یا به استقلال نمی آیم یا دوباره آن را بزرگ می بندم! / به من حسادت می کنند

اظهارات فتح الله زاده را در ادامه بخوایند:
* به عنوان اولین پرسش باید این سوال را از شما بپرسیم که هواداران استقلال شما را دوست دارند و کارنامه شما هم در استقلال پر از جام و موفقیتهای داخلی و بین المللی است، چرا به استقلال برنمیگردید؟
- متاسفانه در کشور ما ساختار خصوصیسازی شکل نگرفت و این همه جاروجنجال هم شد اما به نتیجه نرسید. من از روز اول میگفتم که خصوصیسازی شدنی نیست چون این دو تیم را به هیچ عنوان خصوصی نمیکنند. دلیلش هم این است که هر وزیر و مسئولی در ابتدا میآید و میگوید این دو تیم را بدهید بروند اما بعد از مدتی متوجه میشود که هویت ورزش ما همین دو تیم است بنابراین دو تیم را رها نمیکنند. از طرف دیگر سطح نگرش و ایدئولوژی مسئولان ورزش خیلی سطحی و نازل است. دیدگاه آن مسئولان در ورزش دیدگاه احزابی و دستهای است. این در حالی است که من اعتقاد دارم شاید هم اشتباه میکنم اما اعتقاد دارم که حتی مقام معظم رهبری هم دوست ندارند که ورزش سیاسی شود. در گفتار و کردار ایشان میبینیم که بر این باورند که ورزش را نباید سیاسی کنیم. ورزش متعلق به این کشور و مردم است. از آن نظام جمهوری اسلامی ایران است و آدمهای کارآمد از هر حزب و دستهای که هستند باید بیاوریم. من بر این باورم که ما اگر بخواهیم از هنرمندان و ورزشکاران در سیاست استفاده کنیم (در دنیا هم البته استفاده میکنند) عیبی ندارد، اما اگر بخواهیم آن را سیاسی کنیم، همه ضرر میکنیم باید مدیران را آدم های متخصص بگذاریم. من اگر وزیر ورش باشم دست به فتح الله نمیزنم، دست به عابدینی نمیزنم تا زمانی که مردم اینها را دوست دارند و نتیجه هم میگیرند آنها را نگه میدارم و کمکشان هم میکنم. در دنیا اگر پیشرفتی حاصل میشود به دلیل ثبات مدیریت است. در این دو سه سال اخیر ببینید استقلال و پرسپولیس چندین مدیر عامل عوض کردهاند! چهار مدیر طی این مدت اخیر در استقلال مشغول به کار شدهاند و در پرسپولیس هم طی چهار سال اخیر بیش از 5 مدیر عوض شدهاند که این وحشتناک است. مگر میشود شما هر سال یک خانه بسازی دوباره خرابش کنی و از نو آن را بسازی؟ همسایه ها به شما میخندند. به فونداسیون ساختمان نباید دست زد میتوان داخلش را تعمیر کرد، دکوراسیون آن را عوض کرد اما نمیشود هر سال آن را از اول کوبید. این یعنی ضرر. متاسفانه هر کسی که میآید بهانهای دارد به نام بیتالمال که با آن متاسفانه ورزش و فوتبال و به خصوص این دو باشگاه را میکوبند. اگر بیتالمال است خوب شما رهایش کنید، چه کسی گفته که این دو تیم را نگه دارید. ما آمدیم گفتیم خرج این تیم را میخواهیم خودمان بدهیم. آقایان قیمتی گذاشتند که میدانستند قیمتش این نیست اما با وجود آن مشتری از میان مردم پیدا شد اما باز هم آن را به بخش خصوصی ندادند و با لطایفالحیلی این بحث را به هم زدند و ندادند. آیا اینکه صدا و سیما حق این باشگاهها را نمیدهد، این "بیتالمردم" نیست؟ این هم بیتالهوادار است. حقالناس است. این پول مال هواداران استقلال و پرسپولیس است. مگر در کشورهای دیگر غیر از این است؟ مگر آنها پول حق پخش را نمیدهند؟ چرا ما نمیدهیم؟ شما بلیت فروشی را دیدید؟ 40 درصدش میرود این طرف و آن طرف، 20 درصدش به باشگاههای بیچاره میرسد. آن هم در حالی که مثلاً 80 هزار نفری میآیند 60 هزار نفر محاسبه میشود! آن زمانها که ما میگفتیم استادیوم آزادی صد هزار نفری است برخی میگفتند نه 80 هزار نفری است. حالا رفتهاند آن را صندلی کردهاند در حالی که بین دو صندلی و راهرو ها فضاهای خالی وجود دارد شده 80 هزار نفره. پس بدون صندلی و در حالت ایستاده از صدهزار نفر هم بیشتر در استادیوم آدم جا میشد دیگر! اینها علمی است. سر مردم را نباید کلاه گذاشت. به همه این توضیحات میرسیم به پرسش شما و هواداران استقلال مردم از من انتظار دارند، به همین دلیل من نمیتوانم بیایم و با دیدگاه آدمهایی کار کنم که آن دیدگاه میگوید "استقلال را خوب نبند، ضعیف ببند" نمیتوانم ضعیف باشم، این دو باشگاه هم نمیتوانند. استقلال و پرسپولیس ذاتا قدرتمند هستند چون هواداران قدرتمندی دارند. این ها 30 میلیون هوادار دارند که حق دارند نسبت به این دو تیم. در نتیجه وقتی زورت به اینها نمیرسد، باید زورت به خودت برسد و بروی در خانه بنشینی. حالا در خانه نشستن ما هم مشکلاتی دارد که اگر صحبت ما به آنجا رسید، به آن هم اشاره میکنم.
* دو مانع اصلی که شما را از استقلال دور کرد نام ببرید؟
- اولی حسادت بود. بدون تعارف. برخی میدیدند که یک مدیر در 10 سال 7 قهرمانی آورده. فوتسال کشور اصالتا از زمانی شکل گرفته که ما در استقلال فوتسال را با امثال وحید شمسایی، حیدریان و دیگران تشکیل دادیم و هفت سال قهرمان شدیم. در کشتی رنگرزها و حاجیاف روس و قهرمانان جهان را جمع کردیم. در بخش آکادمی و سازندگی بیش از 70 بازیکن به لیگ برتر دادیم و بیش از 40 بازیکن به تیمملی و در بعد عمران و سازندگی هم ورزشگاه حجازی را ساختیم. امثال تیموریان ها، جباری ها، طالبلوها، صادقی ها و خیلی های دیگر را در یک آکادمی که از روی لورکوزن کپی کردیم ساختیم و یک مرتبه دیدم همه علیه من هستند و من را میزنند! دومین دلیل این بود که من آدمی نیستم که بله قربان گو باشم. شاید این عیب بود اما من ذاتا نمیتوانم در مجموعههایی کار کنم که هر کسی ساز خودش را میزند. وقتی مسئولیت میپذیرم، همه مسئولیت را میپذیرم و دوست دارم در این بخش خودم تصمیم گیرنده باشم. با معاونین نیز همینگونه برخورد میکنم. به آنها مسئولیت میدهم و کار میخواهم با اختیار بالا. هیچکس نمیتواند بگوید که در ده سال 7 قهرمانی تصادفی بوده، نمیتواند بگوید یک نایب قهرمانی آسیا و دو بار سومی آسیا تصادفی به دست آمده. ما چندین بار به چهار تیم برتر آسیا رسیدیم. من فکر میکنم این عوامل باعث شد به ما حسادت کنند. آنها البته قهرمانی ها و رسیدن به قلههای آسیا را دیدند اما آنجا را ندیدند که چکهای برگشتی چه بلاهایی سر من آورد. آنها ندیدند ممنوعالمعامله شدن من را، بالا و پایین رفتن فشار من را، آنها را نمیدیدند که هر روز یک نفر میآید سراغ من که حتی نصف من هم سن ندارد اما طلبکار است. اینها را نمیدیدند. اینکه هر روز میرویم دادگاه و دیوان محاسبات و بازرسی کل کشور، اینها را نمیدیدند. اینکه تیم را میدادند و نهایتا دو میلیارد یا سه میلیارد کمک میکردند و بقیه هزینههای کل باشگاه را ما باید جور میکردیم و تازه جام هم باید میگرفتیم را نمیدیدند! من الان سه سال است که از استقلال بیرون آمدهام اما هنوز پای من در دادگاهها است و باید به این و آن جواب بدهم. نه این که نباید جواب بدهم باید جواب بدهم اما برخی ناجوانمردان برای ما پرونده درست میکنند وگرنه من سه تا پرونده را رفتهام و با سربلندی هم بیرون آمدهام و همه را برائت گرفتم. اینها استرس و فشار و زمان بردن ندارد؟ چرا برائت گرفتهام؟ چون کارم راه درست انجام داده بودم اما آنها جوری این پرونده را گزارش کرده بودند که تعمداً ما را اذیت کنند. شما اگر بروی دادگاه و بیایی بیرون کسی نمیفهمد اما من که میروم دادگاه مردم میگویند فتح الله زاده آمده بود دادگاه برای چی؟ چه کار کرده؟ حتماً کاری انجام داده! من ناراحتم که از استقلال دورم اما تابع قانون باید باشم. وقتی آقای گودرزی در سه سال چهار تا مدیر بیاورد و ببرد انتقادی ندارم، از اختیارات قانونی ایشان است اما حرفم این است که به این مدیران باید احترام گذاشته شود. به کسی توهین نشود. ما بالاخره یا خوب یا بد آنجا شبانهروزی کار کردیم و آقای گودرزی نباید اجازه بدهد افرادش به ما توهین کنند. یکی از معاونان آقای گودرزی در تلویزیون آمد و اعلام کرد "فتح الله زاده 300 سهم طلایی از قبل باشگاه برای خودش گرفته". من از آن روز تا حالا منتظرم که این سهامی را به ما بدهند و ما بدهیم به باشگاه استقلال! من میخواهم هبه کنم به باشگاه! یکی را بدهند، سیصد تا پیشکش!
* تصور میکنیم این حد از تنش بین وزرا با مدیران را تا قبل از آقای گودرزی ندیدهایم. آقای گودرزی به منتخبین خودش هم حمله میکند؟
- حتماً یک جای کار ایراد دارد که چنین تصوراتی دارد. من عمده ایراد را در اطرافیان ایشان میدانم. من فکر میکنم لازم بود که ایشان مثلاً در مورد من بیاید و بپرسد که آقای فتح الله زاده، آقای فلانی که با شما اختلاف دارد، چرا اختلاف دارد؟ من هم بگویم که چرا با فلانی اختلاف دارم. تا حالا هم نپرسیده و هنوز هم نمیداند که دلیل اختلاف ها چه بوده است! حالا روزی که از وزارت رفت و من را جایی دید به من خواهد گفت که دلیل اختلاف چه بوده ، توضیح که بدهم میگوید چرا آن زمان نیامدی بگویی؟ من که نمیتوانم سرخود بگویم . ایشان باید از من میپرسید که چگونه استقلال را اداره کردم . چه کار کردهام یا دلیل فلان اختلاف چه بوده است ؟ من خیلی اذیت شدم .
* در حالی که قرار بود استقلال بدهی هایش هم در دوره مدیریت پس از شما پرداخت شود اما به نظر میرسد بیشتر از قبل هم بدهی روی دست باشگاه مانده. نظر شما چیست؟
- بدتر از قبل شده، خود آقای وزیر بودجه استقلال را 28 میلیارد اعلام کرده که البته این حرف با مصاحبه آقای افشارزاده که بودجه را 35 میلیارد اعلام کرده بود منافات دارد اما قبول میکنیم. ما چقدر خرج کردیم؟ 24 میلیارد. آن هم در سال 2014-2013 که هم در لیگ بودیم، هم جامحذفی، هم در آسیا بودیم و مراحل پایانی و هم مقدماتی بودیم. با این حال 4 میلیارد هم کمتر هزینه کردیم مهمتر از این آن که به ما 3 میلیارد پول میدادند، بقیه را باید خودمان جور میکردیم. در واقع 70 درصد زمان من صرف پول و بودجه برای باشگاه میشد ولی الان این سیستم های الکترونیکی 20 میلیارد پول میدهند. این در حالی است که سند امضاء شده ای داشتم مبنی بر اینکه هزینه باید 50-50 پرداخت میشد. 50 درصد ما باید پول در میآوردیم 50 درصد هم وزارتخانه باید پرداخت میکرد. آقای عباسی، آقای واعظ و آقای کاشانی همه میدانستند که باید 50 درصد پرداخت میکردند. 50 درصدی که من باید میآوردم، آوردم، اما وزارتخانه تعهد خودش را انجام نداد. این هم حقالناس است. اینکه من میگویم برخی را نمیبخشیم و سرپل صراط یقهاشان را میگرم همین است. من بابت این "بدعهدی" وزارت خیلی اذیت شدم، یک روز ماشینم را آمدند بردند، روز بعد وسایلم را بردند چرا؟ من چه گناهی کردم؟ بروید از همه اعضای هیأت مدیره ها بپرسید که آیا من یک ریال تاکنون پاداش گرفتهام؟ یک ریال حقوق گرفتهام؟ وزارتخانه عریض و طویل وقتی بدهی خودش را پرداخت نمیکند چرا یک نفر باید جورش را بکشد؟ این حرف ها را که میزنم به نظر میرسد کسی باور نمیکند! یک روز دوستی به من گفت: "حاج آقا بخوری میگویند خورده، نخوری هم میگویند خورده!" الان از خودم میپرسم واقعاً او راست میگفت؟ یعنی من هم باید این کار را میکردم؟ کسی که زحمت میکشد لااقل زحمتش را حرمت بگذارید و تعهد خودتان را پرداخت کنید. در این دنیا میتوان چنین کرد، آن دنیا که نمیشود، چرا ظلم میکنید؟ کارنامه من موجود است، مردم میبینند، چرا من هر گاه بیرون میروم مردم دورهام میکنند؟ من شرمندهشان میشوم واقعاً. همه از من می پرسند اما من مدیری نیستم که جواب حرفها و پرسش هایشان را بدهم. با این وجود آنها بنده را به عنوان یک استقلالی میشناسند. من هم تنها مدیری بودم که استقلالی بودنم را کتمان نکردم و افتخار هم میکنم که استقلالی هستم.
* شما استقلالی هستید اما ظاهراً پرسپولیسیها هم با شما رابطه خوبی دارند. در کربلا هم به نظر میرسد دورهتان کرده بودند.
- بله. البته هم استقلالی بودند و هم پرسپولیسی. آن بنده خدا که از من اجازه خواست که عدد 6 را نشان بدهد خودم گفتم که پسرم نشان بده، چه اشکالی دارد؟ بچههای ما برخی با 4 گرفتن خوشحالی میکنند و برخی با 6. یک جوان وقتی با 6 یا 4 نشان دادن خوشحال میشود چرا باید جلوی او را بگیرم؟ ما در زمین رقیب هم هستیم بیرون اما رفیقیم. اتفاقا یک عکسی هم در کربلا دارم که همهشان 4 نشان دادهاند.
* این روزها برخی مدیران برای مدیریت استقلال معرفی میشوند که اغلب فاقد صلاحیت فنی و کارنامهای هستند، نام شما چرا مطرح نمیشود.
- به هر حال آقای گودرزی چنین ایدهای دارند. من هم احترام میگذارم.
* این شرایط چه زمانی تغییر میکند؟
- با تغییر وزیر احتمالاً تغییر میکند. من فکر میکردم که ایشان حق دارند انتخاب کنند اما حالا فکر میکنم من هم حق انتخاب دارم و الان با توجه به مواضعی که از ایشان میبینم متوجه میشوم خیلی اختلاف نظر داریم. در نتیجه بنده با این وزیر به کار برنمیگردم.
* چه اختلافاتی؟
- ایشان میگویند بازیکن ارزان بخرید تیم را ارزان در آورید. من میگویم استقلال بزرگ است و باید آن را بزرگ بست. از شما پول نمیخواهم. برند استقلال بزرگ است من استقلال کوچک نمیخواهم. صد سال بیرون گود می نشینم اما به استقلال کوچک فکر نمیکنم.
* حاضر هستید در زمینههایی که امکان یاری رساندن هست به استقلال کمک کنید؟
- صد در صد. به عنوان مثال شما خبرنگارید و میدانید که روزنامه منتشر کردن چه هزینههایی دارد اما من استقلال جوان را به عشق استقلال و هوادارانش منتشر میکنم، فعلاً این کمک از دستم برمیآید.
* چه اشتباههایی مدیران استقلال انجام دادند که این تیم از جمع چهار تیم برتر آسیا رسید به مقام دهمی لیگ برتر؟
- من احساس میکنم آن سال که تیم را بستیم بیدلیل تیم را عوض کردند. آن تیم، یک تیم قوی بود، با دو، سه تا تغییر هم هزینه کمتری پرداخت میکردند هم تیم قدرتمندی داشتند. اما تیم را به هم ریختند و استخوان بندی را عوض کردند.
* شما اشکال اصلی را در تمرینات و مربیان میبینید یا در اتاقهای مدیریتی؟
- من بیشتر مشکلات را در اتاق های مدیریتی میبینم. هیأت مدیره استقلال ناهمگون بوده و اختلاف ها خیلی به استقلال لطمه زد چون استقلال هم به تبع این اختلافها تجزیه شد چرا که هر کسی دنبال آدم های خودش میگشت و این تمرکز را از استقلال میگرفت و گرفت.
* یک اتفاقی که در استقلال رخ میدهد این است که هر مربی که میآید با سلیقه خودش تیم را میبندد و یک نظام فنی در باشگاه مشاهده نمیشود. برای از بین بردن این همه سلیقه گرایی چه باید کرد؟
- من تقریبا 20 سال قبل مصاحبه کردم که بعضا مورد حمله هم واقع شدم. آن روز گفتم در اروپا میبینم که شاکله فنی تیم توسط افراد زبده بسته میشود و هر کسی که میآید با این شاکله باید کار کند. آن روزها به من حمله شد اما واقعیت این است که باید اینگونه رفتار کرد. دلیلش هم این است که با جابهجایی مربیان نفر بعدی نیاید و بگوید که من این تیم را نبستهام. به این مربی میگویند: این افراد زبده تیم را بسته اند، از اینها که بالاتر نیستی. در استقلال مثلاً میتوانی به مربی جدید بگویی این تیم را آقای جباری بسته، آقای روشن بسته، آقای قراب بسته، آقای دانایی فر بسته، اینها همه الان دیگر بعید میدانم کسی مخالف این ایده باشد که مربی فقط میتواند 4 بازیکن را جا به جا کند، این موضوع در دنیا انجام میشود. هر چقدر دیرتر به این برسیم، زمان را از دست دادهایم.
* پس استقلال با این پتانسیل تا کجا میتواند جلو برودو در لیگ به کجا میرسد؟
- این استقلال، اگر خانه تکانی کند و یک هیأت مدیره منسجم داشته باشد و یک مدیرعامل مقتدر و قاطع داشته باشد تا سومی لیگ میتواند بالا بیاید اما با اختلاف نه، نمیتواند. البته این تیم، تیم قدرتمندی است و در جامحذفی میتواند جام بگیرد.
* آیا این اتفاق خوبی است که تمام تصمیم های استقلال در وزارت خانه گرفته میشود؟ از اسپانسر بگیرید تا انتخاب مربی همه در وزارت خانه و توسط وزیر و معاونانش هماهنگ میشود.
- خیر، برای خود آقای وزیر هم خوب نیست. شأن وزیر پایین میآید. ایشان باید یک مدیرعامل انتخاب کند و به او اطمینان کند.
* بهتر نیست که وزیر فقط هیأت مدیره انتخاب کند و هیأت مدیره خودش ، مدیرعامل انتخاب کند؟
- علم این را میگوید که شما گفتید، اما تجربه من در ایران میگوید بهتر است یک مدیر خوب پیدا کنید و برایش هیأت مدیره بچینید. البته اگر هیأت مدیره قدرتمندی باشند که هزینهها را بپردازند میتوان از روش علمی به نتیجه خوبی رسید، اما اگر بنا باشد مدیر دست تنها، پول در آورد، سیبل انتقادات باشد و همه تصمیم ها را خودش بگیرد، روش دوم بهتر است.
* از اینکه با این کار نامه و تجربه کنار گود نشستهاید ناراحت نیستید؟
- برای خودم ناراحت نیستم. از این ناراحتم که برای ساخته شدن یک مدیر کشورم هزینه پرداخته و حالا از او استفاده نمیکنند من دوست داشتم دولتها زمینهای ایجاد کنند که باشگاههای خصوصی بهتر کار کنند. در آلمان حتی در سری دوم وقتی شما وارد فوتبال میشوید، دولت برخی شرکتها را موظف میکند که اسپانسر داشته باشی مثل بایرن. آنها این کار را انجام میدهند تا با فقر حرکتی، اشکالات فیزیولوژیک، افسردگی و هزینههای بالای مقابله با آنها مبارزه کنند.
* اگر از سوی فدراسیون فوتبال پیشنهاد حضور داشته باشید یا از باشگاه دیگری دعوت به همکاری شوید، وارد فوتبال میشوید؟
- فدراسیون فوتبال که انتخاباتی است. من امسال میخواستم این کار را انجام دهم، گفته بودم آقای کفاشیان اگر نیاید من برای انتخابات وارد میشوم که البته آقای کفاشیان خیلی دیر کنار کشید از ریاست. به هر حال کار من این است، رشتهام این است.
* در کارنامه شما جای چه چیزی خالی است؟
- قهرمانی آسیا. من و دومی و سومی آسیا را گرفته ام و قهرمانی را به هواداران بدهکار هستم.
* یادم هست که یک بار به همراه ناصرخان حجازی میهمان شما بودیم. آن روز این حرف را به حجازی گفتید و محکم دستهایتان را با ناصر حجازی عزیز به هم کوبیدید و قول دادید که با هم جام را ببرید. آن روز به حجازی هم گفتید من قهرمانی آسیا را با تو کم دارم.
- بله من مطمئن بودم که اگر ناصرخان بود این اتفاق میافتاد اما دنیا بی وفا است؛ خدا رحمتش کند.
* ناصر حجازی نقل قولی داشت با این مضمون که "فقط فتح الله زاده در فوتبال ایران از من حمایت کرد و به من حکم داد" چه کردید که حجازی چنین گفت؟
- ببینید ناصرخان با من ندار بود. دقیقاً میدانست که چه کسانی از او حمایت میکنند و چه کسانی مخالف حضور وی بودند. او خودش پشت پرده ها را دید. اگر امروز ناصر حجازی زنده بود بیشتر میتوانستم از او حمایت کنم. من ناصرخان را نه به خاطر فوتبال که به خاطر اخلاق و شخصیتش دوست داشتم. حتی وقتی در فوتبال نبود گاهی زنگ میزد و میگفت حاجی نهار را آماده کن من آمدم یا اینکه من میگفتم ناصرخان "ته چینهای همسرتان بسیار لذیذ است، من شام میآیم پیش شما".
* برخی مواقع نقل قولهایی میشنویم که مشخص است گویندهاش اصلاً اهل فوتبال نیست. مثلاً یک نفر میگفت "علی فتح الله زاده علیه منصوریان یا امیر قلعهنویی اقدام کرده است" اصلاً میشود یک مدیر خودش فوتبالیست بسازد، مربی پرورش دهد و سازوکار موفقیت آنها را مهیا و بعد علیه آن مربیان اقدام کند؟
- اینها مریض هستند. چون خودشان مخالف هستند با این حرف ها سفسطه میکنند. حکایت آن فردی است که میگفت: "دزد را بگیرید. دزد را بگیرید" آنها میخواهند کارهای خودشان دیده نشود وگرنه منصوریان که همین حالا حاضر است از او بپرسید چه کسی بیشترین حمایت را از تو کرد؟ گاهی در این حمایت چنان تند رفتم که برخی از من ایراد گرفتند. شما همین دربی گذشته را ببینید تنها کسی که محکم گفت "استقلال دربی را نمیبازد" من بودم. این حرف ها را به حساب نادانی آنها باید گذاشت. بهتر است در مورد اینها اصلاً حرفی نزنیم.
* شانس قهرمانی کدام تیم را در لیگ بالاتر میدانید؟
- تراکتور، استقلال، پرسپولیس و سپاهان. در مورد استقلال گفتم که میتواند تا مقام سومی بیاید اما اگر "شانس" داشته باشد و دیگر تیم ها رو در روی هم امتیاز از دست بدهند، حتی میتواند قهرمان هم شود.
* با منصوریان ارتباط دارید؟
- بله آخرین مرتبه هفته قبل از دربی بود.
* چه گفتید؟
- گفتم به انتقادها توجه نکن. تو منصوریانی کاپیتان محبوب استقلال، نترس، بترسی باختهای. او هم تشکر کرد. بعد از دربی هم گفت شما درست میگفتی حتی میتوانستیم بازی را ببریم.
* فکر میکنید در حوزه ورزش برای دولت بعد تغییراتی داریم؟
- با دوستانی که در ارتباط هستم و با نظرهایی که در بدنه دولت میشنوم، قطعاً در حوزه ورزش تغییراتی خواهد بود.
* یعنی تصور میکنید وزیر ورزش عوض میشود؟
- به احتمال زیاد بله.
* جمعیت 90 و یا صد هزار نفری هواداران استقلال در دوره مدیریت شما کجا هستند؟ چرا در ورزشگاه نیستند؟
- هستند. لیگ و استقلال را تعقیب میکنند اما با رفتارهایی که با استقلال شده کمی دلگیر شدهاند. شاید آنها استقلال را قدرتمند میخواهند. استقلال طی این سال ها یک بار ششم شده، بار دیگر سوم و حالا هم هنوز جا نیفتاده. آنها شاید عادت به این وضعیت ندارند، تیمشان را همیشه در صدر آسیا دیده اند چون خودشان بزرگ هستند بزرگ فکر میکنند. البته من از آنها خواهش میکنم که در این شرایط از استقلال حمایت کنند. استقلال با نفس گرم آنها میتواند بلند شود.
* تیمملی را چطور میبینید؟ فکر میکنید صعود کنیم؟
- بله. تیمملی نوسان کمی دارد و فکر میکنم با همت بچهها میتوانیم صعود کنیم. انتظار ما از ورزش باید در حد فوتسال باشد. حد ورزش ما این است.
* پس چرا فوتبال مثل فوتسال نیست؟
- چون زیر ساخت های آنها شبیه به هم نیستند. ما شاید صد تا زمین فوتبال در ایران داشته باشیم اما هزاران سالن فوتسال داریم و میلیون ها فوتبالیست. در یک شهر چهار صد هزار نفری میبینید حتی یک زمین فوتبال نداریم اما همانجا چندین سالن و پارک و خیابان هست که مردم را به فوتسال وا میدارد. اینها میشوند 5 میلیون نفر که از میانشان باید 7 تا بازیکن درجه یک پیدا کرد اما در فوتبال میشوند 300 هزار نفر که پیدا کردن 11 بازیکن تاپ در آن سخت است.
* کیروش مربی مناسبی برای فوتبال ایران هست یا نه؟
- قابلیت های فنی کیروش قطعاً در سطح بالایی است اما رفتارهای اجتماعی وی کمی زیاد بوده که البته در بسیاری موارد مقصر هم او نبوده است. ای کاش اینجا هم کمی شرایط بهتر بود و با هم یک خانواده میشدیم.
* فکر میکنید به قولی که به حجازی آن روز دادید برای کسب ستاره سوم میرسید؟
- اگر خدا این فرصت را به من بدهد و کمک کند و بتوانم 3 یا 4 سال مدیریت و فرصت داشته باشم انشاالله بتوانم به این قول که هم به حجازی و هم به هواداران استقلال دادم عمل کنم.
* شما برخی مواقع حتی مربیان را برکنار کردهاید، چطور رابطه تان را با همه آنها خوب نگه داشتهاید؟
- از واضحات است که یک مدیر کارش تغییرات است و گاهی مجبور به این کار میشود اما این تغییرات به خاطر دشمنی نیست بلکه به خاطر شرایط کاری است. همانطور که یک مربی جابهجا میشود مثلاً امیر قلعهنویی امروز در تراکتورسازی کار میکند با این حال باید بپذیریم که من مدیر همه این عزیزان بودهام و باید مثل پدر این خانواده به آنها نگاه کنم. نمیتوانم بین بچههای خانواده فرقی بگذارم. اینها همه از خانواده استقلال هستند. به نظر من ما وقتی مربیانی مثل پورحیدری، قلعهنویی، منصوریان و ... را داریم باید اجازه بدهیم که بروند و تیم های دیگر را هم بگیرند. شما ببینید غالب بچههایی که با من کار کردهاند همگی توانستهاند در لیگ مربیگری کنند، از آقای مظلومی بگیرید تا پاشازاده و مهابادی و مرفاوی و منصوریان و قلعهنویی و دین محمدی و ... برای من سخت بود و همین جا هم عذرخواهی میکنم از آن عزیزان که گاهی مجبور به تغییرشان بودهام. به هر حال ما با این هواداری که تشنه جام است باید حداقل دو سال یک بار جام بیاوریم.
* پرسش هایی با جواب های یک کلمهای داریم. لطفاً آنها را پاسخ دهید.
- استقلال: محبوب قلبها
- پورحیدری: پدر استقلال
- پرسپولیس: رقیب رفیق
- منصوریان: دوست داشتنی
- کفاشیان: دوست خوب من
- تاج: رفیق
- کیروش: مربی باتکتیک
- قلعهنویی: ژنرال
- ناصر حجازی: اسطوره ماندگار
- تیمملی: عشق همه ایرانی ها
- گودرزی: وزیر ورزش
- امیر خادم: رفیق که نارفیق شد
- رسول خادم: جهان پهلوان
- علی جباری: سلطان علی جباری
- علی پروین: سلطان قرمزها
- فرهاد مجیدی: عشق من
- بهترین کاپیتان: چون زیاد هستند جواب نمیدهم
- فتح الله زاده: خاک پای هواداران
- روزنامه استقلال جوان: همراه استقلال
- عادل فردوسیپور: مجری توانا
- افشارزاده: دوست خوبم
- افتخاری: دوست قدیمی