آهن ملل
فارکس
فارکس
کد خبر: ۵۲۹۸۱۶

پای درد دل «آقا معلم» والیبالی‌ها؛ حواله ماشین نمی‌خواهیم برای تیم ملی کمپ بسازید

پای درد دل «آقا معلم» والیبالی‌ها؛ حواله ماشین نمی‌خواهیم برای تیم ملی کمپ بسازید
 محمد وکیلی، سرمربی تیم ملی والیبال نوجوانان ایران که به آقا معلم والیبال مشهور است، تجربه سال‌ها همکاری با تیم‌های ملی نوجوانان و جوانان ایران را در پرونده کاری خود دارد به گونه‌ای که در 20 سال اخیر هیچ ملی‌پوش این رشته ورزشی را پیدا نخواهید کرد که حداقل یک سال در تیم‌های پایه کشورمان تحت نظر این مربی بازی نکرده باشد.
۰۸:۱۴ - ۳۰ مرداد ۱۴۰۲
وانانیوز|

وکیلی که سال‌ها به عنوان معلم ورزش در دبیرستان‌های شهر ری و منطقه 20 تهران فعالیت داشته است، تجربه آموزش والیبال در آموزشگاه‌های استان تهران نیز در پرونده کار خود دارد.

وی از سال 2001 فعالیت رسمی خود را در تیم‌های رده سنی والیبال ایران به‌عنوان مربی آغاز کرده است، در سال 2014 به عنوان سرمربی تیم ملی نوجوانان منصوب شد و تاکنون به غیر از یک دوره (2021) این سمت را داشته است. این مربی بین المللی والیبال ایران در سال 2012 به پیشنهاد خولیو ولاسکو یک دوره سرمربی تیم ملی ب ایران در جام کنفدراسیون والیبال آسیا شد و به مقام نایب قهرمانی این رقابت‌ها دست یافت.

سیزده مدال در آسیا (هشت) و جهان (پنج) از جمله افتخارات وکیلی با تیم‌های رده سنی والیبال ایران است و سرمربی تیم ملی نوجوانان کشورمان در این دوره از رقابت‌های قهرمانی آسیا (24 تا 31 مرداد) برای کسب چهاردهمین مدال تلاش می‌کند. هشت مدال آسیایی این مربی شامل یک قهرمانی و دو نایب قهرمانی در جوانان قاره کهن و چهار قهرمانی و یک مدال برنز در نوجوانان آسیاست. همچنین پنج مدال جهانی وکیلی نیز شامل دو قهرمانی، دو نایب قهرمانی و یک مقام سومی است.

وکیلی و شاگردانش در جدیدترین افتخاری که به دست آوردند توانستند روی سکوی نایب قهرمانی جهانی بایستند و تمام این موفقیت‌ها موجب شد تا  میزبان «آقا معلمِ» والیبالی‌ها باشیم. متن صحبت‌های وکیلی را در ادامه می‌خوانید:

ابتدا کسب عنوان نایب قهرمانی را به شما تبریک می‌گوییم. به عنوان سوال اول بگویید که مسابقات والیبال قهرمانی نوجوانان جهان به صورت کلی چطور بود؟

نکته اولی که وجود دارد این است که ما به کشوری رفته بودیم که زمستان بود. ما از دمای 40 درجه تهران به کشوری سفر کرده بودیم که دمای پایینی داشت و هوا بسیار سرد بود. بازی اول ما با کره‌جنوبی بود، اما قبل از اینکه ما این تیم را در زمین شکست دهیم، در ذهن خودمان این حریف را شکست داده بودیم. به همین دلیل در بازی اول نسبتاً راحت برنده شدیم. ما کره‌جنوبی را رقیبی برای خودمان نمی‌دانستیم. در بازی بعدی مقابل پورتوریکو قرار گرفتیم؛ این تیم گاهی در رده نوجوانان اتفاقات خوبی رقم می‌زند، اما ما چون هدف بزرگتری داشتیم توانستیم این تیم را هم با نتیجه 3 بر صفر شکست دهیم. ما نباید در مرحله مقدماتی می‌لغزیدیم. در بازی سوم مقابل کلمبیا ایستادیم که شرایط بهتری داشت و اگر تیم نیجریه هم می‌آمد نمی‌توانست مانع صعود ما شود.

چرا تیم نیجریه به مسابقات قهرمانی جهان نیامد؟

دلیل اصلی را نمی‌دانم؛ در لحظات آخر این تصمیم را گرفتند. روز و ساعت بازی آنها مشخص شده بود و فکر می‌کنم به دلیل مشکلات مالی به آرژانتین سفر نکردند. تصور می‌کنم آنها توقع داشتند که فدراسیون جهانی برای هزینه‌های به آنها کمک کند، اما این اتفاق رخ نداد.

کلمبیا هم حریف سرسختی برای ایران نبود.

نمی‌توان گفت که بازی آسانی داشتیم. ما با بازی خوب خود آنها را تسلیم کردیم. وقتی مربی حریف بعد از بازی مصاحبه می‌کند و می‌گوید که سرویس‌های خوب ایران کار را برای ما سخت کرد یعنی ما نمایش خوبی داشتیم. ما طبق برنامه قبلی تصور می‌کردیم که باید در مرحله مقدماتی صدرنشین شویم تا با تیم چهارم گروه بعدی روبرو شویم که مکزیک بود. بازی راحتی را برای خودمان درنظر گرفته بودیم و به همین دلیل من بازی شیلی و مکزیک را از نزدیک تماشا کردم، چون تصور می‌کردم که برنده این مسابقه رقیب ما در مرحله دوم خواهد بود. 

ولی نخستین بازی ایران در مرحله دوم مقابل صربستان برگزار شد!

بله؛ بعد از بازی شیلی و مکزیک خوش‌خبر به من اعلام کرد که فردا استراحت داریم و روز بعد باید مقابل صربستان قرار بگیریم. اگر جدول تغییر می‌کرد و ما در نیمه‌نهایی به کره‌جنوبی نمی‌خوردیم با خود می‌گفتیم که چون در سال 2019 ایران به فرمول مسابقات اعتراض کرده است، آنها به گونه‌ای برنامه‌ریزی کرده‌اند که وقتی دو تیم خوب از یک گروه صعود می‌کنند شانس حضور در فینال را داشته باشند. پس از بررسی بیشتر متوجه شدیم که آنها کار دیگری کرده‌اند و بجای اینکه ما به عنوان تیم اول گروه سوم با تیم چهارم گروه چهارم بازی کنیم، ما با تیم چهارم گروه اول بازی کردیم. دلیل این تغییر را متوجه نشدیم، اما آنجا فضایی نبود که ما نسبت به این امر اعتراض کنیم، چون ممکن بود تصور کنند که ما از این اتفاق ترسیده‌ایم. 

از مصاف با صربستان غافلگیر شدید؟

صربستان کمی دیر به آرژانتین رسیده بود و در بازی اول مقابل مصر باختند و در ادامه آمریکا را شکست دادند و در نهایت با 2 پیروزی در گروه خود چهارم شدند. اکثر تیم‌های چهارم تنها یک پیروزی داشتند، اما ما با بهترین تیم چهارم روبرو شدیم. در رده نوجوانان بازی کردن در مرحله پلی‌آف خیلی سخت است. بازی‌های پلی‌آف مانند پنالتی در فوتبال است و گاهی امکان دارد که یک تیم قدرتمند به یک تیم متوسط هم ببازد. پلی‌آف برای نوجوانان خوب نیست و ممکن است تمام زحمات یک تیم در یک مسابقه از بین برود. صربستان تیم قدرتمندی بود. آنها خصوصیاتی دارند و وقتی قرار است با تیم‌های خوب بازی کنند برانگیخته می‌شوند. آنها هنوز نپذیرفته‌اند که ایران از صربستان بالاتر رفته است و چون چند سال از آنها مربی گرفته‌ایم، خودشان را بالاتر از ما می‌دانند. این در شرایطی است که ما این حس را نداریم که آنها از ما بهتر هستند، اما زیرساخت والیبال صربستان خوب است و پیروزی‌طلب هستند. در ست اول مقابل صربستان بانتیجه 25 بر 11 باختیم و گویی آب سردی روی ما ریخته بودند، اما با این حال سعی کردیم بازی را رها نکنیم و روحیه خود را از دست ندهیم. به هر حال بازیکنان به ما نگاه می‌کنند و اگر رنگ‌مان پریده باشد کار را تمام شده می‌دانند. نترسیدیم و ست دوم را بردیم، اما ست سوم را باختیم و در ادامه دو ست را به سود خود رقم زدیم و در نهایت برنده شدیم. آن بازی اعتماد به نفس بیشتری به ما داد، چون در تنگنا قرار نگرفته بودیم و بازیکنان نمی‌دانستند که در لحظات باید چه کنند.

کره‌جنوبی در این مسابقات عملکردی فراتر از انتظار داشت.

آنها آرژانیتن را در خانه شکست دادند و میزبان از دور مسابقات کنار رفت. کره در دیداری که سالن پر از تماشاگر بود توانست میزبان را شکست دهد، اما نکته اینجاست که آرژانتینی‌ها از بازی لذت بردند و در پایان مسابقه هم هواداران تیم خود را تشویق کردند. حالا اگر این اتفاق برای ما رخ داده بود خدا می‌داند که چه می‌شد! کره‌جنوبی در گام بعدی ایتالیا را از پیش‌رو برداشت و بازهم به ما رسید. مدل بازی کره‌جنوبی سخت است؛ ما با هر تیمی که بازی کنیم به راحتی تاکتیک آنها را متوجه می‌شویم، اما آنها همچنان با همان سیستم قدیم بازی می‌کنند یعنی در کنار پاسور، سرعتی‌زن قرار می‌گیرد و قدرتی‌زن پشت آن است. در رده بزرگسالان این مدل بازی راهکار دارد و می‌توان با سرویس‌های کوتاه تمام تیم را بهم ریخت، اما سرویس پرشی که نقطه قوت تیم ما بود مقابل این تیم جواب نمی‌داد. ضمن اینکه لیبروی آنها تقریباً همه جای زمین بود.

برخلاف انتظارها ژاپنی که قهرمان آسیا شده بود به جمع 8 تیم برتر هم راه پیدا نکرد.

بله؛ از این اتفاق خوشحال شدم، نه برای اینکه ژاپن حذف شد بلکه دلیل دیگری داشتم. بعد از مسابقات قهرمانی آسیا که ما در فینال نتیجه را به ژاپن واگذار کردیم جلسه کمیته فنی برگزار شد و انتقاد کردند که چرا تیم ما فقط از سرویس پرشی استفاده می‌کرد و باید سرویس موجی هم می‌زدیم و ... که من گفتم تمام این موارد درست است و ما این نتیجه را جبران خواهیم کرد. در مسابقات جهانی ما اکثر تیم‌ها را با قدرت سرویس‌های پرشی خود شکست دادیم. ما حتی در بازی فینال هم 5 امتیاز سرویس گرفتیم. تصمیم داشتیم نمایشی متفاوت با تیم‌های قبلی ایران در رده‌های پایه از خود ارائه کنیم. در سال 2015 که سوم شدیم، فقط به سرویس‌های پرشی لهستان باختیم و همان زمان با خودم گفتم که ما باید به نقطه‌ای برسیم که چنین شرایطی داشته باشیم. ما از نظر فیزیکی در مقابل سایر تیم‌ها شرایط خوبی داشتیم. از نظر سنی هم از همه جوان‌تر بودیم، چون ما 2 بازیکن در ترکیب خود داشتیم که متولد 1386 بودند. می‌خواستیم از حضور آنها برای ادوار آینده استفاده کنیم. 

چه شد که به فرانسه باختیم؟

بازی ما با کره‌جنوبی برای رسیدن به فینال سنگین بود و ساعت بازی هم ساعت 21 بود. فرانسه هم ساعت 18 با آمریکا بازی داشت و در یک مصاف یک طرفه توانست حریف خود را شکست دهد. بازی آنها یک ساعت هم طول نکشید و ریکاوری بهتری داشتند، اما ما تا بازی خود را تمام کنیم و به هتل برویم و شام بخوریم و بخوابیم حدود ساعت 1-2 بامداد شده بود. دو بازیکن فرانسه هم اصالتی غیرفرانسوی داشتند و نام آنها هم غیرفرانسوی بود. شماره 13 و 3 این تیم در مسابقات قهرمانی اروپا هم حضور نداشتند. اگر بازی ما با فرانسه در روز دیگری برگزار می‌شد می‌توانستیم آنها را شکست دهیم، چون فاصله آنها با ما آنقدر زیاد نبود. ما 91 بر 86 نتیجه را به فرانسه واگذار کردیم و این یعنی با کمترین اختلاف باختیم. در دریافت برابر بودیم و در سرویس آنها یک امتیاز بیشتر از ما گرفته بودند و تعداد خطاهای ما هم کمتر بود، اما موضوع اینجاست که آنها در بهترین فُرم خود بودند. کره‌جنوبی انرژی زیادی از ما گرفت با این حال شاگردانم تا لحظه آخر جنگیدند. نمی‌توان گفت که مفت باختیم و نباید حسرت بخوریم. آنها آمده بودند که از بازی لذت ببرند و برد و باخت برایشان خیلی مهم نبود اما اگر یک درصد تردید به سراغ‌شان آمده بود کارشان تمام می‌شد. 

روال مسابقات همانطور که پیش‌بینی می‌کردید پیش رفت؟ یعنی تصور می‌کردید که فرانسه فینالیست شود؟

اصلاً فکر نمی‌کردم فرانسه به فینال راه پیدا کند. تصور می‌کردم یکی از تیم‌های آرژانتین، برزیل با بلغارستان حریف ما در فینال خواهند بود. وقتی در جریان مسابقات شرایط تیم ملی آمریکا را دیدیم هم با خودمان گفتیم شانس خوبی برای حضور در فینال دارد، اما درمورد فرانسه اصلا فکر نمی‌کردم که به فینال برسد. 

ایتالیا با ولاسکو چه می‌کند؟ اوضاع آنها در مسابقات چطور بود؟

در یک سال اخیر 3 بازی با ایتالیا انجام دادیم و در هر 3 بازی نتیجه را به آنها واگذار کردیم، اما از آن زمان به بعد آنها پیشرفت زیادی نکردند و اگر با ایتالیا روبرو می‌شدیم نگران نبودیم. از سوی دیگر ما در این یک سال بسیار پیشرفت کردیم. از شاگردانم پرسیدم که دوست دارید فردا با ایتالیا بازی کنید یا کره‌جنوبی؟ همه گفتند ایتالیا. وقتی دلیل جواب‌شان را پرسیدم گفتند که ما سال گذشته بچه بودیم و 3 بار به آنها باخته‌ایم و حالا آنها به گونه‌ای به ما نگاه می‌کنند که انگار خیلی از ما برتر هستند. ایتالیا مغلوب کره‌جنوبی شد و نتوانست با ما بازی کند. ولاسکو فکر نمی‌کردم ایتالیا مقابل کره ببازد و برای مقام پنجم تا هشتم تلاش کنند. ما بعد از بازی ایتالیا با کره‌جنوبی با اتوبوس ایتالیایی‌ها به هتل بازگشتیم و دیدم که ولاسکو بعد از آن شکست به سختی و با ناراحتی با همکارانش صحبت می‌کرد. وقتی که ما در بازی بعدی توانستیم کره‌جنوبی را شکست دهیم و به هتل برگشتیم، سر شام همه ایتالیایی‌ها همراه با ولاسکو سر میز شام ایستادند و ما را تشویق کردند. این کار بسیار ارزشمند بود و از دیدن این صحنه کیف کردم. آنجا بازهم متوجه شدم که ورزش غیر از برد و باخت، زیبایی‌های دیگری هم دارد. 

در دوره گذشته تهران میزبان مسابقات بود، اما شما سرمربی تیم نبودید. چه حس و حالی از این اتفاق داشتید؟

به هر حال گاهی در زندگی آدم اتفاقات رخ می‌دهد که نبودن، به بودن افراد کمک می‌کند. آن نبودن انگیزه زیادی در من ایجاد کرد تا امسال که هستم بتوانم مردم را خوشحال کنم. نبودن در آن مقطع موجب شد تیمی را برای ساختن یک جایگاه خوب آماده کنم. در شرایط کرونایی به تنهایی از 30 استان بازدید کردم و کرونا هم گرفتم. همه جای ایران را دیدم. یک استان من را دعوت نکرد که خراسان رضوی بود و بازیکنانش را به شهر دیگری فرستاد و آنها را هم دیدم. کاری کردم که بازیکنی از دید ما خارج نشود. از ابتدای کار دنبال این بودم که تیمی را برای 2024 آماده کنیم تا با بازیکنان کنونی رقابت کنند. 

در سال‌های اخیر شنیده می‌شود که به مربیان تیم‌های پایه برای حضور بازیکنان در تیم ملی پیشنهادهای وسوسه‌انگیزی داده می‌شود. آیا شما این موضوع را تایید می‌کنید و اینکه آیا شما هم از این پیشنهادها داشته‌اید؟

نمی‌دانم این موضوع چقدر جدی است، اما موضوعی که وجود دارد این است که همه می‌دانند که این امر درمورد من صدق نمی‌کند و اصلاً کسی حتی فکر این موضوع را هم درمورد من نمی‌کند. خدا شاهد است که تاکنون چنین اتفاقی برای من رخ نداده است. بیشتر بازیکنان تیم ملی کنونی از خانواده‌های ضعیف و غیرتهرانی هستند. اگر یک ماشین هم از یک نفر بگیرم ممکن است دیگر تلاش نکنم، اما من تمام تمرکزم را روی سکو و مدال می‌گذارم، چون اعتقاد دارم همه چیز همراه با سکو و مدال می‌آید و نیاز نیست من کار ناصواب بکنم. الان بازیکنان با هوش هستند و همه چیز را متوجه می‌‌شوند. اگر بازیکنی را با پول به تیم ملی دعوت کینم، نگاه 11 بازیکن دیگر نسبت به ما تغییر می‌کند و تیم بهم می‌ریزد. خدا شاهد است وقتی پدر یکی از بازیکنان یک جعبه گز با خود آورد، من جعبه را در همان فرودگاه باز کردم و بین بازیکنان تقسیم کردم. من آن جعبه گز را نگرفتم، چون اعتقاد دارم اگر این روند ادامه پیدا کند در آینده این جعبه بزرگتر خواهد شد. شغل ما به گونه‌ای است که این موارد باب نبود. معلم‌های ما حتی اگر حقوق کمی دریافت کردند هم گلایه نکرده‌اند. روزی علیرضا دبیر در مدرسه برای من یک دسته گل آورد و از او پرسیدم که چرا این کار را کردی؟ گفت روز معلم است و برای تقدیر از شما این دسته گل را آورده‌ام. من تصور کردم که او این گل‌ها را خریده است و به همین دلیل کمی به او تند شدم که چرا چنین کاری کرده است. او هم وقتی شرایط را دید بلافاصله گفت «آقا نخریدم که! از همین باغچه کنار مدرسه کندم و آوردم براتون!». از همان زمان همیشه فکر می‌کردم اگر کسی برای روز معلم گل هم می‌آورد، نکند هزینه کرده باشد. چرا باید با درآمد کارگری پدرش برای من گل بخرد؟ روزی را خدا می‌دهد و خیلی‌ها می‌توانند شهادت بدهند که من همیشه به دنبال انتخاب شایسته‌ترین‌ها بوده‌ام. اصلاً نگاه نمی‌کنم که آن بازیکن فرزند رئیس جمهور است یا چه جایگاهی دارد، بلکه مهم آن بازیکن و توانایی‌هایش است.

در صحبت‌های‌تان گفتید که «تمام تمرکزم را روی سکو و مدال می‌گذارم، چون اعتقاد دارم همه چیز همراه با سکو و مدال می‌آید»؛ آیا سکوی نایب قهرمانی جهان چیزی مثل پاداش را با خودش برای شما به همراه آورد؟

من حتی یک بار هم نگفتم که به من و تیمم پاداش بدهید یا حواله خودرو می‌خواهیم. بهترین پاداش برای ما خوشحالی مردم است. ما عنوان دوم را کسب کردیم، اما هیچکس از ما ناراحت نیست، چون تا لحظه آخر جنگیدیم. نه ماشین می‌خواهم و نه هیچ پاداش دیگری؛ من جایزه‌ام را وقتی گرفتم که شاگردانم را روی سکو دیدم. با این کار توانایی‌های خودم را ثابت کردم. تیم ما بین آن هم تیم خوب در دنیا روی سکو قرار گرفت. حالا شما تصور کنید یک حواله هم به ما بدهند؛ چه اهمیتی دارد؟ هیچ وقت دنبال این موضوعات نبودم و هرچقدر کمتر بگویم هم اعصاب خودم راحت‌تر است. شما تصور کنید که روی یک موضوع پافشاری کنید و در نهایت محقق هم نمی‌شود!

پس چرا در برخی رشته‌ها شاهد هستیم که با وجود شکست و ناکامی، به دنبال پاداش هستند؟

تمام خواسته من این است که منفعت جمع درنظر گرفته شود. من می‌گویم بجای پرداخت پاداش به من، برای والیبال امکانات فراهم کنید. من از پاداش می‌گذرم به شرطی که برای والیبال خرج شود. بازیکنان ما نباید 20 نفری در یک اتاق بخوابند. اگر شب یک نفر سرفه کند، 10 نفر از خواب بیدار می‌شوند. اولویت فدراسیون بزرگسالان است و سپس جوانان و پس از آن نوبت به ما می‌رسد؛ البته این روال طبیعی است و اعتراضی به آن ندارم، اما باید امکانات برای همه یکسان شود. تمام خواسته من این است که مطابق انتظاراتی که دارم برای والیبال امکانات فراهم شود. این چیزی که می‌گویم نباید 10 سال دیگر محقق شود، بلکه همین فردا باید استارت بزنند. از اتاق 20 نفره که بگذریم شما تصور می‌کنید که اتاق‌های 3-4 نفره شرایط خوبی دارد؟ ما هنوز روی تخت‌هایی می‌خوابیم که حاج آقا یزدانی‌خرم خریداری کرده بود. ما حتی تشک‌های مناسب هم نداریم و بازیکنان بالای 2 متر روی تخت‌های 2 متری می‌خوابند و بخشی از بدنشان بیرون از تخت است. تخت، تشک، سرویس‌ها و... باید تعویض شوند و اتاق‌ها هم باید 2 نفره باشند. 

این مواردی که به آنها اشاره کردید در تمام دنیا جز حداقل‌هاست. شما تیم نایب قهرمان جهان هستید و قطعاً باید شرایط بهتری داشته باشید.

شما فکر می‌کنید من که سرمربی تیم ملی هستم یک شب در هتل المپیک خوابیده‌ام؟ خیر. ما همیشه در کمپ هستیم. همین امسال 9 مربی داشتیم و اتاق‌مان 5 نفره بود. 3 نفر از مربیان در فاصله تمرین صبح تا عصر در ماشین می‌خوابیدند! وقتی این صحنه‌ها را می‌دیدم، خجالت می‌کشیدم. مگر می‌‌شود مربی تیم ملی برای استراحت در ماشین و در گرما بخوابد؟ مگر نمی‌گوییم که والیبال ایران باید در صدر دنیا باشد؟ خدا شاهد است ساختن امکاناتی که مدنظر من است نیاز به ارز هم ندارد. ما در این بحث واقعا جا مانده‌ایم. اینکه می‌گویند والیبال تنها نیست را قبول ندارم و دروغ است، چون به نظرم والیبال واقعاً تنها است. در ادوار مختلف هرکسی آمد کنار والیبال عکس یادگاری گرفت و رفت. یکی از اعتراض‌های سعید معروف هم در آن مقطع همین موضوع بود که مسئولان فقط برای گرفتن عکس یادگاری می‌آیند. کسی که قرار باشد برای والیبال کار کند نیاز نیست پیام بدهد و ما را ببیند. آقایان مسئول یک روز به سراغ والیبال بیایید و امکاناتش را ببینید. در مجموعه ما هیچ امکانات رفاهی و تفریحی وجود ندارد؛ یک بازیکن 17-18 ساله از شهرستان به تهران می‌آید و هیچ تفریحی ندارد. ما باید مکانی را درست کنیم که وقتی بازیکنان به آنجا می‌آیند احساس بهتری از خانه خود داشته باشند. در این زمینه از رقبا جا مانده‌ایم. اگر این موارد درست شد و ما در بخش فنی ضعیف بودیم همه حق دارند از ما گلایه کنند، ضمن اینکه خودم می‌روم تا فرد بهتری جایگزین من شود. بعد از کسب عنوان دومی می‌خواستم کناره‌گیری کنم، چون تصور می‌کردم که باید بیشتر مردم را خوشحال کنم. این تصمیم را با خوش‌خبر درمیان گذاشتم، اما او به شدت مخالفت کرد و گفت عنوان دومی هم ارزشمند است. دوست داشتم اول بشوم، اما دلیلش این نبود که پس از آن بتوانم حواله ماشین بگیرم، بلکه همه فکرم این بود که مردم بیشتر خوشحال شوند. با تمام این صحبت‌ها حالا اگر حواله واردات خودرو هم به من بدهند هم من پولی ندارم که بخواهم یک ماشین وارد کنم! ضمن اینکه وقتی وارد کنم فرد دیگری باید سوار آن شود و بازهم من حسرت بخورم (باخنده)؛ همان بهتر که نداشته باشم!

شما فعالیتی در لیگ برتر ندارید؛ منبع درآمد شما کجاست؟

من معلم و بازنشسته آموزش و پرورش هستم؛ همین. در لیگ برتر کار نمی‌کنم و فقط در تیم ملی حضور دارم که آن هم حقوقی ندارد.

حقوق‌تان در تیم ملی چقدر است؟

من به عنوان سرمربی روزهایی که اردو باشد، روزی 170 هزار تومان حقوق می‌گیرم. بخش عمده‌ای از کار ما روی تیم ملی است، اما گاهی باشگاه‌هایی مانند شمس و دورنای ارومیه و ارتعاشات آمدند و توانستم همراه با شاگردانم در لیگ برتر هم حضور پیدا کنم. الان که نایب قهرمان جهان شده‌ایم تیمی در لیگ برتر نداریم. ما باید یا تیم ملی را انتخاب کنیم یا تیم باشگاهی را؛ خودم دوست دارم تیم ملی را انتخاب کنم، اما به هر حال دغدغه زندگی و مسائل مالی را هم دارم. فدراسیون باید راهکاری برای این موضوع پیدا کند. من نگاه اقتصادی به والیبال ندارم و اگر بین پول والیبال قرار باشد انتخاب کنم، کشش من به سمت والیبال است.

با این شرایط لقب «آقا معلم» را به شایستگی به شما داده‌اند.

من خودم دوست دارم همیشه درس بخوانم و درس بدهم. من هم معلم هستم و هم شاگرد، اما بستگی دارد بقیه چه چیزی در من جستجو کنند. من همیشه در حال یادگیری هستم.

آفتی که این روزها برای ورزشکاران وجود دارد، شبکه‌های اجتماعی است. چه برنامه‌ای برای کنترل این فضا دارید؟

کنترل باید با رفتار آدم‌ها باشد. به عنوان مثال ما در شرایط اردویی نوشابه نمی‌خوریم و هرگز نشده که خودم نوشابه بخورم و به بازیکنانم بگویم شما باید آب بخورید. بستن شبکه‌های اجتماعی روی ورزشکاران نمی‌تواند راهکار درستی برای کنترل این فضا باشد، بلکه اعتقاد دارم که ما باید آنقدر هدف خود را بزرگ کنیم که مسائل جزئی در حد سرگرمی باشد. کنترل این فضا نیاز به قانون و آیین‌نامه ندارد و به نظرم راهکارش یک همکاری جمعی است. من شخصاً هرگز در تمرینات از تلفن همراه استفاده نمی‌کنم، چون وقتی شاگردانم این صحنه را ببینند تصور می‌کنند که تلفن از آنها مهمتر است. بازیکنان نوجوانان شاید در حال حاضر مخاطب و هوادار زیادی نداشته باشند، اما با گذشت زمان این تعداد بیشتر می‌شود و ناخودآگاه ورزشکاران هم زمان بیشتری در فضای مجازی می‌گذارند. خودشان باید یاد بگیرند که چگونه این امر را مدیریت کنند. من به شاگردانم سخت نمی‌گیرم اما سعی می‌کنم شرایط را کنترل کنم. 

از رشد کدام شاگردتان بیشتر از همه لذت بردید؟

نفرات زیادی بودند، اما از پیشرفت چندین نفر بیشتر لذت بردم. به عنوان مثال من کمک زیادی به امیر غفور کردم. از ورزشگاه آزادی او را سوار ماشین می‌کردم و به ترمینال آزادی می‌بردم و مسیر برگشت به کاشان را به او می‌گفتم و راهی‌اش می‌کردم. تعداد این بازیکنان زیاد است. صابر کاظمی هم همین شرایط را داشت و بردیا سعادت را هم از مسابقات محلات ارومیه انتخاب کردم. همه آنها خوب بودند و از پیشرفت‌شان لذت بردم. نمی‌توان واقعاً از یک نفر نام ببرم.

هنوز هم گاهی مردم می‌گویند که جای سعید معروف در تیم ملی خالی است. آیا بازیکنان کنونی تیم‌های نوجوانان و جوانان این توانایی را دارند که این جمله را برای همیشه از ذهن مردم پاک کنند؟ 

جای سعید معروف را فعلا هیچکس نمی‌تواند بگیرد، اما ممکن است بازیکنی بیاید و نیازهای تیم ملی را برطرف کند. در خیلی از کشورهای دنیا هم فوق ستاره‌هایی بودند که هیچکس جای آنها نیامده، اما بازیکنی آمد که کار تیم را راه انداخته است. معروف به دلیل ویژگی‌هایی که دارد الان هم می‌تواند برای تیم ملی بازی کند، اما باید دید که او از نظر ذهنی و انرژی در شرایط ایده‌آلی قرار دارد یا خیر؟ از نظر فنی او هنوز هم جز بهترین‌های دنیا است، اما به هرحال روزی او از تیم ملی می‌رفت. شاید کریمی و وادی و ... مثل سعید معروف نباشند، اما می‌توانند به تیم ملی کمک کنند. ما باید فکر کنیم که با معروف والیبال ما خیلی خوب بود، اما باید یاد بگیریم بدون او هم پیش برویم. نمی‌دانیم در آینده چه بازیکنی می‌آید. نمی‌دانیم آیا بازیکنی می‌آید که از مسی بهتر باشد یا خیر؟ اما می‌دانیم که به هر حال آرژانتین بدون مسی هم می‌تواند روزهای خوبی داشته باشد. شاید کسی نتواند جای غفور، قائمی و محمودی را هم پر کند، اما به عنوان مثال بعد از غفور باید به اسماعیل‌نژاد و کاظمی هم فرصت داد. من آن نسل را بهترین نسل می‌دانم؛ شاید خیلی‌ها بگویند که ولاسکو تاثیر زیادی داشت، اما تنها ولاسکو نبود، بلکه او در کنار بازیکنان و فدراسیون پیش رفت. من تاکنون کمتر درمورد داورزنی صحبت کردم، اما واقعیت این است که والیبال تاکنون تنها دو رئیس فدراسیون داشته است و این پیشرفت قطعاً حاصل تلاش این دو عزیز است. بعداز مرحوم یزدانی‌‌خرم، داورزنی آمد و توانست مسیر را به خوبی طی کند. چرا وقتی تیم‌های ملی نتیجه نمی‌گیرند همه به رئیس فدراسیون هجوم می‌برند، اما روزهایی که می‌بریم کسی رئیس فدراسیون را درنظر نمی‌گیرد. امسال تیم‌های پایه ایران شرایط خوبی داشتند و این نشان می‌دهد که مدیریت خوبی وجود دارد که توانسته این شرایط را فراهم کند. نقش رئیس فدراسیون به اندازه مربیان و بازیکنان است و نباید موفقیت‌ها را به یک مربی یا بازیکن ربط داد.

مدتی پیش داورزنی مصاحبه‌ای انجام داد و اعلام کرد که یک مربی در تیم‌های پایه بازیکنان را کتک زده و در آن زمان موج انتقادی شدیدی علیه شما راه افتاد. آیا واقعاً این اتفاق افتاده بود و آیا آن مربی شما بودید؟

زمانی که داورزنی آن صحبت را مطرح کرد تازه از وزارت ورزش بازگشته بود. او 2 سال حضور نداشت. در آن مقطع بزرگنمایی‌هایی صورت گرفته برای اینکه برخی‌ها به دنبال تخریب من بودند. همه این موضوع را رد کردند و گفتند که ما با وکیلی کار کرده‌ایم و چیزی جز خوبی از او ندیده‌ایم. داورزنی هم پس از آن موضعی نگرفت و روی موضوع پافشاری نکرد. شیطنتی صورت گرفت و در نهایت به اهداف خود رسیدند و من از تیم ملی دور شدم. اگر واقعاً بازیکنی را کتک زده بودم، این همه بازیکن نباید از من حمایت می‌کردند. داورزنی هم منطقی است و در نهایت متوجه شد که این خبر درست نیست. دیدند نمی‌توانند انگ دریافت رشوه و ... را به من بچسبانند و از این طریق وارد شدند و موقتاً به هدف‌شان هم رسیدند. من رابطه خیلی خوبی با تمام شاگردانم دارم و همین موضوع باعث شد تا من زمانی مربی تیم ملی ب باشم. زمانی که ولاسکو در ایران بود من در تمرینات او حضور پیدا می‌کردم و نکات مهم و جدیدش را در دفتری یادداشت می‌کردم. ولاسکو گفت: «من دیدم هر بازیکنی که می‌خواهد به تمرین بیاید اول با شما سلام و احوالپرسی می‌کند و سپس وارد زمین می‌شود. با خودم گفتم او کیست که همه برای شروع تمرینات به سراغ وی می‌روند. پرس و جو کردم و فهمیدم که شما مربی تیم ملی نوجوانان آن بازیکنان بودید و ارتباط خوبی با آنها دارید.» همین موضوع موجب شد تا از من دعوت کند تا سرمربی تیم ملی ب شوم. به هرحال آقایان خیلی تلاش کردند تا من از تیم ملی دور باشم و توانستند به هدف خود برسند، اما از آنجایی که خدا من را دوست داشت، سکوت کردم و گوشه‌ای نشستم و فقط تماشا کردم. مدتی بعد هم ورق برگشت و بازهم توانستم به تیم ملی برگردم. من و داورزنی الان رابطه خوبی با هم داریم و نیاز نیست که شرایط را در مدت زمان طولانی برای هم توضیح بدهیم.

شما امسال کادر فنی خوبی را تشکیل دادید. حضور عادل غلامی به عنوان یک چهره محبوب، حضور خودتان در راس کادرفنی به عنوان یک معلم، حضور امیر خوش‌خبر با کوله‌باری از تجربه و... اما نقدی جدی هم نسبت به این کادر وارد بود. برخی‌ها می‌گفتند که چرا وکیلی پسرش را به عنوان آنالیزور انتخاب کرده و اینکه آیا فردی شایسته‌تر از او برای حضور در کادر فنی حضور نداشت؟ 

همه مربیانی که در تیم‌های ملی حضور دارند، کار را از کنار من شروع کردند و بالا رفتند و من از این موضوع بسیار خوشحال هستم. من از کادر فنی قبلی فقط امین شاکری را داشتم و خدا لطف کرد و خوش‌خبر هم به ما اضافه شد تا خیالم از مسائل بیرون راحت باشد. پسرم در سال 2017 پاسور بود و من او را خط زدم. کسی را جایگزین پسرم کردم که در مسابقات زیاد هم برای ما بازی نکرد، اما من تصور می‌کردم که حق با او است. در آن سال تیم ما قهرمان شد و اگر پسرم را هم انتخاب می‌کردم کسی نمی‌توانست به ما ایراد بگیرد، اما آن زمان نسبت به این موضوع احساس خوبی نداشتم و فکر می‌کردم حواشی زیادی به سمت تیم ما می‌آید. از آن زمان پسرم به سراغ آنالیز رفت و الان هم به گواه حرف همکارانش عملکرد خوبی دارد. اگر افرادی بگویند که این صلاحیت حضور در تیم ملی را ندارد، من ابتدا عذرخواهی و سپس او را برکنار خواهم کرد. اگر او کارش را بلد باشد چه فرقی می‌کند که پسر چه کسی است؟ به یاد دارم که ست‌کوویچ با مصطفی کارخانه به مشکل خورده بود و من تصور می‌کردم که او از قاسم کارخانه در تیم ملی استفاده نخواهد کرد، اما ست‌کوویچ، قاسم را به تیم ملی دعوت کرد و گفت من با پدرش اختلاف دارم، پسرش چه گناهی دارد؟ پسر من، چون پسر من بوده به تیم ملی نیامده، بلکه به واسطه توانایی‌هایش به این جایگاه رسیده است. وجداناً بی عدالتی نکردم. یک بار هم در فدراسیون به من گفتند که پسرم را کنار بگذارم، اما من واکنشی نداشتم تا عملکرد وی را در مسابقات آسیای مرکزی دیدند. تیم ملی برای من مهمتر از پسرم است و اگر قرار باشد با پسرم بروم و مقام نیاورم فایده‌ای ندارد. به گفته سایر مربیان، پسرم جز 5 آنالیزور خوب ایران است و اگر فقط به دلیل اینکه او پسرم است از تیم ملی خط بخورد هم بی‌عدالتی صورت می‌گیرد.

پایان پیام/

منبع: فارس
ارسال نظر
تریبون۱
تبلیغات
جدیدترین اخبار
دیگران چه می‌خوانند؟
پربحث