بهروز افخمی: درباره تختی زیاد دروغ میگویند
این کارگردان سینما دربرنامه «نقد سینما» در پاسخ به پرسشی درباره اینکه چرا نمیتوانیم درباره آدمهای سیاسی در قید حیات فیلم بسازیم، بیان کرد: فیلم ساختن درباره آنهایی که در قید حیات نیستند هم سخت است و حساسیت وجود دارد؛ معمولا وقتی قرار است فیلمی درباره شخصیتهای سیاسی ساخته شود، خانوادهها و جریانهای سیاسی، نگران میشوند.
او در جواب به اظهارنظر مجری مبنی بر اینکه حساسیتهای بسیار زیاد نشان از این دارد که ما به بلوغ نرسیدهایم، گفت: نمیدانم. شاید در کشورهای دیگر هم این حساسیتها وجود داشته باشد؛ به هر حال جریانهای سیاسی از ساخت فیلم درباره یک شخصیت سیاسی مهم استقبال میکنند. برای مثال فیلم «جیافکی» ساخته الیور استون که درباره ترور جان اف کندیست، فیلمی تند و ضد یک جناح قدرتمند در حکومت آمریکاست که بدون حمایت جناح چپ حزب دموکرات ساخته نمیشد.
کارگردان فیلم «فرزند صبح» در بخش دیگری از صحبتهای خود درباره علت پخش نشدن این فیلم در زمان خودش تصریح کرد: اکران نشدن فیلم، معلول دعواهای سیاسی هم بود، یعنی حساسیت و نگرانی درباره فیلم وجود داشت؛ اما از نظر خود من فیلم «فرزند صبح» چندان وابسته به زمان نیست.
افخمی افزود: فارغ از اینکه همه درباره امام خمینی (ره) بسیار سیاسی فکر میکنند و دوران حکومتش را در نظر دارند، وقتی این کار به من پیشنهاد شد، گفتم اصلا قادر نیستم درباره دوران حکومت امام (ره) فیلم بسازم و فکر میکنم درباره این موضوع نمیتوان به زودی فیلم ساخت.
وی درباره ساخت فیلم بیوگرافیک شخصیتهای سیاسی گفت: ساخت اینگونه آثار به سوژه بستگی دارد؛ برخی آن قدر خطرناک و حساسیتبرانگیز هستند و همچنین طرفدار و مخالف دارند که از همان ابتدا وقتی کارگردان فیلم را شروع میکند، میداند که بالاخره بلایی سر اثرش میآید. یکی از دلایلی که فیلمسازان سراغ فیلم بیوگرافیک نمیروند، تجربیات قبلی آنهاست. ممکن است اینجا این کار را انجام داده و به این نتیجه رسیده باشند که این شکل از کارها معمولا به حساسیت، درگیری، بگیر و ببند و عقب افتادن نمایش فیلم منجر میشود پس دیگر به سراغ آن نمیروند.
افخمی توضیح داد: شاید بتوان گفت، فیلم ساختن درباره شخصیتهای حساس انقلاب در خارج از ایران آسانتر باشد. به عنوان مثال شاید در لبنان راحتتر بتوان فیلم تولید کرد و آن را به نمایش درآورد. به دلیل اینکه ایران، در وضعیت قطب بعضی نیروهای انقلابی منطقه قرار گرفته و به نظر میرسد آن نیروهای انقلابی آزادتر و راحتتر درباره تمام مسایل فکر میکنند، دوست دارند بحث کنند و آمادگی ساخت فیلم دارند.
در ادامه بهروز افخمی با اشاره به اثری که درباره غلامرضا تختی ساخته است، بیان کرد: اثری که من خلق کردم، درست دیده نشد چراکه مورد علاقه ورزشکاران نبود. فیلمی که بهرام توکلی درباره این ورزشکار ساخت هم شاید به این دلیل که تماشاچیپسند نبود، زیاد دیده نشد. اما باید بگویم اثر من کاراگاهی- معمایی محسوب میشد و نه تنها درباره سرگذشت تختی نبود بلکه درباره مرگ او بود اما فکر میکنم چون فضای ورزشی را بیش از حد تیره نشان داد، مسئولان و ورزشکاران از آن استقبال نکردند.
وی ادامه داد: من تعجب نکردم که اثرم درست دیده نشد؛ یا اصلا در هیچ مراسمی درباره تختی به نمایش درنیامد. شاید درباره تختی بتوان گفت که سعی میکنند واقعیتهای زندگیاش را نادیده بگیرند و روایتهایی قلابی را جا بیندازند. درباره تختی و فشارهایی که به او آوردند، دروغ زیاد گفته میشود.
افخمی در پاسخ به این پرسش که اگر یک روز کسی برای ساخت فیلمی از زندگیش به سراغش بیاید، میگذارد این کار انجام شود یا نه، گفت: بله. به او کمک هم میکنم.
وی در بخش دیگری از برنامه درباره حساسیتها و نگرانیهای سیاسی پیرامون فیلمهای بیوگرافیک مطرح کرد: شاید در جای غلطی به دنبال ایراد هستیم؛ اینکه شخصیتهای سیاسی نسبت به تصویر منتسب به اردوگاه سیاسی خودشان یا اردوگاه مقابل حساسیت دارند. البته این مساله در همه جای دنیا وجود دارد اما تفاوت ایران با سایر کشورها این است که سینمایش، دولتی است.
افخمی اضافه کرد: اگر بخش خصوصی آمادگی داشته باشد روی یکی از این فیلمها به صورت واقعی و نه ظاهری سرمایهگذاری کند، آن موقع مانند هر بازرگان دیگری میتواند وارد دعوا شود و بگوید این محصولی است که من تولید کردهام، میخواستم اینطور بسازم. قوانین انتشارات هم از او حمایت میکند. پیشتر اشاره کردم که اگر فیلمی در لبنان ساخته شود، راحتتر به نمایش در میآید، به دلیل پیمان شانگهای و دیگر تعهدات تجاری که ایران دارد، اگر فیلمی ساخته شود که سرمایهگذاری مختصر خارجی داشته باشد، به این آسانیها نمیتوانند با آن برخورد کنند.
وی توضیح داد: ما بخش خصوصی واقعی نداریم. معمولا فردی که روی شخصیت سیاسی سرمایهگذاری میکند، سرمایهاش را از جایی آورده است که به نحوی به دولت مربوط میشود. آن موقع دولت ممکن است بگوید نمیخواهد.
وی درباره علت ناموفق بودن سینمای بیوگرافیک ایران بیان کرد: ایرانیها عادت دارند از شخصیتها، موجوداتی بیعیب و نقص بسازند. هر کسی که میخواهد درباره شخصیتی، فیلم بسازد، مراقب است همه موارد مربوط به آن شخصیت درست باشد، عیب و ایرادها پوشانده شود تا به خانواده آن شخصیت برنخورد. چنین چیزی باعث میشود اثر دراماتیکی هم بهوجود نیاید.
افخمی یادآور شد: به نظر میرسد برای داشتن سینمای بیوگرافیک خلا فرهنگی داریم؛ اما فکر نمیکنم ادامه پیدا کند. باید منتظر فیلمسازان جوانی باشیم که جهان را واقعیتر میبینند؛ البته اگر بخش خصوصی واقعی فعال شود، که آن هم زمینههای قانونیاش مانند پیمان شانگهای و دیگر قواعد تجاری فراهم شده است.
این کارگردان سینما در پایان خاطرنشان کرد: یکی دیگر از دلایل شکل نگرفتن سینمای بیوگرافیک در ایران این است که در بخش خصوصی یا در بخش خارج از سیطره نهادهای دولتی یا نیمهدولتی تعصب سیاسی بسیار شدیدی وجود دارد. هر دو میخواهند از شخصیتی که دوست دارند روایت خودشان را کاملا بیعیب و نقص ارایه کنند؛ یا برعکس تا جایی که میتوانند یک شخصیت را تخریب کنند. انسان احساس میکند موضع، موضع متعادلی نیست. فارغ از اینکه با سانسور برخورد میکند یا نه برای تماشاگر هم جذاب نیست که یک فیلم تبلیغاتی ببیند.
در ابتدای برنامه «نقد سینما» که شامگاه ۱۵ اردیبهشت ماه پخش میشد، امیررضا مافی میزبان این برنامه تلویزیونی اظهار کرد: به نظر میرسد یکی از چالشهایی که در سینمای ایران با آن مواجهایم، فقدان روایت شخصیتهای اصیل، ملی و اثرگذار بر پرده نقرهای است؛ کاری که آمریکاییها به خوبی انجام میدهند.
وی ادامه داد: سینمای هالیوود، برای جریانسازی، به صورت پیوسته به سراغ روایت شخصیتهایی میرود که بر فرهنگ همان زمان مردم آمریکا، تاثیرگذار باشد. برای مثال فیلم «شاه ریچارد» که درباره پدر خواهران ویلیامز، تنیسبازان مشهور جهان است، تاثیر شگرفی در تحکیم فرهنگ خانواده به معنای آمریکایی رقم میزند.
مافی یادآور شد: در سینمای آمریکا، از این دست فیلمهایی که به شخصیتهای تاریخی و معاصر میپردازد، کم نیست اما در سینمای ایران کم است. با توجه به اینکه بهروز افخمی در این ژانر کار کرده است و فراز و نشیبهای تلاش در این حوزه را میداند از او برای گفتگو دعوت کردم.