نکونام هم می توانست مثل قلعه نویی سرمربی تیم ملی شود/ بازی با افغانستان و قرقیزستان آب در هاون کوبیدن است
حضور امیر قلعه نویی در تیم ملی ایران همچنان محل بحث است. در این باره جلال چراغپور کارشناس فوتبال ایران، نظراتی دارد که در ادامه می خوانید:
*ما نمیدانیم شرایط فدراسیون برای انتخاب این فرد یا فرد دیگر چیست و معمولا هم آن را اعلام نمیکنند در نتیجه ممکن است این یک انتخاب فردی باشد. یعنی در آن زمان که نام نکونام مطرح شد فدراسیون شرایط خود را اعلام کرده و آن شرایط باب میل جواد نبوده باشد. شاید این شرایط برای دو طرف از جانب قلعهنوعی و فدراسیون مورد پذیرش طرفین قرار گرفته باشد. ما دادههای کاملی نداریم اما نکونام هم میتوانست مربی تیم ملی باشد مثل قلعهنوعی که الان هست و حتی یحیی گلمحمدی هم اگر قبول کند شرایط نشستن روی نیمکت تیم ملی را دارد. تا یک جایی این مربیان داخلی توانایی نشستن روی نیمکت مربیگری تیم ملی ما را دارند.
*تفاوتها از اینجا معلوم میشود که بر تواناییهایی خودشان اضافه کنند و کادری که در کنارشان انتخاب میکنند در چه وضعیتی هستند. قلعهنوعی و گلمحمدی و نکونام هر سه توانایی نشستن روی نیمکت تیم ملی را داشتند و دارند چون در اوج توانایی و توامندی در فوتبال ما قرار دارند.
* قلعهنوعی ۲۵ سال است که دو، سه نسل را در فوتبال ما مربیگری کرده است. یا نکونام بهترین سالهای فوتبالش را در مرکز اروپا بازی کرده و با بزرگترین مربیان و بازیکنان کار کرده است و یحیی هم الان چندین سال است که کار میکند و دو، سه نسل را بزرگ کرد و مطالعه روز دارد و به زبان خارجی تسلط دارد و الان مدتهاست خیلی خوب کار میکند. هرکدام از اینها یک جور خاص خودشان را دارند به جز اینها فرد دیگری این پروسه را طی نکرده. یعنی سالها بازی در سطح بالای فوتبال و کار کردن با جوانها و مربی خوبی باشند. بعضیها بازیکن خوبی بودند اما مربیگری نکردند و این یعنی نمره رسیدن به نیمکت تیمملی را کم میآورند. بعضیها هم با اینکه جوان هستند اما مطالعه نمیکنند و سنتی هستند. همان کاری که از مربیان قدیم یاد گرفتند انجام میدهند. اینها نمیتوانند فوتبال را تغییر دهند اما این سه که نام بردم شرایط خوبی دارند.
*بعد از اینکه سرمربی تیم ملی انتخاب میشود از یک جایی به بعد باید گفت صلاح مملکت خویش را خسروان دانند! ما که از جو تیم ملی خبر نداریم. البته رایزنی میکنیم که بدانیم چه خبر است اما شما شاهد بودید که بعد از بازی استقلال و پرسپولیس چه جریاناتی از جانب بازیکنان دو تیم به وجود آمد. اگر این جریانات سرخابی با همین شدت و دیالوگها و رفتارها انتقال پیدا کند به درون تیم ملی شکاف بزرگتری به وجود میآید. در نتیجه باید خودمان را جای فردی بگذاریم که هدایت تیم ملی را برعهده گرفته و به خودمان بگوییم نزدیک کردن دو جناح سرخابی به یکدیگر کار بدی بود؟ از طرفی تیموریان، در انگلستان و تیم ملی سالها بازی کرده و مطهری هم سالها با یحیی کار کرد اما در نساجی به نظر من انتخاب اشتباهی مرتکب شد چون زود بود او باید بعد از جدایی از یحیی با یک تیم لیگ یکی کارش را به عنوان سرمربی شروع میکرد اما از نظر دانش و مطالعه یکی از بهترینهاست، فکر میکنم به خاطر سواد بالایش یک دستیار خوب برای تیم ملی خواهد بود.
*بازی با تیمهایی مثل افغانستان و قرقیزستان و... آب در هاون کوبیدن است. به این دلیل که ما در جام ملتها احتمالا با عربستان و امارات و کره و ژاپن و دیگر تیمهای قوی بازی داریم و شاکله تیم ملی ما فرسوده و خسته هستند. یعنی نیاز به تغییر اساسی وجود دارد. نزدیک به ۱۳ نفر از بازیکنان لازم است که تغییر کنند و بازیکن و نگرش جدید باید وارد تیم ملی شوند. پس باید با تیمهای همسنگ خودمان بازی کنیم. با همان نفرات و با این شکل با این بازیهای تدارکاتی راه به جایی نمیبریم باید تیم ملی چکشکاری شود! به روشنی میبینیم با این شرایط اتفاق خوشایند خوبی برای تیم ملی و کادرفنی در جام ملتها رخ نخواهد داد.
*تغییر نسل در تیم ملی میتواند زمانبر نباشد! اما یک شجاعت خاص میخواهد و آنهم به قلعهنوعی بستگی ندارد. این شجاعت به فدراسیون فوتبال برمیگردد. کره و ژاپن جام ملتها را هدف قرار ندادند بلکه پله قرار دادند. کرهایها سالهاست از جام ملتها پله ساختند برای جام جهانی. آنها هر ۸ سال یک بار و با نسل جدید میآیند آسیا و بعد به جام جهانی میروند و در جام جهانی به مرحله حذفی صعود میکنند. اما ما بعد از انجام سه بازی برمیگردیم! جام ملتها به جای اینکه هدف باشد میتواند پله باشد. ما با همین دفاعی که به آن دست نمیزنیم و میدانیم خطا میکند و ضعیف است میرویم آسیا و بعد بازیهای جام جهانی از راه میرسد و نمیشود تغییر نسل انجام داد. مثل تلهای که کیروش در آنجا گیر کرد. یعنی رفت جام جهانی بعد با همان تیم رفت جام ملتها چون جام ملتها را دستکم گرفت و دیدید نتیجه هم نگرفت.