میرسلیم: استفاده از فیلترشکن اشکالی ندارد /گشت ارشاد باید باشد /اصلا کاری به فرزندم ندارم
از حضور خود در توئیتر دفاع می کند اما پاسخ روشنی به این تناقض نمی دهد که چرا او از جایگاه نماینده مجلس حق حضور در فضای توئیتر را دارد اما مردم را از این حق منع می کند. مصطفی میرسلیم نماینده تهران که تاکید دارد توئیتر مطالب گمراه کننده و بد دارد و وظیفه خود را «نجات دادن گمراهان در توئیتر» می داند می گوید «البته توئیتر مطالب خوب هم دارد مثل مطالب من!»
- میرسلیم: متهم اصلی پرونده شاسی بلندها مدیریت مجلس است /آبروی انقلاب را نبریم
از این عضو موتلفه درباره دیگر تناقض ها در رفتارش می پرسیم از پوشیدن کفش خارجی و ساعت گرانقیمت آنهم وقتی تاکید بر حمایت از تولید داخلی و ساده زیستی و ...می شود. وقتی بحث به «مردم» می رسید در پاسخی عجیب می گوید؛«شما حق ندارید از طرف مردم حرف بزنید ولی من حق دارم این حرف را بزنم. شما کارهای نیستید.»
گفتگو با میرسلیم که مدتی پیش در کافه خبر خبرگزاری خبرآنلاین انجام شد به اعتراضات و درخواست او برای اعدام سریع بازداشت شدگان اعتراضات که می رسد بر موضع پیشین خود تاکید می کند اما این را هم می گوید که«منظور من رسیدگی سریع بود نه اعدام سریع.»
میرسلیم به سوالات پیرامون پرونده فرزندش و زندانی شدنش بخاطر همکاری با منافقین پاسخ روشنی نمی دهد و می گوید؛«آقاجان! سوالات شما باید راجع به خودِ من باشد. در مورد فرزند من سوال میکنید، اینها چه ربطی به من دارد؟ »
بخش اول گفتگو با مصطفی میرسلیم روز سه شنبه منتشر شد. در ادامه بخش دوم و پایانی آمده است؛
********
آقای میرسلیم! در ایام مناظرات انتخاباتی شما با انتقاداتی که می کردید و عبارت «اینو دیگه چی میگی» تا حد زیادی خود را از جهت مثبت در بین افکار عمومی مطرح کردید ولی از یک مقطعی به بعد حساسیت افکار عمومی روی شما زیاد شد. یک بخشی از آن به نظرم برمیگردد به آن جنس مطالبی که شما در فضای مجازی منتشر می کردید. حالا از نظر مخاطبان فضای مجازی خیلی قابل دفاع نبود یا انتقادبرانگیز بود یعنی خودشان را ملزم می دیدند که حتما یک موضعی بگیرند. فکر می کنید این تغییر نگاه چرا اتفاق افتاد؟ یعنی فردی که خیلی روی او حساسیت نبود و حتی یک طیفی به او علاقه هم داشتند، تبدیل به فردی شد که مطلب که میگذارد بلافاصله کلی انتقاد علیه او گذاشته می شود. این فرآیند به نظر شما چه شد که شکل گرفت؟
این فرآیند برمیگردد به اثرگذاری فرد در مورد مقررات و قوانینی که می خواهد بر سرنوشت کشور اثرگذار باشد. اگر آدم از لحاظ اثرگذاری کاری نداشته باشد، راجع به آن حساسیتی ندارد. ولی زمانی که شما آمدید یک جایی یک تصمیمی را پشتیبانی کردید که این تصمیم منافع برخی را به مخاطره میاندازد، آنهایی که منافعشان به مخاطره میافتد به هر قیمتی شروع به دفاع کردن از خود ومنافع خودشان میکنند.
این قاعدهای که می فرمایید درست است، ولی شاید راجع به همه کاربران فضای اجتماعی مصداق نداشته باشد.
نه. قبل از فضای اجتماعی. اصلا این قضیه به فضای اجتماعی برنمیگردد و قبل از فضای اجتماعی است.
به طور مشخصتر «شبکههای اجتماعی».
اصلا فضای مجازی بعد از این قضیه اثرگذار میشود.ببینید! افراد فکر می کنند که این موضعگیری، موضعگیری است که اگر به اجرا گذاشته شود خیلی از منافع را متلاشی میکند و به هم میزند. پس بنابراین شروع کردند به مقاومت کردن با اینکه من به آنها راهکار دادم.
یعنی شما تمام مقاومتها را تدافعی میبینید برای اینکه منافعشان به خطر افتاده؟
اصل قضیه همین است. بله.
یک نماینده مجلس مشهور چرا با کفشی غیرمتعارف قدم بزند!
همهاش هم مجلسی نبوده وشما خیلی نظرات شخصی هم گذاشتید که انتقادبرانگیز شده است. ولی جدای از آن، تعداد نظرات شما که موردتوجه قرار گرفته و اغلب هم بازتاب انتقادی داشته، زیاد بوده است. شما هیچ موردی بوده که حس کنید یک بخشی از نظرات منتقدان ممکن است درست باشد؟ یا فکر میکنید همه آن چیزهایی که نوشتید، درست است؟
هر جایی که نظریات انتقادی نسبت به من شده که موجه و منطقی بوده، من بلافاصله اصلاح کردم.
میشود مصداقی بفرمایید چه موردی بوده که فکر کردید درست میگویند و اصلاح کردید؟
مصداقش روشن بود. به ما گفتند که چرا مثلا فلان کفش را داری میپوشی؟ من خب دیدم حرف درستی است. خب حالا من بیایم اصرار کنم که آقا! من این را نخریدم و به من هدیه دادند؟ این چه حرفهایی است. خب راست میگویند دیگر؛ یک نماینده مجلسی که مشهور هم هست، چرا با کفشی که غیرمتعارف است قدم بزنم.
انتقادات به کفش من برای آبروریزی انجام شده بود
و این انتقاد باعث شد کفشتان را عوض کنید.
بله دیگر.ببینید! نه اینکه من بخواهم بگویم آنهایی که ایراد گرفتند واقعا بر مبنای اصلاح یا حق این کار را کردند. آنها برای یک کار دیگری یعنی برای آبروریزی این کار را کردند. این مسائل درست موقعی مطرح می شود که یک سلسله جریانات دیگری دارد منافعی را به خطر میاندازد؛ منتها بالاخره حالا یک انتقادی صورت گرفته و ما هم می گوییم بسیار خب، مشکلی ندارد، درست است.
حالا آن نگاه شما محترم؛ ولی یک جور دیگر می شود نگاه کرد. در پسزمینهی انتقاداتی که به شما وجود دارد، یک نکته مشترک است که آن هم این است که آقای میرسلیم حرف و عملش با هم نمیخواند. حالا من مصداقی بخواهم بگویم؛ مثلا ایشان طرفدار فیلترینگ است ولی خودشان در توئیتر فیلترشده عضو هستند. طرفدار تولید ملی است، ولی در بحثهای دیگر مثلا در بحث خودرو و اینها، آن امنیت جانی مردم برایشان هیچ اهمیتی ندارد. یکسری مسائل اینطوری است؛ مثلا طرفدار اعدام سریع آن کسانی که بازداشت شده بودند هستند، ولی از آن طرف فرزند خودشان آزاد میشود علیرغم پرونده سنگینی که دارند. یعنی تناقض است که شاید یک مقداری باعث میشود واکنش نشان دهند و روی شما حساسیت ایجاد شده است. شما این نگاه را چطوری ارزیابی میکنید؟
نگاهی که شما گفتید، خیلی درست نیست.
آقاجان! سوالات شما باید راجع به خودِ من باشد. در مورد فرزند من سوال میکنید، اینها چه ربطی به من دارد؟ او یک شخصیت مستقل برای خودش دارد و یک کاری کرده، سرش کلاه گذاشتند، به او خیانت کردند ... خودش میداند ... چرا شما شلوغ میکنید؟
یا مثلا ببینید! همان تولید ملی که گفتم؛ مثلا ایشان طرفدار تولید ملی است ولی کفش خارجی میپوشد. مثلا طرفدار سادهزیستی است، ولی ساعتشان انقدر است. آن تناقض را شما در این مجموعه انتقادات هیچ وقت حس کردید که چنین چیزی ممکن است علتش باشد؟
بله. کاملا.
حس کردید؟
بله،تناقض را ایجاد کردند.
چرا ایجاد کردند؟ ببینید! مثلا در همان تولید ملی، شما که طرفدار تولید ملی هستید و کفش خارجی می پوشید....
آقا! تولید ملی را برای صنعت کشور دارند مطرح می کنند. بعد اصلا چه ربطی به ۱۰ سال پیش آن دارد؟
خب همان صنعت کشور مگر کفش داخلی نداریم؟ حالا شما توئیتر را چه پاسخی میدهید برای کسانی که میگویند آقا! شما طرفدار فیلترینگ هستید ولی از این ابزار دارید استفاده میکنید.
ببینید عزیز من! یک موقعی ما داریم بحثمان را انجام میدهیم «امروز»، که در یک شرایطی قرار گرفتیم که تصمیمگیری میکنیم که کالایی را تحریم کنیم. امروز میخواهیم تحریم کنیم؛ ولی پارسال که تحریم نکرده بودیم. کسانی که پارسال استفاده کرده بودند، مجرم هستند؟
الان راجع به کفش میفرمایید؟
مثال دارم میزنم؛ کفش، لباس، پارچه یا فلان... من از یک پارچه ای استفاده کردم که این پارچه خارجی است. چه زمانی استفاده کردم؟ ۱۰ سال پیش با آن کت و شلوار دوختم. شما به چه حقی دارید می گویید که این کار امروز خلاف است؟ اگر امروز گفتیم شما از کالای خارجی استفاده نکنید، از این کالای خارجی استفاده نکنید. از این کالایی که از اسرائیل می آید هیچ وقت استفاده نکنید. این از اول انقلاب بوده است. از کالایی که از آمریکا میآید، ما تصمیم گرفتیم که از امسال دیگر استفاده نکنیم. چرا؟ آنها تحریم کردند، ما هم تحریم میکنیم. درست است؟ ولی خب قبلش آزاد بوده دیگر؛ آن کسانی که قبلا استفاده کرده بودند، مجرمند؟ این چه حرفی است آخر؟ خطاست. این تمام شد. پس آنهایی که این کار را کردند، خباثت کردند. درواقع آمدند تصمیمی که ما امروز گرفتیم را به قبل منتقل کردند، نمیشود که.
کدام تصمیم؟
مثلا امروز تصمیم گرفتیم که ما از کالای داخلی خودمان استفاده کنیم و تولید داخلی را پشتیبانی کنیم. درست است؟ این تصمیم را گرفتیم. یک موقعی در کشور باز بوده، ما واردات داشتیم و همه جور واردات داشتیم.
حالا آنها میتوانند بگویند شما قبلا خریدید و ایراد ندارد؛ الان که تولید ملی است...
اصلا شما خرید را رها کن. استفاده کردیم. منعی نداشته است.
می گویند شما قبلا خریدید یا استفاده کردید و الان تولید داخلی قرار است تقویت شود، شما خوب است که مثلا یک کفش تولید داخلی بپوشید. دو تا حُسن دارد؛ اول رفتید یک کفش خریدید و ثانیا روی روحیه اطرافیان هم موثر است دیگر. وقتی میبینند آقای میرسلیم طرفدار تولید داخلی است و کفش داخلی میپوشد، این خیلی روی آنها می تواند تاثیر بگذارد تا اینکه ببینند ایشان لفظی پشت میکروفون از تولید داخلی حمایت می کند و بعد از میکروفون که پایین میآیند مثلا کفششان خارجی است.
این مغلطه است.
حالا نمیخواهیم اینها را بحث کنیم.
نه آخه؛ شما دارید بحث میکنید. ببینید! برای خودتان هم روشن شود؛ اینکه شما مطرح میکنید، خودتان هم باید قانع شوید که شنوندگان هم قانع شوند دیگر. ببینید! این مساله خیلی مسالهی روشن و واضحی است. شما الان این لباس تنتان است و چینی هم هست. میگویند شما از این به بعد نباید آن را تنتان کنید. شما پرت میکنید بیرون؟ ولی وقتی همین امروز بروید بخرید، خب این خطاست. ولی اصلا گزک گرفتن به شما این درست نیست.
من خواستار اعدام سریع نیستم. من خواستاررسیدگی سریع هستم. رسیدگی سریع یعنی چه؟ یعنی یک فردی علنا و جاهلا دارد در خیابان آدمکشی میکند و دارد چاقوکشی میکند. این را شما معطل نگه ندارید.
حالا چون محور گفتگوی ما یک چیز دیگر است و نمیخواهم بحث کنیم، بهتر است برویم سراغ سوالات بعدی که استفاده حداکثری بشود. الان راجع به توئیتر یک انتقادی که نسبت به شما و بقیه مسئولان (آقای رئیسی یا هر کس دیگری) که طرفدار فیلترینگ هستند، به شدت هم حمایت میکنند ولی بعد خودشان در آنجا فعال هستند و شما هم که بیشتر از بقیه فعال هستید که به نظر من کار خیلی خوبی هم هست؛ ولی مخاطب حس می کند که یک تناقضی وجود دارد. می گوید آقا! آن حمایت از فیلترینگ و محروم کردن مردم از شبکههای اجتماعی چیست؟ و بعد حضور داشتن خودتان چیست؟ اگر ممنوعیت است و اگر قانون است، مسئولان باید بیشتر از مردم عادی پایبند باشند؛ ولی زمانی که یک قانونی را برای مردم وضع میکنند و خودشان آن را نقض می کنند مثلا در همین مورد بحث ما، می روند عضو توئیتر میشوند و فعالیت دارند، هضم این موضوع برای مردم خیلی ساده نیست. شما راجع به این توضیحی دارید؟
والا من نمیدانم شما از کدام مردم صحبت میکنید؛ ولی به نظر من هضم آن برای مردم خیلی آسان است و آن را هضم هم کردند. یک تعدادی از مردم قبول نکردند.
همان یک تعدادی که قبول نکردند.
آخه ببینید! شما میگویید مردم. اولا به چه حقی شما دارید میگویید مردم؟
من نماینده هستم حق دارم بگویم مردم، شما حق ندارید بگویید مردم!
به همان حقی که شما چرا می گویید مردم پذیرفتند.
بنده نماینده مردم هستم.
شما نماینده مردم در مجلس هستید، ولی به کدام مستندی میگویید....
من نماینده منتخب مردم هستم و حق دارم. شما که هیچ گونه نمایندگی ندارید، حق ندارید بگویید مردم.
شما مستندتان چیست که مردم پذیرفتند؟
اجازه بفرمایید؛ بحث شما این است که شما می گویید مردم. من می گویم شما به چه حقی می گویید مردم؟ شما حق ندارید بگویید مردم مگر اینکه یک کار تحقیقاتی گسترده کرده باشید یعنی جامعه را بررسی کرده باشید و مثلا یک آمارگیری مقبول کرده باشید که بگویید من به استناد این میگویم این کار را ....
شما به استناد کدام آماری میگویید مردم پذیرفتند؟
من به استناد اینکه خودم نماینده مردم هستم، از طرف مردم می توانم حرف بزنم.
نماینده مردم بودن که کار میدانی نمیشود. حالا عیب ندارد؛ شما پاسخ همان یک گروه اندک را بدهید.
من نماینده هستم اما شما کاره ای نیستید
گوش نمیکنید. می گویم نمایندگی مردم، اصلا اسمش ناطق است یعنی از طرف مردم باید این حرف بزند. اگر هم قبولش ندارند، دفعه بعد به او رای نمیدهند ولی تا زمانی که این رای را دارند، نماینده مردم هستند؛ پس بنابراین شما حق ندارید از طرف مردم حرف بزنید ولی من حق دارم این حرف را بزنم. ممکن هم هست آن کسی که میگویم موردنظر مردم نباشد، خب دفعه دیگر رای نمیدهند ولی شما کارهای نیستید.
عیب ندارد آقای میرسلیم. اصلا حق با شماست. شما فرض کنید یک گروه خیلی کوچک منتقد هستند. شما پاسخ آنها را بدهید.
حالا اصلا من حرف شما را قبول می کنم،شما که می گویید مردم، درست است یک عده ای از مردم هستند که اینطوری هستند. درست است. اما اینکه بخواهید بگویید تمام مردم یا اکثر مردم اینطوری هستند، این حق را ندارید.
خب باشد؛ اصلا با تعداد کاری نداریم. پاسخ آن تعداد اندک را بدهید.
ما میگوییم این ممیزی است. ممیزی یعنی چه؟ چرا شما خلط مبحث می کنید؟ واقعیت این است که شما اگر یک چیزی را دارید منتشر میکنید، این خلاف یک اصولی باشد، باید جلوی آن را بگیرید. آن اصول هم در قانون اساسی ما آمده است. اگر برخی از دستگاهها، پایگاههای اطلاعرسانی، مطبوعات و رسانهها دارند مطالبی را منتشر میکنند که اینها اصلا سازگاری با قانون اساسی ما ندارند. دولت موظف است که جلوی اینها را بگیرد. اگر نکند، خیانت کرده است.
این را درست میفرمایید؛ ولی نکته این است که الان مردم از حق انتشار محروم هستند به خاطر فیلترینگ.
نخیر. الان کاملا سکوهای داخلی ما دارند کار میکنند و اینترنت شان را هم خیلی خوب میتوانند بدهند.
خب چه کار میکنند؟ با فیلترشکن.
نه. با سکوی داخلی دارد کار میکند. فیلترشکن میخواهند چه کار؟
نه. بحث ما الان فقط توئیتر است. چرا مردم در توئیتر باید مشمول فیلترینگ شوند ؟
برای اینکه توئیتر هم موارد خلاف دارد و هم موارد خوب دارد. آنهایی که خلاف است جلویش را می گیرند. تمام شد.
چه اشکالی دارد من از توئیتر استفاده کنم
سوال مشخص من الان فقط یک چیز است؛ گفتند توئیتر باید فیلتر شود. درست است؟ و به مردم گفتند شما از این استفاده نکنید. حالا اینکه مردم گوش میدهند یا نمی دهند، این بماند. این قانون یا شبه قانون و یا هرچه که اسم آن را بگذاریم، چون به هر حال تصمیم به فیلترینگ در مراجع بالای کشور گرفته شده است. چرا بعضی از نمایندگان مجلس (مثل شما یا مثل آقای رئیسی) میروند در همان شبکه ای عضو میشوند که به مردم گفته شده شما حق استفاده از این را ندارید؟
خب چه اشکالی دارد؟ اشکالی ندارد. شما ببینید! شما یک راهی می خواهید خودتان داشته باشید که کلام حق خودتان را به گوش مردم برسانید.
خب مردم اگر بخواهند از این استفاده کنند ...
راست میگویید. مردم هم نمیتوانند؛ ولی آن مردمی که می توانند این کار را با فیلترشکن به قول شما انجام دهند، اقلا به این قضیه پی میبرند از این راه چون ...
یعنی شما هیچ تناقضی نمیبینید بین اینکه برخی مسئولین می توانند از توئیتر استفاده کنند ولی مردم نه؟
نه؛ ببینید! شما در جنگ با دشمن که تناقض ندارید.
خب اگر توئیتر ابزار ضددشمن است، مردم چرا نباید بتوانند از آن استفاده کنند؟ چرا وقتی مراجعه می کنند با فیلتر مواجه میشوند؟ مگر ابزار مبارزه با دشمن نیست؟
درست است. شما نمی دانید در هنگامی که جنگ دارد صورت میگیرد، شما می توانید از وسایل تبلیغاتی طرف هم استفاده کنید برای اینکه جبههاش را تضعیف کنید. این کاری است که دارند میکنند. ما که نباید تحت تاثیر آنها قرار بگیریم.
اصلا کسی نمی تواند با گشت مخالف باشد. شما وقتی به نیروی انتظامی بگویید که برو وظیفهات را انجام بده، یک ابزارهایی در اختیارش هست. یک جا می بیند که با تذکر دادن کار کفایت میکند. یک جا میبینند که نه، اصلا این با تذکر کارش حل نمی شود که. پس به او دستبند میزنند. یک جای دیگر میبینند که نه، اصلا مردم را دارد اذیت میکند. بنابراین با باطوم سراغ او میرود.
نه؛ من با حرف شما موافق هستم. میگویم با همین استدلال شما، چرا مردم نباید بتوانند از توئیتر استفاده کنند؟
برای اینکه اکثر مواردی که در توئیتر دارد اتفاق میافتد، به ضرر و علیه کشور ماست.
یعنی می گویید اگر مردم به آنجا وارد شوند، نمی توانند از این ابزار علیه دشمن استفاده کنند؟
چرا.
و ممکن است استفاده ای کنند که به ضرر کشور ماست؟
بله دیگر. اگر آزادش بگذارید.
چرا؟ یعنی ما به عقلانیت و ملیت دوستی ایرانی ها نباید اعتماد داشته باشیم؟
بحث عقلانیت نیست. بحث تجاوزی است که آنها دارند انجام میدهند. اینها دارند به خُرد مردم میدهند.
توئیتر موارد خوب هم دارد اما تصمیم گرفته صافی جلوی آن بگذارند
من کاربرهای عادی را دارم عرض میکنم. چرا نباید بتواند با همان استدلالهای شما به توئیتر برود؟ چرا منع شده؟ اگر شما الان بخواهید در دفاع از فیلتر شدن توئیتر برای مردم چیزی بگویید، چه میگویید؟ چه استدلالی میکنید؟
توئیتر یک سکوی اطلاع رسانی است که موارد خوب در آن وجود دارد و موارد اشکالدار هم دارد. در مجموع تشخیص داده شده است که باید صافی جلوی آن گذاشته شود. درست شد؟
در مورد اینستاگرام هم چنین نظری دارید؟
بله. خیلی بدتر.این باید جلویش گرفته شود. خب منعش میکنند دیگر. اما یک عدهای باز نگاه میکنند، شما برای اینکه روی آنها که فیلتر را میشکنند اثر بگذارید و بگویید که شما در اشتباه هستید و دقت کنید و حق این است؛ استدلالتان درست است. مجاز است. مسوولی که میخواهد به آنهایی که گرفتار شدند و در تله افتادند بفهماند که دچار اشتباه شدند، اینها را ...
پس از نظر شما کلا اشکالی ندارد که فیلتر شامل حال مردم باشد و مسوولان آزادانه بتوانند بروند آنجا؟
نه مسوولان، مردم عادی هم که به قول شما فیلترشکن استفاده میکنند.
من توئیت می زنم تا کسانی که با فیلترشکن نگاه می کنند دقت کنند اشتباه نکنند!
آخر فیلترشکن خودش یک نوع دور زدن قانون یا شبهقانون است. ما اینطوری داریم مردم را تشویق میکنیم که بروید قانون یا شبهقانون را دور بزنید.
نه آقاجانِ من. منی که دارم مطلبم را در توئیتر میگذارم، برای کسانی است که فیلتر را میشکانند و میروند نگاه میکنند، میگویم دقت کنید اشتباه نکنید.
الان اگر از شما بپرسند که طرفدار ادامه فیلترینگ هستید یا نه، چه میگویید؟
ممیزی لازم است. بله. ما که نمیتوانیم در را باز کنیم.
ممیزی عیب ندارد؛ اما این قبل از انتشار است. یعنی قصاص قبل از جنایت است. منِ نوعی می خواهم یک مطلبی در توئیتر بگذارم. از کجا میدانند مطلبی که من میخواهم بگذارم علیه منافع ملی است؟ اصلا اجازه انتشار به من نمیدهند؟ شاید به نفع منافع ملی است.
کاملا صحیح میفرمایید. شما راههای دیگر دارید؛ چرا از توئیتر می خواهید استفاده کنید؟ همین پایگاه های داخلی خودمان را استفاده کنید.
پایگاههای داخلی خودمان که میدانید چقدر مخاطب دارند؟ به هر حال شبکههای اجتماعی یک مزیتشان این است که دیده شوند.
بسیار خب، آنها تبلیغ کردند برای این فکر را به وجود بیاورند که شما فکر کنید که فقط آنها هستند. واقعیت این است؛ یعنی آنها اول تبلیغ میکنند که خودشان را جا بیندازند و بعد مطالب خودشان را منتشر کنند. ما که نمی توانیم اجازه دهیم دشمن هر کاری خواست در کشور ما انجام دهد.
آخر الان طرف ما مردم است نه دشمن. دشمن همیشه سعی می کند یک کاری کند ولی محروم کردن مردم از یک حق طبیعیشان..؟
از چه حق طبیعیشان؟
اینکه بتوانند در شبکه های اجتماعی فعالیت کنند.
آگاهی به دست بیاورند؟ شبکه های اجتماعی که آگاهی میرسانند دیگر نه ضدآگاهی.
حالا اینکه آگاهی می رسانند یا نمیرسانند، آن بحث ما نیست. هدف شما از حضور در شبکه های اجتماعی چیست؟
پس دولت برای چه آمده؟ دولت سر کار آمده که بگوید مردم! در خدمت شما هستم. آن چیزی که سم است جلوی آن را برای شما میگیرم و شما اصلا من را با این انتخاب کردید.
ببخشید! با صحبتهای شما این حس به من دست میدهد که منِ آقای میرسلیم، منِ مسوول چون سطح آگاهیام بالاست هیچ ایرادی ندارد که به توئیتر بروم ولی اگر مردم بروند، آنجا فریب میخورند. درک این مساله واقعا برای من یک مقدار سخت است.
بله؛ ممکن است برایتان سخت باشد ولی اینکه من دارم میگویم ساده است. شما به این دقت کنید که اولا دولت موظف است جلوگیری بکند از هرآنچه که برخلاف قانون اساسی میخواهد در بین مردم منتشر بشود. دولت اصلا برای این کار دارد میآید، برای اجرای قانون اساسی دارد می آید. نمیتوانید بگویید که انگار نه انگار، بگذار هرچه می خواهد پخش شود، پخش شود.
آخر قصاص قبل از جنایت است. من مثال زدم.
قبل از جنایت نیست آقاجان من! یک شبکهای ساخته شده است برای این کار، درش مطالب خوبی هم هست.
مطالب توئیتر برای گمراه کردن است اما مطلب خوب هم دارد مثل مطالب ما!
یعنی هر کسی که آنجا مطلب مینویسد، چیز بد می نویسد؟
نه؛ لزوما. ولی آن هم برای گمراه کردن است. اگر چیزهای خوب میگذارد، برای گمراه کردن است برای اینکه اثبات کنند که نه، ما در کارخیر هستیم و کار خوب هم داریم انجام میدهیم.
یعنی یا بد است یا برای گمراه کردن است. مطلب خوب در توئیتر نیست؟
چرا دیگر. شما در توئیتر ممکن است مطلب خوب هم پیدا کنید. بعضی مطالبی که خود ما میگذاریم اصلا مطلب بدی نیست.
به من گفتند که چرا مثلا فلان کفش را داری میپوشی؟ من خب دیدم حرف درستی است. خب حالا من بیایم اصرار کنم که آقا! من این را نخریدم و به من هدیه دادند؟ این چه حرفهایی است. خب راست میگویند دیگر؛ یک نماینده مجلسی که مشهور هم هست، چرا با کفشی که غیرمتعارف است قدم بزنم.
خیلی خب. من هم همین را دارم میگویم.
که چرا ما داریم اینها را در توئیتر میگذاریم؟ این نیست که ما خلاف اعتقادمان داریم حرف میزنیم. ما می گوییم برای آن کسی هم که در گمراهی افتاده، مطلبمان را آنجا هم میگذاریم. او فیلتر را میشکند و آنجا را نگاه می کند و متوجه میشود.
هدفم از حضور در توئیتر نجات دادن گمراهان است
پس هدف از حضورتان در توئیتر، نجات دادن گمراهها است دیگر، درست است؟
بله. طبیعتا. ما موظف هستیم به کسانی که اغوا شدند آگاهی رسانی کنیم، اصلا کار توئیتر اغواگری است. در آن مطالب خوب هم وجود دارد. کار اینستاگرام اغواگری است.
باشد. حالا این بحث را هم ادامه ندهیم باز این نکته می ماند که منی که می خواهم یک چیز خوب بنویسم، اصلا نمی توانم بنویسم چون پیش فرض این است که توئیترچیز بدی است.
شما می توانید بنویسید. باید اعتقاد داشته باشید که خودتان می توانید این کار را بکنید از سکوهایی که در داخل هست. خیلی هم قوی و خوب است.
شما چرا از سکوهای داخلی استفاده نمیکنید؟
چرا استفاده نمیکنم! من همهاش در داخل سکوهای داخلی هستم.
به توئیتر می روند تا به مخالفانم بگویم شما اغوا شده اید
نه؛ میگویم اصلا چرا به توئیتر میآیید؟ می گویید سکوهای داخلی هست ..
من در توئیتر میروم برای اینکه به آنهایی که فکر می کنند که با من مخالفت دارند، بگویم که نه آقا! شما مخالف نیستید. شما اغوا شدید.
خب پس چرا به من می گویید از سکوهای داخلی استفاده کن. من هم می خواهم عین شما به توئیتر بروم.
آقاجانِ من! من دارم مطلبم را در سکوهای داخلی هم می گذارم. در توئیتر هم دارم میگذارم.
عیب ندارد؛ من هم می خواهم عین شما (شهروند)، هم در سکوهای داخلی بگذارم و هم در توئیتر. چرا توئیتر برای من بسته است؟
چرا بسته است. بسته نیست.
فیلتر است. بسته بودن در شبکه مجازی یعنی فیلتر بودن.
خب بله؛ آنهایی که دارند استفاده میکنند فیلتر را می شکنند.
شما کار اینهایی را که فیلترشکن استفاده میکنند، تایید میکنید؟
برای این هدف یعنی آگاه کردن بله. اصلا ما فیلتر را گذاشتیم که کارهای خلاف داخل نیاید.
استفاده از فیلترشکن برای کار درست اشکالی ندارد
پس از نظر شما استفاده از فیلترشکن موردی ندارد؟
برای کار درست. بله. ما گفتیم در دانشگاهها هم که می خواهند کار تحقیقاتی انجام دهند، میتوانند فیلتر را بشکانند.
درباره فرزندم از خودش سوال کنید نه من
آقای میرسلیم! یک انتقادی هم راجع به شما وجود داشت که آن موضع گیری تان راجع به زندانی های اعتراضات سال گذشته بود و اینکه شما تاکید داشتید روی بحث اعدام سریعتر این افراد. همزمان آقازادهی شما به یک اتهامی که البته توضیحات آن را هم داده بودید و گفته بودید در دام افتاده است، یک پروندهای داشتند و خب بعد هم که آزاد شدند. شما یکی دو بار اشاره کردید که من نمیدانم عفو رهبری شاملش شده یا موارد دیگر باعث شد که آزاد شود. خواهشم این است که اولا راجع به اینکه چطوری آزاد شدند بفرمایید و اینکه آیا شامل عفو شدند؟
از من در مورد خود من سوال کنید. درباره فرزندم از خودش بروید بپرسید.
ایشان شامل عفو رهبری شدند؟
چه مناسبتی دارد؟ ببینید آقاجانِ من...!
اصلا میگذریم...
در مورد فرزند من سوال می کنید، چه ربطی به من دارد؟! خودش یک کاری کرده و به او خیانت کردند
آقاجان! سوالات شما باید راجع به خودِ من باشد. من یک شخصیت حقیقی دارم و یک نظریاتی دارم. درست است؟ پسرعمهی من هم یک شخصیت دیگری دارد. امروز شما در مورد پسرعمهی من سوال میکنید، در مورد فرزند من سوال میکنید، اینها چه ربطی به من دارد؟ او یک شخصیت مستقل برای خودش دارد و یک کاری کرده، سرش کلاه گذاشتند، به او خیانت کردند ... خودش میداند.
چرا شما شلوغ میکنید؟ چرا شما میآیید به عنوان یک سوالکننده و به عنوان کسی که در رسانه است، اغتشاش در اذهان عمومی به وجود میآورید؟ شما باید بگویید که آقای میرسلیم! شما یک حرفی زدید در مورد اینکه آنهایی که آدم کشتند را کارشان را نباید معطل کرد. باید زودتر به آنها رسیدگی کرد و تکلیفش را روشن کرد که بقیه که در همان راه هستند، بدانند که عاقبت خوشی نخواهند داشت. این حرف را چرا تو زدی؟
من خواستار اعدام سریع نیستم، خواستار رسیدگی سریع هستم
خب من همین را اولش گفتم. گفتم شما خواستار اعدام سریع شدید درحالی که از آن طرف فرزندتان خیلی راحت بیرون می آید.
آقا! من خواستار اعدام سریع نیستم. من خواستار رسیدگی سریع هستم. رسیدگی سریع یعنی چه؟ یعنی یک فردی علنا و جاهلا دارد در خیابان آدمکشی میکند و دارد چاقوکشی میکند. این را شما معطل نگه ندارید.
خب اگر به این حد از سختگیری قائل هستید که من اصلا نمی گویم درست است یا غلط است، چرا راجع به فرزندتان به سختگیری قائل نبودید؟
من اصلا کاری به فرزندم نداشتم.
اصلا من کاری به فرزندم ندارم
اینجا به شما ارتباط پیدا میکند، وگرنه ما به آن حریم خصوصی فرزند شما کاری نداریم.
آقاجانِ من! باز شما قاطی کردید. اصلا من کاری به فرزندم ندارم.
شما اصلا پروندهی ایشان را پیگیری نکردید؟
من اصلا وارد مساله فرزندم نشدم. من کاری به او ندارم. اینکه او را گرفتند، حق داشتند یا حق نداشتند .... ببینید! خودشان میدانند. کجا من وارد پروندهی فرزندم یا خواهرم و یا برادرم شدم؟
من نماینده منتخب مردم هستم و حق دارم. شما که هیچ گونه نمایندگی ندارید، حق ندارید بگویید مردم. من به استناد اینکه خودم نماینده مردم هستم، از طرف مردم می توانم حرف بزنم. ممکن هم هست آن کسی که میگویم موردنظر مردم نباشد، خب دفعه دیگر رای نمیدهند ولی شما کارهای نیستید.
یعنی اصلا پیگیری نکردید.
نه.من یک رسیدگی دیگری کردم. گفتم آقایان! شما که در زندانهایتان می گویید ما مراعات می کنیم و دقت میکنیم، شما افرادی که از نظر روانی و از نظر روحی اشکال دارند را نباید قاطی کسان دیگری بکنید. اینها را دقت کنید و از هم تفکیک کنید.
البته آقای میرسلیم! قبلا این سوال را از شما پرسیدم که در زندانهای ما خیلی کسانی هستند که این ناراحتی ها را دارند.
بله. این باعث شد که...
ولی آیا آنها هم مشمول عفوِ شده اند؟
نه. چرا قاطی میکنید. خداوکیلی، رئیس قوه قضائیه خودش بلند شد به زندان رفت.
به رئیس قوه قضاییه درباره وضعیت زندان ها نامه نوشتم
شما به رئیس قوه قضائیه نامه دادید؟ یعنی موردی که میفرمایید گفتم آنهایی که مشکل خاص دارند جدا ببینید، این را مکتوب دادید؟
خب بله.
این میشود پیگیری دیگر.
پیگیری چه میشود؟ پیگیری یک حق عمومی است. من تا آن موقع خودم آگاه نبودم که یک چنین چیزی اتفاق میافتد.
خب بعد واکنش به نامهای که شما دادید، چه بود؟
خود رئیس قوه قضائیه به زندان رفتند و بررسی کردند و دیدند که یک چنین چیزی هست. دادستان رفت نشست تک تک موارد را آودند، بررسی و رسیدگی کردند.
این پیگیری چقدر زمان برد؟ یعنی بین نامه شما تا روزی که آقازاده آزاد شود؟
آزاد! نه. من با آزادی کاری ندارم. به رسیدگی؛ یعنی به اینکه به زندان بروند، قضات بروند بررسی کنند، از کمیسیون اصل ۹۰ بروند بررسی کنند ...
چقدر زمان برد؟
این کارها خیلی سریع انجام گرفت.
مثلا؟
فکر کنم کمتر از یک ماه.
کسی هم که دستگیر شده، شما اگر اشتباه نکنم گفتید ۱۰ روزه باید تعیین تکلیف شود اگر حکمش اعدام هست یا نه. وقتی آن پرونده ساده یک ماه طول میکشد، ما چطوری انتظار داریم ....
... این ربطی به پرونده ندارد.
من یک چیز دیگر می خواهم بگویم. می گویم پرونده ایشان در کمال صحت و سلامت روند را طی کرده و حداقل یک ماه زمان برده است. بعد یک حکمی که قرار است مرگ و زندگی یکی را تعیین کند، میشود سریع رسیدگی شود؟
آن در مورد صدور یک کسی هست که جانی است و باید صدور حکم انجام بگیرد و تکلیفش روشن شود. یک کسی هم هست که جانی نیست و خطا کرده و در زندان است. در زندان بودن و زندان را طی کردن باید طبق یک شرایطی انجام بگیرد. اصلا شرایط زندان را من بحث کردم. من با حکم کار ندارم که. چرا شما قاطی هم می کنید.
یک بار دیگر توضیح میدهم؛ میگویم وقتی یک پرونده عادی یک ماه به قول شما زمان می برد قطعا پرونده های جرائم دیگر زمان بیشتری خواهد برد.
این پرونده نیست عزیز من.
دوستان قاضی به من ایراد گرفتند و گفتند به مسائل قضایی وارد نیستم اما...
اسمش هر چه هست. فقط بحث من «زمان» است و روی این واژهها تاکیدی ندارم. میگویم آن روندی که شما نامه دادید تا رسیدگی کردند، یک ماه طول کشیده است. میگویم آنکه مهمتر است قطعا زمان بیشتری خواهد برد.
بسیاری از دوستان قاضی همین ایراد را به ما گرفتند. گفتند که آقای میرسلیم! تو به مسائل قضایی وارد نیستی و فکر میکنی که می شود به اینها ۷-۸-۱۰ روزه رسیدگی کرد. گفتم آقاجان! شما حق دارید طبق آییننامه ای که خودتان تشکیل دادید بروید بررسی کنید. من نظر خودم را به عنوان یک انتقاد به تشکیلات قضایی خودم دارم مطرح میکنم که دوستان عزیز! این آییننامه شما اشکال دارد که مواردی که صریحا مشخص است جنایت و آدمکشی صورت گرفته و شما میخواهید آن را طول دهید، این به ضرر خودتان است یعنی باعث می شود که آنهایی که همدست اینها هستند، آنها هم فکر کنند که به این راحتی بشود انجام داد. این به ضرر جامعه است. من یک نقاد به این روش و اشکال هستم. وقتی به ضرر جامعه است، باید جلوی این را بگیرند.
دوستان قضایی که توضیح دادند، شما قانع نشدید؟
نه. من هنوز هم قانع نشدم.
با سیاستهایی که الان دارد انجام میگیرد؛ سخت است که گرانی مهار شود. شعار جوانگرایی یک شعار خوبی است ولی نه برای اینکه ما شرایط بحران را حل کنیم.
مشخصا چه کسانی بودند؟
حقوقدانان برجسته ای بودند که گفتند این چیزهایی که شما می گویید نمی تواند اجرایی شود. ما زودتر از این نمیتوانیم تعیین تکلیف کنیم برای اینکه باید بررسی شود و عواقب این مساله مشخص شود.
هنوز هم روی همین نظرتان هستید؟
بله. اینکه جزو هنرهای قاضی است؛ یعنی اولین چیزی که قاضی نگاه میکند این است که این بابا اصلا عقلش میرسد یا نه. اگر عقلش میرسد و عمدا این کار را کرده، این که اصلا نباید معطلی داشته باشد.
آقای میرسلیم! شما میدانید که همین که تشخیص دهند آیا به قول شما این متهم دیوانه هست یا نه، خودش چند روز و چند هفته ممکن است زمان ببرد؟
بله؛ اینها را باید تصویب کنند. اینهایی که ضررش به جامعه زیاد است ، یک وقتی هست که یک چیزی چندان اهمیتی ندارد یک دزدی کوچکی انجام گرفته یا دعوایی انجام گرفته و دارد طول میکشد و بعد هم با وثیقه آزاد نگه میدارند و بعد رسیدگی میکنند. اینها اشکالی ندارد. ولی یک وقتی جامعه ملتهب است مثل آن آشوبهایی که ما گرفتارش شدیم؛ یعنی دارند برای کشور فاجعه میآفرینند و به کشور خیانت می کنند.مثل جنگ. در زمان جنگ، اصلا قاضی ای که در جنگ تصمیم گیری میکند، معطلی ندارد. منِ سرباز اگر خیانت کردم، بلافاصله فردا تکلیفم روشن است. آن جنگ است.
آقای میرسلیم! جنگ با این فرق ندارد؟ فرق دارد دیگر.
احسنت. آشوب هم با شرایط عادی فرق دارد. وقتی در کشور دارند آشوب میزنند، اغتشاش میکنند، قصد بر هم زدن نظام را دارند و اموال و جان ها را دارند به مخاطر میاندازند؛ این جنگ است. فرقی نمیکند. شما اگر بخواهید ژست بگیرید و قیافه بگیرید که من میخواهم سلانه سلانه .... بابا! اینها کشور را داغان میکنند. این پخمگی شما را نشان خواهد داد. طبیعتا شما باید به یک روش دیگری کنترل کنید
سریع اعدام کنید؟
بازم گفت سریع اعدام .....! سریع رسیدگی کنید. آن کسی هم که اعدامی هست را سریع اعدام کنید. آن هم که باید آزاد شود را سریع آزاد کنید. سریع باید رسیدگی کرد؛ یعنی کسی را که در جامعه مبادرت به جنایت کرده آن هم دستهجمعی و خیانت و او را هم گرفتید و دستگیر کردید. این را معطل میخواهید نگه دارید .... اصلا برنامه تمام شد. حالا ما تشخیص دادیم که ایشان خیانت کرده، اصلا چه فایدهای دارد.
اگر قائل به دادگاه صحرایی نباشیم، هر حکم قضایی باید یک مستند حقوقی داشته باشد؛ یعنی بگوید که آقا! متهم فلانی، به مستند ماده فلان و فلان قانون فلان این حکم راجع بهش اجرا میشود. درست است؟ یکی از مسائلی که آن موقع مطرح بود، میگفتند اصلا ما حکم لازم برای اینجور اتهامات را نداریم. ما براساس چه چیزی باید بررسی و حکم شدید بدهیم؟ این را شما چه میگویید؟ میگویید بدون حکم هم آن اجرا شود؟
کاری ندارد. اینها بیخود می گویند ما حکم نداریم. این حرفها چیست. من مثال زدم. ۱۴۰۰ سال پیش حضرت علی به محراب آمد. ابن ملجم هم زد سرشان را شکافت. دستگیرش کردند و ۶ روز بعد هم اعدامش کردند و رفت. این حرفها چیست که شما میزنید. قوه قضائیه ما باید اینها را از هم تفکیک کند. موارد که یکسان نیست. در شرایطی که شما دارید برای کشورت ایجاد اشکال عمده میکنید که عموم مردم دارند در مخاطره قرار میگیرند. شما برای کسانی که جنایت صریح کردند که نمی توانید معطلی داشته باشید که صبر کن، ما یکی یکی بررسی کنیم و حالا برود در نوبت. اصلا خارج از نوبت؛ قاضی ویژه بررسی و دستور دهد.
شما حتما اینها را به مقامات قضایی هم گفتید. آنها چه پاسخی به شما دادند؟
من نه. نگفتم. فقط در یک مصاحبه ای از من سوال کردند و من هم نظرم را گفتم.
اینکه باید سریع اقدام کنند و سابقه این موارد را در اسلام داریم ، هیچ صحبت مستقیمی راجع به اینکه قوانینتان و رویهتان را اصلاح کنید، نداشتید؟ نظر شخصی بوده.
بله.
آقای میرسلیم! حجاب را شما فرمودید آخرین سنگر نظام است و چنین چیزی سنگر نظام است؟ درست است؟
بله.
شما با این وضعیتی که الان به لحاظ حجاب در جامعه وجود دارد موافق نیستید، فکر می کنید ریشه عواملی که باعث شد این تغییر وضعیت در حجاب جامعه رخ بدهد، چه بوده و از نظر شما الان چه کار میشود کرد؟
به نظر من میشود کار خیلی سریع و راحت اصلاح شود، مشکلی هم ندارد. یک آگاهیرسانی میخواهد که ما بدانیم که در چه تله ای افتادیم.
چه بوده که در این تله افتادیم؟
بیشتر بی دقتی به مساله هجوم فرهنگی بوده است.
مسئولان قطعا مقصرند
مسئولین در این موضوع مقصرند؟
قطعا. همه ما مقصر هستیم برای اینکه بی توجه بودیم. ما در زمینه هایی که خدمتتان عرض می کنم کمتوجهی داشتیم. یکی از این زمینهها «آموزش و پرورش» بوده است. فکر کردیم که جمهوری اسلامی که دیگر برپا شد، آموزش و پرورش دیگر گل و بلبل شد وهمه چیزش جور شد و درست انجام خواهد گرفت. این غلط است. اولیا و مربیان اصلا مدرسه را به حال خودش رها کردند و رفتند. گرفتاریهای عمده برای ما درست کردند.
وضعیت حجاب اشکال دارد
الان شما از وضعیت فعلی حجاب و چیزی که در سطح شهر حین تردد میبینید، راضی هستید؟
نه. اشکال دارد.
خب راهکارتان چیست؟
چه فایده ای دارد این قضیه؟ اصلا حُسن آن چیست؟ اصلا بی حجابی چه حُسنی دارد؟ اصلا اولا حد بیحجابی چیست؟ شما که قبل از انقلاب بودید و شاهد بودید که چه فجایعی بوده، خیلی خب! اگر بخواهیم رها کنیم تا به آنجا برسیم، بعد تصمیم گیری کنیم یک عده جوان انقلابی دیگر بیایند درست کنند؟ بسیار خب. این کار را می شود کرد. ولی می شود آگاه کرد. نیازی ندارد. جامعه امروز ما جامعه ای نیست که در ناآگاهی دست و پا بزند. باید بفهمند که اینجا یک تله ای انداخته شده است....
شما معتقد به کار فرهنگی هستید یا برخورد؟ حالا یا برخورد انتظامی، یا جریمه.
نه. اصل کار، کار فرهنگی است چون اغلب افرادی که الان شما می بینید حجابشان را رها کردند، بدون آگاهی رها کردند. ولی یک عده ای هم داریم طراحی کردند برای اینکه ارزش های فرهنگی این نظام را به شکست برسانند. آن دیگر برخوردش برخورد فرهنگی نیست، چون با برنامه و با طرح است دستگیرش هم که بکنید، وقتی که پرس و جو میکنیم، می بینیم که دنبال این قضیه چه چیزهایی قرار گرفته است. این دسته قهری است و آن دسته آگاهیرسانی. خب اکثر مردم اینطوری هستند.
از نظر شما قهری شامل چه چیزهایی میشود که می تواند بازدارنده هم باشد و مورد پذیرش مردم هم قرار گیرد؟
آنهایی که قهری هستند یعنی آنهایی هستند که واقعا با طرح و برنامه برای به هم ریختن وارد صحنه میشوند.
با اینها باید چگونه برخورد شود؟
خب محاکمه می شوند.
یک چیزهایی مثل گشت ارشاد و اینها که قبلا بود، شما فکر میکنید باید بازگردد؟
گشت همواره در نیروی انتظامی جزو کارهای واجب است.
گشت ارشاد باید باشد زیرا...
یعنی باید گشت ارشاد داشته باشیم؟
اصلا ببینید! متخلف همیشه در جامعه وجود دارد. ما جلوی آزادیها را که نمیتوانیم بگیریم. مردم آزاد هستند. اینکه آزاد هستند، یعنی آزاد هم هستند که خلاف هم بکنند. شما سر چراغ قرمز علنا می توانید رد شوید. آزاد هستید.
پس گشت ارشاد باید باشد؟
گشت اگر آنجا وجود داشته باشد، جلوی شما را میگیرد. یک خانمی آن بالا در بالکن نشسته نگاه میکند و میگوید اِ این رد شد. این گشت ثابت است و مردم دارند کمک میکنند. یک گشت هم متحرک هست؛ کلانتری همواره باید گشت داشته باشد که بتواند با موارد متخلف برخورد کند برای اینکه نمیتواند که پای هر نفری یک نفر بگذارد . گشت اصلا یک روش است؛ یک روش برخورد با تخلفها و خلافها است. طبیعی است که این کار را میکنند و باید هم بکنند. برای چه مواردی؟ برای مواردی که خلاف بَیِّن است.
فیلمی به دست رسید که یک مرد لخت لخت در خیابان راه می رفت
این خلاف بین را من یک روزی مثال زدم برای اینکه یک فیلمی به دست من رسید که بعضی ها در این قضیه هیاهو کردند. دیدم که این فیلم را مخصوصا درست کردند برای اینکه حرمت بشکند. چه فیلمی بود؟ یک مرد لخت لخت در خیابان دارد راه میرود و از او فیلمبرداری میکردند.
این فیلمی که میفرمایید برای چه زمانی بود؟
تقریبا ۱.۵ سال پیش بود.
همان که گفته بودید با چشمان خودم دیدیم؟
بعد هم گزارش دادند که دارند فیلمرداری میکنند؛ یعنی این برنامه را درست کردند و همه مردم هم دارند نگاه می کنند که چنین چیزی یعنی چه؟ چطور دارد اتفاق میافتد؟ مردم با تعجب دارند نگاه میکنند. ولی مخصوصا این فیلم را گرفتند و در فضای مجازی انداختند و آن را پخش کردند که بگویند در خیابان جمهوری اسلامی دارد چه چه میگذرد.
من در توئیتر میروم برای اینکه به آنهایی که فکر می کنند که با من مخالفت دارند، بگویم که نه آقا! شما مخالف نیستید. شما اغوا شدید.هدفم از حضور در توئیتر نجات دادن گمراهان است
آقای میرسلیم! الان لایحه حجاب و عفاف مطرح است. الان ماشین هایی در سطح شهر هستند که ظاهرا دارند کار گشت را انجام می دهند ولی روی آنها هیچ چیز ننوشته است. فقط شماره برمیدارند. شما با همفکرهایتان در مجلس صحبت کردید که مثلا گشت ارشاد را در لایحه بگذاریم به عنوان یکی از ابزارهای پیشگیری؟
نه. من چون خودم دارم این قانون را بررسی میکنم،می بینم که اشکالاتی در آن وجود دارد.
کسی نمی تواند با گشت ارشاد مخالف باشد
منظورم گشت ارشاد است. میگویم نظر فردیتان است یا در مجلس هم یک عده مثل شما معتقد هستند که باید گشت ارشاد داشته باشیم؟
اصلا کسی نمیتواند با گشت مخالف باشد.
خب وقتی در قانون نیست، عملا راهکارها به سمت جریمه و این چیزها میرود.
شما وقتی به نیروی انتظامی بگویید که برو وظیفهات را انجام بده، یک ابزارهایی در اختیارش هست. یک جا می بیند که با تذکر دادن کار کفایت میکند. یک جا میبینند که نه، اصلا این با تذکر کارش حل نمی شود که. پس به او دستبند میزنند. یک جای دیگر میبینند که نه، اصلا مردم را دارد اذیت میکند. بنابراین با باطوم سراغ او میرود.
کابینه رئیسی برای این شرایط کارآمدی ندارد
به عنوان سوال آخر؛ دولت آقای رئیسی را چطور ارزیابی میکنید؟ کارنامهی آقای رئیسی و رابطه او با مجلس را چطور می بینید؟
آقای رئیسی با نیت خوبی کارهایش را شروع کرده است، ولی در شرایطی کار را شروع کرده که کشور واقعا با مسائل شبهبحران درگیر بوده است. برای حل مسائل شبهبحران باید از افرادی استفاده بشود که اقلا یک تجربهی حل بحران داشته باشند. شعار جوانگرایی یک شعار خوبی است (به کار گرفتن جوان ها)، ولی نه برای اینکه ما شرایط بحران را حل کنیم برای اینکه من اگر هیچ وقت تجربه برخورد با بحران را نداشته باشم و برای اولین بار بخواهم وارد شوم، اشتباه میکنم و گرفتار میکنم. نه اینکه سوءنیت داشته باشمها. بلد نیستم. این یک تجربه میخواهد.
من آن موقع عرض کردم که خوب است شما از همکاران،دستیاران و وزرایی استفاده کنید که اینها غیر از دانش و تجربهی عمومیای که دارند، شناخت بحران را داشته باشند و ما بتوانیم مسائلی را که الان به شکل بحران درآمده، حل و فصل کنیم. وگرنه گرفتار میشویم. ولی به این نکته توجه نشد.
یعنی فکر می کنید کارآمدی لازم و کابینهشان به واسطه جوانگرایی ندارد؟
کابینه برای این شرایط کارآمدی لازم را ندارد.
اوووف! مردم انتقادات از تورم و گرانی را به من منتقل می کند
این تورم و گرانی را مردم انتقادهایشان را به شما منتقل میکنند؟
اوووف.
زیاد؟
مردم واقعا بیچارهاند در این قضیه. یعنی این سقوط ارزش پول ملی واقعا خیلی چیزها را به هم ریخت.
به آقای رئیسی منتقل کردید؟
بله.
چون ایشان معتقد است که الان دارد مهار می شود.
نه ببینید! دو تا قضیه است. خواهش می کنم اینها را با هم اشتباه نکنید.
مردم از گرانی گله می کنند و حق هم دارند
نه میدانم؛ شما می خواهید تورم و گرانی را بگویید.
اینکه اصل موضوع فنی کارشناسی تورم و گرانی است که خب ایشان اطلاعات خوبی دارد و راه حل هایی هم به ایشان پیشنهاد شده که دارد سعی می کند به جایی برساند که البته یک مقدار هم تاخیر دارد. یک وقتی هست که شما می خواهید موضوع را در جامعه به صورت التهابی دربیاورید و بر مشکلات جامعه بیافزایید. من اگر امروز بیایم ادعا کنم که آقا! مردم! بدانید که الان ذخیره گندم ما بیشتر از دو روز نیست. یک دفعه یک هجومی صورت می گیرد و این خودش باعث می شود بدتر خسارت ببینیم. نمیشود این کار را کرد. باید التیام داد، آرامش داد. این آرامش دادن به این معنی نیست که من پذیرفتم هیچ خطری نیست. میگویم مردم آرام باشید، ما بر شرایط تسلط داریم.
حالا مردم خودشان به شما چه میگویند؟
مردم از گرانی گله میکنند.
چه قشرهایی هستند؟
بیشتر دهک اول تا چهارم و پنجم. گله میکنند و حق هم دارند. واقعا زورشان نمیرسد. افزایش حقوق هم نمی تواند جبران افزایش گرانی ها را بکند. راهش هم این نبود که ما بیاییم یک یارانه نقدی به مردم بدهیم و بگوییم که خب بیا، ۴۰ تومان را ۴۰۰ تومان کردیم.
یعنی به نظر شما حذف ارز ترجیحی راهکار درستی بود؟ هم اصل قضیه و هم نحوهی اجرای آن.
ما باید ارز را به طور ویژه رسیدگی میکردیم. اینکه ما قیافه بگیریم که مثل حالت عادی ارز می تواند آزاد باشد و نرخ آن هم بگوییم ۴۲۰۰ تومان است و بعد پخش کنیم و بعد یک دفعه ۱۶ میلیارد دلار ما از دست برود و بعد نفهمیم چه شد ... اینها کارهای غلطی است. ارز ما باید کاملا حسابشده خرج شود برای موارد ضروری، آزاد هم نباشد، معامله با ارز هم اصلا جرم است اصلا و باید قاطع جلوی آن گرفته شود اگر میخواهیم مسائل کشور را حل کنیم.
این درست بود که گفتند دولت در قبال حذف ارز ترجیحی به مجلس تعهد داده که ۴ قلم جنس افزایش قیمت پیدا خواهد کرد و ما هم آن را یارانه میدهیم و جبران میشود ضمن اینکه قیمتها را هم در سطح شهریور ۱۴۰۱ باقی خواهد ماند. این تعهد را واقعا دولت داده بود؟
نه؛ این یک روشی بود که برای برخی از اقلام تا سعی کنند یارانه خود را نگه دارند، یعنی ارز ترجیحی به کار ببرند، ارزی که در بازار آزاد هست خیلی فرق دارد و ۱۰ برابر قیمتش است. ارز ترجیحی را نگه دارید که بتوانید با قیمت ارزان به مردم برسانید. اینها فکر کردند که میتوانند به خوبی اجرا کنند.
نکته من هم این است؛ می گویم مجلس می دانست ریسک دارد . یکسری تضمینها را از دولت می خواست که در اجرا به آن اهدافی که تعریف کردند برسد.
بله.
آن تضمینها شامل چه بود؟
گفتیم شما سعی کنید قیمتها را در حد شهریور سال ۱۴۰۱ نگه دارید.
خب عملا این اتفاق نیفتاد. مجلس پیگیری نکرد؟
چرا؟ پیگیری کردیم. خب از توان دولت خارج است.
پس اجرای ریسکی بود؟
نه. راه داشت. راهش را هم خودشان پیشنهاد دادند.
با سیاست های فعلی دولت سخت است گرانی مهار شود
بعد معلوم بشود که بعد از اجرا از توان ما خارج است، این کارشناسی میخواست...
اصلا تفاهم کردیم. راه دادیم. گفتیم آقاجان! ما که با مردم تعارف نداریم. حقیقت را به مردم میگوییم. در این شرایط بحرانی که ما هستیم، مردم بدانید که ما مثل زمان جنگی که داشتیم، ما به شما این ۱۰ قلم جنس را میرسانیم.
الان فکر میکنید گرانی مهار می شود؟
بله. گرانی میشود مهار شود.
با سیاستهایی که آقای رئیسی دارد.
نه. با آزاد نگه داشتن و با این قیافهای که ما همه چیزمان گل و بلبل است. باید واقعیت را به مردم گفت. مردم! ما الان در شرایط بحران هستیم و تقریبا قرار داریم. گرفتار هستیم. محدودیت داریم. نباید اسراف صورت بگیرد. نباید آزاد بگذاریم. ما اگر آزاد بگذاریم، اسراف صورت میگیرد.