وحدت ملی و مشارکت ملی در سایهسار سوره حشر
پر واضح است که هر کجا وحدتی شکل گرفت و پیوندی بین دستاندرکاران، مسئولین، تصمیم گیران، مجریان و آحاد مردم به وجود آمد شاهد دست غیبی خداوند متعال و یاری و مدد امام زمان (عج) و هر کجا شقاق، تفرقه و نفاق ایجاد شد شاهد دسیسه ها و خطوات شیاطین و خسارتهای جبران ناپذیر به کیان سرزمین عزیزمان ایران بوده و هستیم . هر کجا جمع شدیم دشمن متفرق شد و هر کجا متفرق دشمنان در مقابل ما جمع شدند .
سوره حشر یکی از سوره مسبحات است که با سبح آغاز میشود و با آیات تسبیح پایان مییابد تنها سورهای است که ابتدا و انتهای آن تاکید بر تسبیح دارد "سبح" جریانی است بسیار دقیق و منظم برنامهریزی شده که قرار است از جایی به جای دیگر حرکت کند(1) و تسبیح، خود را در این جریان قرار دادن است. نظام تسبیح از منظر باور بدان معناست که تمام جهان، اتفاقات آن، آدمهای خوب و بدی که میآیند و میروند طراحی بیعیب و نقص خداست و هیچ چیزی از این جریان بیرون نیست و بهترین شکل طراحی شده است. کنترل آن از دست ما خارج است و ما نیز در این جریانیم و همه چیز سر جای خودش است. درک نظام تسبیح باور این قضیه است که نظمی این چنینی حاکم است.
فجایع ناگوار، گفتههای سخت، اخبار و تحلیلهای نادرست بسیار است ولی همه و همه در نظام تسبیح است رویه یک انسان تسبیح فهم انفاق (پر کردن حفره ها و خلأها) است. آشفتگیها را ببیند و علت آن را درک کند و عقبه آن را تشخیص دهد و آن را ترمیم کند و بدون تنش با دیگران اقدام به اصلاح کند و فهم نظام تسبیح به کمک انسان میآید که چیزی نتواند در مسیر اقدام اصلاحی او آرامش او را به هم بزند.
حال برگردیم به سوره حشر و ببینیم خدا در این بافت کلی از سوره حشر (نظام تسبیح) چه خلاءی را خاطر نشان میکند و چه وظیفه ای برای انسانها در پر کردن این خلا برمیشمارد؟
حشر در بسیاری از لغتنامه های عربی به معنی جمع شدن آمده است از جمله جوهری، ابن منظور ، زبیدی، محمد حسن جبل، ابن فارس و همچنین در کتاب التحقیق لغه القران مرحوم علامه حسن مصطفوی (2) به معنی جمع شدن آمده است.
بنابراین آیه دوم سوره حشر اینگونه ترجمه می شود که "اوست خدایی که خارج کرد اهل کتابی که کفر ورزیده بودند در اول گردآمدن مومنان به نحوی که حتی به ذهنتان هم خطور نمیکرد که آنها خارج شوند ای اهل بصیرت از این حادثه عبرت بگیرید."
خداوند بعد از بیان اخراج اهل کتاب رفتار کفرآمیز آنها را آنها را شقاق بیان می دارد. دستهبندیهای اختلاف آفرین، روی اختلافها انگشت گذاشتن و بر اساس آن دستهبندی کردن و برای تشریح، تبیین و وضوح بیشتر نقاط افتراق تلاش کردن شقاق است فرقی نمی کند که با چه نیتی و با چه عملی انجام پذیرد.
اختلاف بین مهاجرین و انصار اختلاف بین گروهی از انسانها و اختلاف بین آن جناح و جناح دیگر، اختلاف بین این شهر و آن شهر این طیف با این عقیده و آن طیف با آن عقیده دیگر و اختلاف فکری، تاریخی، نژادی، جغرافیایی و قومی همگی شقاق است.
شقاق ظلم است حتی اگر با خالصانهترین نیتها و با بهترین اعمال انجام پذیرد. از شقاق به عنوان جدیترین و عمدهترین زمینه فعالیت شیطانی که با عناوین کفر و ظلم در این سوره از آن نام برده شده است می توان نام برد. که اساسا همین دستهبندی ایجاد کردن است چه برای شقاق میدان بدهیم چه تشویق کنیم و مشتاق درست کنیم. و پیامبر شروع کرد به حشر و برداشتن مرزها و تقسیم بندیهای ایجاد شده را از بین برد دقیقاً نقطه مقابل شقاق عمل کرد.
مدل جالب پیامبر برای از بین بردن شقاق تقسیم بندی شفقت آفرین، مسئولیت آمیز بود که سبب کم شدن فاصله بود و الگوی حسنه برای دسته بندی است چرا که میل به رسیدگی و مراقبت از دیگران ایجاد میکند (آیه ۷ سوره حشر)
هر شقاقی شاق الله و رسول است خداوند شقاق بین مردم را شقاق با خدا میداند یعنی خدا را پاره پاره کردن و هر کسی یک تکه را برداشتن است.
مهمترین رکن حشر در آیه ۷ الی ۱۰ مسئله انفاق است نفاق یعنی حفره ایجاد کردن و انفاق یعنی حفره را پر کردن خلأها را پر کردن برعکس شقاق که شکاف ایجاد میکند و با توصیف یکسان آنها با واژهی شدیدالعقاب خدا میخواهد به ما بفهماند که نقطه مقابل شقاق، انفاق است.
انفاق پر کردن خلا است پیامبر گفت اگر میخواهی در کنار هم و با هم زندگی کنید باید از هم مراقبت کنید مالی، روانی و اجتماعی از هم بسیار مراقبت کنید. تا سالم و در امنیت باشید حفرههای زندگی همدیگر را پر کنید از هم رسیدگی کنید و قالبی که برای این مفهوم خدا انتخاب کرده در آیه ۸ و ۹ هست.
پیامبر فضایی را ایجاد کرد برای حشر که اتفاق به صورت واقعی و در یک حرکت اجتماعی شکل بگیرد نه دفعتا و صوری و دوباره به جان هم بیفتند. توصیفهایی که برای آدمهایی که صدها شقاق آنها را از هم جدا کرده توأم با یک نوازش لطیف اجتماعی از مهاجرین که از آنها به عنوان انگل، فقیر و حقیر نام برده میشد توصیفی با شکوه توسط پیامبر را ارائه میکند لحن گفتار میتواند تحقیرهای اجتماعی را ترمیم کند و آیه ۸ انصار را پایه اصلی ایمان به شمار میآورد. بله حفرهها فقط با پول حل نمیشود. زخمها، آسیبها و آزارها بعضی وقتها وصفی، اسمی و اجتماعی است.
اما از چه چیزی باید عبرت گرفت؟
از اینکه اگر شما کار درست خود را انجام دهید (گردهم آئید و از یکدیگر مراقبت کنید) خدا نیز کارش را بلد است خدا نیز قادر است (عزیز و حکیم ) حتی فکرش را هم نمیکردید که آنها بروند ولی خدا توانست پس عبرت بگیرید و به خدا ایمان و به آینده طراحی شده و برنامه ریزی توسط خدای عزیز و حکیم (نظام تسبیح) باور داشته باشید و به توانایی خدا برای راندن دشمنانتان بعد از حشر ایمان و امید
عبرت بگیرید ای اهل بصیرت لازم نیست کاری بکنید به جای تمرکز روی شقاق آفرینان، روی مراقبت از افراد آسیب دیده در این شقاق تمرکز کنید و برای حشر حفره های مالی، روانی، اجتماعی و شخصیتی را پر کنید و بقیه را به خدا واگذار کنید.
بصیرت موشکافی برای دیدن مفترقات نیست بصیرت تعریف مرزبندی جدید با دیگران و آنها را در دایره دشمنان قرار دادن نیست بصیرت یعنی دیدن، اعتقاد و یقین و دلبستن به قدرت خدا در زمانی که گردهم می آئیم و وحدت میکنیم.
وقتی به نظام تسبیح باور نداشته باشیم و کارکرد خدا را فراموش کنیم(3) و بگوییم خدا هم از پس اینها بر نمیآید ما باید خودمان اقدام کنیم و آنها را ریشه کن کنیم و خدا دوباره اذعان میدارد در آیه ۲۲ تا ۲۴ که چه کسی بساط منافقین را برچید چرا به خدا اعتماد نمیکنید؟ اگر باور ندارید و با این ناباوری رفتار کنید خدا در رفتار شما رنگ می بازد. هر چقدر رنگ و لعاب دینی، اخلاقی، حماسی و اعتقادی داشته باشد و در خارج از چهارچوب خواهد بود خدا آن را فسق برشمرده است. چه آنها که با همه تاکید خدا در آیات 12 تا 14 نسبت به ضعف و ناتوانی و تشتت کفار و منافقین تاکید می کند ولی بازهم مقهور آنها میشوند و با عجز واکنش نشان می دهند و چه آنها که بدون باور به نظام تسبیح و کارکرد خدا خود وارد عمل می شوند و برای خدا کارکردی قائل نیستند.
سوره حشر درمان شقاق و درمان فسق بعد از شقاق است کدام فسق، همان رفتاری که ناشی از ناباوری انسان به قدرت و توانایی خداست. البته درک آن درآن فضا بسیار بصیرت می خواست. باید دید در چه فضایی کنش مومنان فسق است در فضایی که کسانی آشکارا شروع میکنند به اختلاف و شقاق ایجاد کردن و جامعه را متشتت میکنند با طراحی پیچیده و قوی با پشتیبانی مالی، دفاعی، نظامی و اجتماعی از افرادی در داخل و بیرون هستند و پیامبر چه رفتاری میبایست انجام دهد در مقابل تنش آفرینی که حتی میتواند منجر به یک جنگ تمام عیار و از بین رفتن حکومت اسلامی شود اگر ما بودیم از این رفتار پیامبر جز رفتار منفعلانه و ناشی از ترس استنباطی نداشتیم.
بی شک افرادی مانند دکتر پزشکیان که بهبود زندگی افراد جامعه را در انسجام و وحدت داخلی می دانند درست مانند الکترودی که دو قطعه آهن را به هم وصل می کنند باید در دو گروه متفرق ذوب شوند تا بتوانند آنها را بهم نزدیک و یکپارچه کنند و شاید بتوان عمق خواسته ایشان از مردم یعنی "تنهایم نگذارید" را بدرستی در اینجا درک کرد از اینرو باید ایشان را همراهی کرد و به ایشان اذعان داشت که خدای قادر متعال با حشر آفرینان است.
1- همان منبع جلد پنجم ص 23
2- مرحوم مصطفوی کتاب التحقیق لغه اقران جلد 2 ص 261
3- انسان به معنی این است که چیزی هست ولی کارکرد و فایده ای برای آن متصور نیست نسوالله یعنی خدایی هست ولی کارایی ندارد و کاری از پیش نمیبرد