دلیل این هم معطلی برای انتخاب سرمربی تیم امید چیست؟
تیم های رده پایه فوتبال ایران حتی در سطح ملی، جزو مظلوم ترین و بی برنامه ترین تیم های تاریخ ما هستند. تیم هایی که به دلیل قرار گرفتن در بی خبری کامل، نه توجه افکار عمومی را جلب می کنند و نه رسانه ها آن طور که حق رده های پایه است، به آنها می پردازند.
تیم امید و زیر ۲۳ سال فوتبال ایران نیز از این قاعده کلی مستثنی نیست. حدود ۵۰ سال است این تیم رنگ المپیک را به خود ندیده و در کارنامه اش فقط باخت های تلخ و ناامید کننده ثبت شده است. تیمی که با مربیان داخلی و خارجی، هر بار به صورت سراسیمه بسته شده و در راه صعود به المپیک ناکام بوده است. تیم امید حتی با مهدی مهدوی کیا فرجام خوشی نداشت و از وقتی او به کارش در ایران پایان داد، سرمربی هم ندارد. تا این اندازه مظلوم و دردمند است این تیم!
فاجعه بارتر از همه اینکه فدراسیون فوتبال و کمیته ملی المپیک که متولیان تیم امید هستند، نمی توانند برایش مربی انتخاب کنند. هر دم از این باغ بری می رسد و هر روز نام تازه ای برای اداره تیم امید مطرح می شود. یک بار مجتبی حسینی، یک بار مهدی تارتار و حالا افشین قطبی و قبل از همه اینها علی دایی و یحیی گل محمدی جزو مربیانی بوده اند که اسامی آنها برای حضور در تیم امید مطرح شد اما کیست که نداد دایی و گل محمدی در این شرایط حاضر به قبول این مسولیت نیستند؛ تازه اگر مشکلی بابت حضور در تیم ملی نداشته باشند...
نکته بعدی اما یک ماجرای مهم است؛ میان مربیانی که که کاندیدای حضور در تیم امید شده اند، تناسب و همگونی خاصی وجود ندارد؛ آنها فقط اسم هایی هستند که برای تیم امید ردیف شده اند و مشخص نیست افرادی که چنین پیشنهادهایی به فدراسیون فوتبال می دهند، چه نکته های فنی خاصی را در نظر گرفته اند!
اتفاق دردناک دیگر اینکه جامعه فوتبال کشور، امید چندانی به موفقیت و صعود تیم امید ندارد و خیلی ها با خود می گویند وقتی قرار است به المپیک صعود نکنیم و یک شکست دیگر در کارنامه تیم امید ثبت شود، این همه معطلی برای انتخاب سرمربی اش، چه معنا و مفهومی دارد؟ وقتی از همین حالا می دانیم چه اتفاقاتی برای این تیم قرار است رخ بدهد، هر انتخاب و هر گزینه ای می تواند این تیم را از بلاتکلیفی محض نجات بدهد.
واقعا علت این همه دلواپسی را برای حضور یک سرمربی با هر اسم و عنوانی را متوجه نمی شویم؛ وقتی یک شکست تلخ دیگر در انتظار فوتبال ایران است!