آهن ملل
فارکس
فارکس

فرزاد موتمن :سینمای ایران نیازمند دگردیسی است/ چرا تنوع ژانر نداریم؟

فرزاد موتمن :سینمای ایران نیازمند دگردیسی است  چرا تنوع ژانر نداریم؟
فرزاد موتمن با اشاره به این‌که در سینمای ایران تنوع ژانر وجود ندارد ابراز امیدواری کرد بخش خصوصی بتواند دوباره در سینما جان بگیرد و تهیه‌کنندگان از سرمایه شخصی خود برای فیلم‌ها هزینه‌ کنند.
۱۲:۲۱ - ۲۸ فروردين ۱۴۰۳
وانانیوز|

فرزاد موتمن کارگردان و مدرس سینما در طول دوران فعالیت حرفه‌ای‌اش فیلم‌سازی در ژانرهای مختلف را تجربه کرده است. درست است که از نظر خیلی از

منتقدان و علاقه مندان به سینما شاید «شب های روشن» محبوب‌ترین فیلم موتمن باشد اما او تلاش کرده خودش را به یک ژانر محدود نکند و در فضاهای

مختلفی فیلم بسازد از جنایی و فانتزی گرفته تا کمدی و عاشقانه از «صداها» که فیلم محبوب خودش هم است تا «پوپک و مش ماشاالله»، «سراسر شب» و

«شبگرد» که هنوز اکران نشده است.

با این وجود موتمن معتقد است در سینمای ایران تنوع ژانر نداریم چون حمایتی از فیلمسازان برای تجربیات جدید انجام نمی‌گیرد. این فیلمساز با اشاره به اینکه سینمای ایران نیازمند یک دگردیسی کامل است، راه نجات سینما را جان گرفتن دوباره بخش خصوصی می‌داند به شیوه‌ای که خود تهیه کنندگان سرمایه‌شان را وارد فیلم کنند نه این‌که با سرمایه افراد عشق بازیگری فیلمشان را بسازند.

به گزارش مهر، در گفت‌وگویی که با فرزاد موتمن درباره وضعیت سینمای ایران در سال‌های اخیر داشتیم وی درباره موضوعات مختلفی از جمله لزوم تولید فیلم در بخش خصوصی، نبود تنوع ژانر در سینما و کم رنگ شدن درام اجتماعی، توجه ارگان‌ها و نهادها به فیلمنامه‌های متنوع و حمایت از نسل جوان و همچنین فعالیت‌های اخیرش صحبت کرد.

در این گفت‌وگو می‌خوانیم:

* در روزهایی هستیم که سینما موافقان و مخالفان خاص خود را دارد. عده‌ای فروش فیلم‌های کمدی را عامل موفقیت سینمای ایران معرفی می‌کنند و عده دیگر با استناد به دهه‌ها و سال‌های پیش از این، معتقد هستند که سینمای ایران روند رو به افولی را طی می‌کند. باتوجه به تولیدات و شرایط اکران، وضعیت را چطور ارزیابی می‌کنید؟

از میانه دهه ۸۰ اتفاقی در سینمای ایران رخ داد که مسؤولان سینمایی و فرهنگی آن را با عنوان ریل‌گذاری معرفی می‌کردند. متأسفانه آنها دقت نکرده بودند که سینما صنعت است و باید با شرایط خاص خود پیش برود.

با این وجود، ریل‌گذاری انجام شد و جنبه‌های متعددی را در برگرفت. به عنوان مثال، عملاً تولید فیلم در بخش خصوصی متوقف و دفاترِ فیلمسازی که ما به آنها فیلمنامه می‌دادیم تا پذیرفته شود و آنها را بسازیم، همگی تعطیل و تبدیل به دفاتر پخش فیلم شدند. همچنین تهیه‌کننده‌ها به تعبیری، تبدیل به بنگاه‌های معاملات املاک شدند. یعنی در دفتر خود منتظر بودند تا کسی با فیلمنامه و پول داخل بیاید. در واقع دیگر پول و یا تلاشی برای جذب سرمایه از طرف تهیه‌کننده وجود نداشت.

در میانه دهه ۸۰ تحت عنوان جوان‌گرایی، سالانه ۶۰ - ۷۰ فیلمساز فیلم اولی به بدنه سینما اضافه شد در حالی که ما در سال، فقط می‌توانستیم ۴۰ -۵۰ فیلم را اکران کنیم. به جز تعداد محدود و انگشت‌شماری از این فیلمسازها، بقیه تنها یک فیلم ساختند و رفتندعلاوه بر این، فارابی نیز، حمایت از کلیه فیلم‌های دارای پروانه ساخت را متوقف کرد و عملاً خودش تهیه‌کننده شد. یعنی پولش را به پاره‌ای از فیلم‌ها داد که مورد پسندش بودند.

همچنین تحت عنوان جوان‌گرایی، سالانه ۶۰ - ۷۰ فیلمساز فیلم اولی به بدنه سینما اضافه شد در حالی که ما در سال، فقط می‌توانستیم ۴۰ -۵۰ فیلم را اکران کنیم. به جز تعداد محدود و انگشت‌شماری از این فیلمسازها، بقیه تنها یک فیلم ساختند و رفتند. با این اتفاق، یک بحران تولید و توزیع عجیب به وجود آمد. به صورتی که اکنون ۲۰۰- ۳۰۰ فیلم پشت اکران داریم که بحرانی اساسی برای سینما است.

همه این اتفاقات سبب شد تا حتی آثاری که به عنوان درام اجتماعی شناخته می‌شود (و البته یک ژانر من درآوردی است که در ایران به وجود آمده است) نیز ضعیف و ضعیف‌تر شوند چون مرکز ثقلِ این آثار از طبقه متوسط شهری به طرف لمپن‌ها، معتادها، عربده‌کش‌ها، قمه‌کش‌ها و … معطوف شد.

* با این همه، بر مبنای آمار ارائه شده، شاهد استقبال مخاطبان از فیلم‌های سینمای ایران هستیم. به صورتی که حتی بعد از مدت‌ها رکورد مخاطب و فروش جابه جا شده است.

در شرایط فعلی، سینمای ما دو قطبی شده است. یک قطب این سینما، کمدی نشان می‌دهد و قطب دیگر مختص به فیلم‌های ارگانی است. رنگ، تنوع و جذابیت از سینمای ما رفته و علاقه‌مندان واقعی سینما که جوان‌ها هستند و فیلم‌های کلاسیک و جدید را دنبال می‌کنند، دیگر به سینما نمی‌آیند زیرا فیلم‌ها برایشان جالب نیست. بنابراین اوضاع خوبی را شاهد نیستیم.

سینمای ما زمانی نجات پیدا می‌کند که تهیه‌کنندگان از جیب خود پول دهند و یا پولی را که خودشان فراهم کرده‌اند و قرار است پاسخگوی آن باشند در فیلم بگذارند. نه اینکه افراد پولداری که می‌خواهند بازیگر شوند، بیایند و نقش بخرند و به این صورت پول به دست بیایدفکر می‌کنم مسؤولان سینمایی کشور باید روی تصمیم‌های خود، تجدید نظری اساسی کنند. آنها باید اجازه دهند که بخش خصوصی دوباره پا بگیرد. این تنها اتفاقی است که می‌تواند سینمای ما را نجات دهد. در واقع سینمای ما زمانی نجات پیدا می‌کند که تهیه‌کنندگان از جیب خود پول دهند و یا پولی را که خودشان فراهم کرده‌اند و قرار است پاسخگوی آن باشند در فیلم بگذارند. نه اینکه افراد پولداری که می‌خواهند بازیگر شوند، بیایند و نقش بخرند و به این صورت پول به دست بیاید. چون در این صورت تهیه‌کننده سهم خود را در جیبش گذاشته و سرانجام اکران داخلی و خارجی فیلم و اتفاقات دیگر آن، هیچ اهمیتی برایش ندارد.

* با توجه به نقدهای همیشگی که از دهه‌های گذشته، نسبت به تولید فیلم در ژانرهای مختلف مطرح است، شاهد هستیم که نه تنها ژانر تازه‌ای به سینمای ایران اضافه نشده، بلکه برخی ژانرهای این سینما نیز از بین رفته است. به عنوان مثال انگار دیگر قرار نیست فیلم عاشقانه‌ای با مختصات «شب‌های روشن» را در سینماها شاهد باشیم. علت این اتفاق را در چه می‌بینید؟

عشق و علاقه اولم این بود که فیلم سینمایی بسازم اما تا اواخر دهه هفتاد مستندساز بودم. وقتی تصمیم گرفتم که اولین فیلم سینمایی خودم را بسازم و وارد سینمای اکران شوم، همراه نسلی چون ایرج کریمی، سامان مقدم، حمید نعمت‌اله، مونا زندی، مازیار میری، مهدی کرم‌پور، محسن امیریوسفی، همگی و شاید من بیشتر به تجربه ژانرهای مختلف علاقه‌مند بودیم.

علاقه‌مند به این مسیر بودم، زیرا وقتی به پشت سر نگاه می‌کردم، می‌دیدم که سینمای ما اساساً از فیلم‌های اکشن، جمشید آریا، مواد مخدر، نیروی انتظامی و ملودرام‌های سوزناک، تعداد اندکی کمدی و فیلم‌هایی که از آن با عنوان جشنواره‌ای یاد می‌شد، تشکیل شده است.

اتفاقاً در نقدهایی که در مجلات سینمایی نوشته می‌شد نیز می‌دیدم که اغلب نویسندگان سینمایی نسبت به این موضوع شکایت کرده و می‌گفتند که چرا ما تنوع ژانر نداریم؟ در نتیجه این موضوع را برای خود، به عنوان یک هدف در نظر گرفتم تا در ژانرهای مختلف کار کنم و تا جای ممکن این کار را انجام دادم اما حمایت لازم صورت نگرفت.

در یک شرایط معمول، وقتی شما «شب‌های روشن» می‌سازید و این فیلم علاقه‌مندانی پیدا می‌کند، تهیه‌کنندگان و نهادهای مختلف باید بیایند و به شما بگویند «دیگر چه چیزی داری؟ می‌خواهیم کمکت کنیم تا آنها را بسازی.» اما نه تنها این اتفاق نیفتاد، بلکه درست بعد از «شب‌های روشن»، ۱۶ فیلمنامه‌ام رد شد. علاوه بر این، حمایتی از سوی منتقدان هم نداشتم.

 

 

مطمئناً در نسل جوان، آدم‌های با استعدادی هستند. همان طور که در جوان‌های ۱۰ - ۱۵ سال گذشته چند فیلمساز با استعداد داشتیم که کارهای قابل توجهی را ارائه کرده‌اندبا این همه در تمام این سال‌ها، فیلم‌های عاشقانه، جنایی، ماورایی و نوآر ساختم ولی دیدم که هیچ کس برای آن اهمیتی قائل نیست. تا به امروز، افتان و خیزان به این مسیر ادامه دادم و حتی در سال‌های بعد از آن، تریلر روان‌کاوانه، درام عاشقانه، فیلم پلیسی و یک فیلم کاملاً تجربی و فیلمی کمدی ساختم ولی عملاً این مسیر مورد حمایت قرار نگرفت.

اغلب بچه‌های نسل من یا این کار را رها کرده‌اند، یا از ایران رفته‌اند یا خانه نشین شده و تغییر شغل داده‌اند. تنها چند پوست کلفت باقی ماندیم.

* باتوجه به فضای آموزشی که برای جوانان علاقه‌مند به سینما حاکم است و فیلمسازان فیلم کوتاهی که بعضاً شاهد درخشش آنها هستیم، فکر می‌کنید کارگردان‌های نسل تازه می‌توانند شرایط سینمای ایران را تغییر دهند؟

احساس می‌کنم که بافت سینمای ما باید تغییر کند. ما باید به طرف، سینمایی صنعتی و حرفه‌ای برویم. با این شکلی که در حال جلو رفتن هستیم، خیلی امید چندانی ندارم. البته مطمئناً در نسل جوان، آدم‌های با استعدادی هستند. همان طور که در جوان‌های ۱۰ - ۱۵ سال گذشته چند فیلمساز با استعداد داشتیم که کارهای قابل توجهی را ارائه کرده‌اند. ولی اکنون فیلمسازی واقعاً سخت و ادامه دادن آن به مراتب سخت‌تر است. در نتیجه افراد فیلمی می‌سازند و دیگر حمایت نمی‌شوند. به نظر می‌آید در بهترین حالت، هرکس بیش از دو، سه فیلم نمی‌تواند بسازد. حس می‌کنم خیلی چیزها باید تغییر کند. زیرا سینمای ایران نیاز به یک دگردیسی کامل دارد.

* از آخرین فیلم شما چند سالی می‌گذرد، آیا کم کار شدنتان به شرایط موجود مرتبط است؟

اتفاقاً خیلی پرکار هستم. اما به دلیل بافت غلط اقتصادی که سینما دارد، کارها نتیجه نمی‌گیرد. ۵ سال پیش، «سراسر شب» را ساختم که شخصی‌ترین فیلم من است. فیلمی آوانگارد و کاملاً تجربی. اما برای اکران این فیلم، مرتب بهانه آوردند و امروز و فردا کردند. تا اینکه بعد از ۲ سال به آن زمان اکران دادند. اما نمایش عمومی این فیلم مصادف با ماه‌هایی شد که کرونا شیوع پیدا کرد. به این ترتیب سینماها برای چند ماه تعطیل شد. بنابراین فیلم در سینما اکران نشد و آن را به پلتفرم بردند. خب پلتفرمی که مردم در آن با زدن دکمه‌ای، «بفرمایید شام» و «مافیا» می‌بینند، جای اکران چنین فیلمی نیست. زیرا وقتی همان تماشاگر دکمه «سراسر شب» را می‌زند، مخش سوت می‌کشد. در نتیجه فیلم قربانی تماشاگری شد که برای آن فیلم نیست و اصلاً نباید آن را نگاه کند.

بعد از آن فیلمی کمدی ساختم که خیلی فروخت. برای اینکه بتوانم خودم را نجات دهم، این کار را کرده‌ام. ۲ سال پیش هم فیلم «شبگرد» را ساختم که هنوز اکران نشده است. چون اختلاف‌هایی بین گروه تولید وجود داشت که مانع از نمایش عمومی فیلم شد. این اختلاف‌ها ریشه در بافت اقتصادی غلط سینمای ما دارد. سرمایه‌گذارهایی به این کار می‌آیند که برای سینما نیستند. در نتیجه حضور آنها، هزار مساله درست می‌کند. سرمایه‌گذارهایی که متوجه این نیستند که بدانند اگر وارد سینما شدند باید در کنار آدم‌های با سابقه‌تر قرار گرفته و یاد بگیرند. البته اکنون مشکلات فیلم «شبگرد» حل شده و امیدوارم که به زودی اکران شود. زیرا فیلمی است که خودم خیلی به آن علاقه‌مندم.

* آیا قرار است فیلم تازه‌ای بسازید؟

پروانه ساخت برای فیلم جدیدم را گرفته‌ام و امیدوارم به زودی بتوانیم آن را شروع کنیم. عنوان فیلم «شیوا» است.

ارسال نظر
تریبون۱
تبلیغات
جدیدترین اخبار
دیگران چه می‌خوانند؟
پربحث