب میدهیم. حیف از فولاد که به دست غیرحرفهایها افتاد.