نقدی بر نقد
از آنجایی که نقد مقولهای فرا ساختاری در یک پروسه هنری است بنابرین اثر هنری را صرفا ازمنظر نقد نو یا دنیای دراماتیک نمیتوان بررسی نمود. این بدین معنی است که نقد باید شرایط متفاوتی را ایجاد نماید تامخاطب را آگاهانهتر در جستجوی رمز و راز نهان در یک اثر هنری راهنما باشد.
اثر هنری بالقوه دارای مولفهها و دغدغهمندی هنرمند است که تلاش میکند تا مفاهیم ذهنی خود را معرفی یا به نوعی ارائه دهد و نیازی به دفاع یا حمایت یا توضیحات مبسوط پر رنگ و لعاب نخواهد داشت.
سلسله متنهایی که با عنوان نقد در ادامه از من خواهید خواند ایجاد یک نگاه یا دیدگاه جهان شمولتر از انچیزیست که وظیفه یک منتقد در مواجهه با اثری هنری میباشد و تلاش دارم که زبان و الگو سازنده تری را ایجاد نمایم.
لزوم پرداختن به مقوله نقد آن است که فضای دراماتیک را با نگاهی دقیقتر و شفافتر بررسی کنم و هیچ چیز در مواجه با یک اثر برای من مهمتر از آن نیست که به سوالاتی اساس مدار توسط مخاطب اثر پاسخ داده شود بنابراین از هر سوال مطروحه به پاسخ ان در ذهن خود بیاندیشید و ذهن خود را برای پرسش بعدی نسبت به این اثر باز نگهدارید.
در انتها مجموعه پاسخهای شما به این سوالات کاملا تواناییهای سازنده را نمایان و یا به چالش خواهد کشید:
۱- دنیای اثر شبیه به چیست؟
۲- روند جاری اثر در چه زمانی رخ داده است؟
۳- چه فصلی یا فصولی در اثر وجود دارد؟
۴- معیار اندازگیری زمان دقیقا چیست؟ (امدن روز و شب ویاساعت؟)
۵- به چه موضوعی پرداخته شده است؟ چرا؟
۶- در چه بستر اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی داستان روایت شده است؟ چرا؟
پاسخ به این سوالات نیازمند توجه و نگاه موشکافانه ایست که ذهن سازنده و رمز و روموز را نمایان میسازد.
حال با توجه به این پرسشها و آغاز روند سوال در ذهن مخاطب از اثر، تا حدودی مرز علم و تخصص به درکی از ذهن و زبان سازنده هر اثر میرساند. آنچه من در این نوشته به آن پرداختم نوعی آشنا سازی ساده مخاطب با نقد تحلیل گرایانه و دراماتیک است که خود قدمی بسی شگرف در این مقوله است.
این شیوه، که وام گرفته از شیوههای پیشنهادی الینور فیوکس به درام است نوعی نگاه به هر اثر دراماتیک به منزله یک سیاره و در جهت کشف خصوصیات فیزیکی آن آغاز میشود.
برخلاف شیوه رایج تحلیل متن در ایران، بررسی شخصیت و به خصوص بررسی روانشناسانه آن آخرین کاریست که در شیوه الینور فیوکس انجام میگیرد.
فیوکس در مقاله "دیدار الینور فیوکس یا یک سیاره کوچک" مباحث ذیل را جهت مواجهه قدم به قدم با یک نمایشنامه پیشنهاد میکند:
الف) شناخت دنیای ظاهری و ملموس درام نظیر ویژگیهای فضا، فیزیک، حال و هوا، زمان و صداهای آن.
ب) شناخت دنیای اجتماعی درام نظیر ویژگی قوانین طبقات اجتماعی، ویژگی گروهها و افراد و رابطه آنها با هم، ویژگی ظاهری افراد، نوع کشمکش و قدرت حاکم بر درام و ویژگیهای آن.
ج) کشف و شناخت تغییرات درام اعم از تغییرات تصاویر ابتدا میانه و انتهای درام، تغییرات زمان، زبان، اشخاص و حتی فصول.
د) انتظار درام از من به عنوان یک مخاطب.
س) کشف آیینههای دراماتیک
ی) شناخت شخصیتهای درام با توجه به رابطههای آنها با الگوهای کشف شده قبلی؛ نظیر شناخت ویژگیهای شخصیت بر اساس تغییرات زمان و زبان و ...
این دیدگاه به شدت زیبا و ظریف و جذاب الینور به دراماتیک که آن را می توان به هر اثر نمایشی شامل بر: فیلم / سریال / نمایش و.. تعمیم داد نقد گستردهای از اثر را به ما ارائه میدهد. در آخر آنچه باید دانست این است که اساس ورود به هر وجه دراماتورژی اثر ابتدا درک صحیح متن آن است.
انتهای پیام/