پرونده ویژه
مربیان پرسپولیس بیرون گود
این روزها کریم باقری و بهنام طاهرزاده دو بازیکن از نسل دهه 70 و 80 پرسپولیس در کلاسهای درجه A مربیگری حضور دارند.
۰۲:۲۴ - ۱۹ آبان ۱۳۹۵
وانانیوز| این روزها کریم باقری و بهنام طاهرزاده دو بازیکن از نسل دهه 70 و 80
پرسپولیس در کلاسهای درجه A مربیگری حضور دارند. در بین سرخپوشان یک نسل
بعد از آنها اخیرا علی کریمی و جواد کاظمیان سر کلاسهای مربیگری درجه C
نشستهاند و به نظر میرسد چرخه تولید مربیان پرسپولیسی همچنان ادامه دارد
اما سوال اینجاست که چرا این مربیان به جایگاه شاخص و مهمی در عرصه مربیگری
دست نیافتهاند یا اگر به مناصب مهمی مثل سرمربیگری تیم ملی و پرسپولیس
رسیدهاند غالبا ناکام بودهاند؟ در این خصوص البته پرسشهای بزرگتری هم
مطرح میشود که مرتبط با بحث اولیه است. مثلا اینکه چرا به مربیان
پرسپولیسی در باشگاه پرسپولیس خیلی سخت میدان داده میشود یا چرا تیمهای
لیگ برتری از مربیان جوان و بادانش و تشنه مربیگری استفاده نمیکنند؟
نگاهی به نیمکت تیمهای لیگ برتری میاندازیم و اینکه بعد از جدایی یحیی گل محمدی از ذوبآهن خبری از مربیان پرسپولیسی روی نیمکتها نیست. شاید بخواهید به نامهایی چون نعیم سعداوی و علی دایی که نفر اول کادر فنی تیمهای فولاد و نفت هستند اشاره کنید اما سابقه پوشیدن پیراهن سرخ و سابقه آنها در پرسپولیس آنقدر پر و پیمان نیست که بخواهیم آنها را پرسپولیسی بدانیم. این مساله در مورد برخی دستیاران حاضر روی نیمکت تیمهای لیگ برتری نیز صدق میکند. حمید مطهری و سعید عزیزیان در پیکان کنار دست مجید جلالی کار میکنند یا رحمان رضایی و عباس آقایی در تیمهای تبریزی دستیار سوم و چهارم هستند اما سابقه آنها نیز در پرسپولیس آنقدر پر و پیمان نبوده که منتظر بمانیم و بینیم در آینده سرمربی موفقی شوند و بعد سنجاق را برداریم و به تاریخ پرسپولیس وصلشان کنیم. حتی کوروش برمک که در تیم جوانان ایران مربیگری میکند و موفق هم بوده و اتفاقا سابقه دستیاری در لیگ برتر را هم دارد سالهای کوتاهی در پرسپولیس بازی کرده است.
در لیگ دسته اول محمد مایلیکهن و مهدی تارتار سرمربیگری تیمهای ملوان بندر انزلی و پارس جم را در اختیار دارند و مهرداد میناوند به عنوان دستیار در خونه به خونه بابل فعالیت میکند اما آیا جایگاهها متناسب با نام بزرگان پرسپولیس است یا تیمهای این مربیان موفقیتی در رده خود کسب کردهاند یا امیدی به موفقیت شان هست؟
از نسل بازیکنان دهه 50 و 60 پرسپولیس خیلیها مدرک درجه اول مربیگری دارند. نمونهاش حمید درخشان، رحیم یوسفی، محمد پنجعلی یا ضیا عربشاهی که از این جمع فقط درخشان و فرشاد پیوس در مقاطعی در لیگ برتر و لیگ یک تیم گرفتند که موفق نبودند. حمید استیلی هم مثل درخشان با انتخابهای اشتباهش چه در پرسپولیس چه در سایر تیمهای لیگ برتری ناکام بود. افشین پیروانی از دستیاری بالاتر نرفت و مدیر تیم ملی شد و خیلیهای دیگر مثل بهنام ابوالقاسمپور و اسماعیل حلالی که مدرک A دارند یا رو به کارهای غیر فوتبالی آوردهاند یا در مربیگری پشت خط ماندهاند.
همین اسماعیل حلالی با وجود موفقیت در تیم ب پرسپولیس به خاطر راه ندادن فرزند فلان مسوول به تیمش همراه با تیمش حذف شد و چند سالی است در لیگ دسته دو مربیگری میکند. او حالا سرمربی هف سمنان است و با وجود علاقه و پشتکاری که به کارش دارد و طی دو سال اخیر برانکو و تمریناتش را زیر نظر گرفته همچنان در کوچه پس کوچههای منتهی به نیمکتهای لیگ برتری گم میشود.
علیرضا امامی فر مثل حلالی بازیکن ملی بوده و اتفاقا به فوتبال اروپا هم رسیده. او حالا دانشجوی دکتراست و در دانشگاه تدریس میکند. به زبان فرانسوی و انگلیسی آشناست و بالاترین مدرک مربیگری را هم دارد اما بعد از سرمربیگری پارسه و تیم ملی دانشجویان و مقطعی کوتاه دستیاری در پرسپولیس خانه نشین است و حتی به نیمکت تیمهای دسته اولی هم راهی پیدا نمیکند.
دوست نزدیک او بهنام طاهرزاده که او هم در تیم دانشجویان مربیگری کرده و اتفاقا جزو تحصیلکردههای فوتبالیست و لژیونر هم بوده همین درد را دارد و حتی تیمهای پایه پرسپولیس را هم به او ندادهاند.
این مربیان پرسپولیسی از فدراسیون فوتبال گلهمندند که چرا آنها را برای دورههای مربیگری به خارج از کشور نمیفرستد. آنها بعضا از باشگاه پرسپولیس نیز گله دارند که چرا اجازه همکاری با مربی بزرگی مثل برانکو را به ایشان نمیدهند یا چرا در تیمهای پایه از آنها استفاده نمیشود؟ وضعیت تیمهای لیگ برتری را هم که همه میدانیم. ارتباطات حرف اول را در گرفتن سکان فنی تیمها میزند و ظاهرا این مربیان از این حیث یا فوقالعاده ضعیف هستند یا اصلا دوست ندارند وارد این بازیهای پیچیده شوند. نمونهاش حسین عبدی که با در اختیار داشتن مدرک پرولایسنس مربیگری از انگلستان و کسب مجوز مربیگری در لیگ برتر انگلیس تا کنون در لیگ برتر خودمان سرمربی نبوده است و به او اعتماد نمیشود. امروز حتی یحیی گل محمدی که با دو قهرمانی جام حذفی موفقترین گزینه مربیان نسل جدیدی پرسپولیسی به حساب میآید فعلا تیم ندارد و همین نشانهای است تا ببینیم فعلا در این حوزه جایی برای افتخار کردن پرسپولیسیها وجود ندارد.
نگاهی به نیمکت تیمهای لیگ برتری میاندازیم و اینکه بعد از جدایی یحیی گل محمدی از ذوبآهن خبری از مربیان پرسپولیسی روی نیمکتها نیست. شاید بخواهید به نامهایی چون نعیم سعداوی و علی دایی که نفر اول کادر فنی تیمهای فولاد و نفت هستند اشاره کنید اما سابقه پوشیدن پیراهن سرخ و سابقه آنها در پرسپولیس آنقدر پر و پیمان نیست که بخواهیم آنها را پرسپولیسی بدانیم. این مساله در مورد برخی دستیاران حاضر روی نیمکت تیمهای لیگ برتری نیز صدق میکند. حمید مطهری و سعید عزیزیان در پیکان کنار دست مجید جلالی کار میکنند یا رحمان رضایی و عباس آقایی در تیمهای تبریزی دستیار سوم و چهارم هستند اما سابقه آنها نیز در پرسپولیس آنقدر پر و پیمان نبوده که منتظر بمانیم و بینیم در آینده سرمربی موفقی شوند و بعد سنجاق را برداریم و به تاریخ پرسپولیس وصلشان کنیم. حتی کوروش برمک که در تیم جوانان ایران مربیگری میکند و موفق هم بوده و اتفاقا سابقه دستیاری در لیگ برتر را هم دارد سالهای کوتاهی در پرسپولیس بازی کرده است.
در لیگ دسته اول محمد مایلیکهن و مهدی تارتار سرمربیگری تیمهای ملوان بندر انزلی و پارس جم را در اختیار دارند و مهرداد میناوند به عنوان دستیار در خونه به خونه بابل فعالیت میکند اما آیا جایگاهها متناسب با نام بزرگان پرسپولیس است یا تیمهای این مربیان موفقیتی در رده خود کسب کردهاند یا امیدی به موفقیت شان هست؟
از نسل بازیکنان دهه 50 و 60 پرسپولیس خیلیها مدرک درجه اول مربیگری دارند. نمونهاش حمید درخشان، رحیم یوسفی، محمد پنجعلی یا ضیا عربشاهی که از این جمع فقط درخشان و فرشاد پیوس در مقاطعی در لیگ برتر و لیگ یک تیم گرفتند که موفق نبودند. حمید استیلی هم مثل درخشان با انتخابهای اشتباهش چه در پرسپولیس چه در سایر تیمهای لیگ برتری ناکام بود. افشین پیروانی از دستیاری بالاتر نرفت و مدیر تیم ملی شد و خیلیهای دیگر مثل بهنام ابوالقاسمپور و اسماعیل حلالی که مدرک A دارند یا رو به کارهای غیر فوتبالی آوردهاند یا در مربیگری پشت خط ماندهاند.
همین اسماعیل حلالی با وجود موفقیت در تیم ب پرسپولیس به خاطر راه ندادن فرزند فلان مسوول به تیمش همراه با تیمش حذف شد و چند سالی است در لیگ دسته دو مربیگری میکند. او حالا سرمربی هف سمنان است و با وجود علاقه و پشتکاری که به کارش دارد و طی دو سال اخیر برانکو و تمریناتش را زیر نظر گرفته همچنان در کوچه پس کوچههای منتهی به نیمکتهای لیگ برتری گم میشود.
علیرضا امامی فر مثل حلالی بازیکن ملی بوده و اتفاقا به فوتبال اروپا هم رسیده. او حالا دانشجوی دکتراست و در دانشگاه تدریس میکند. به زبان فرانسوی و انگلیسی آشناست و بالاترین مدرک مربیگری را هم دارد اما بعد از سرمربیگری پارسه و تیم ملی دانشجویان و مقطعی کوتاه دستیاری در پرسپولیس خانه نشین است و حتی به نیمکت تیمهای دسته اولی هم راهی پیدا نمیکند.
دوست نزدیک او بهنام طاهرزاده که او هم در تیم دانشجویان مربیگری کرده و اتفاقا جزو تحصیلکردههای فوتبالیست و لژیونر هم بوده همین درد را دارد و حتی تیمهای پایه پرسپولیس را هم به او ندادهاند.
این مربیان پرسپولیسی از فدراسیون فوتبال گلهمندند که چرا آنها را برای دورههای مربیگری به خارج از کشور نمیفرستد. آنها بعضا از باشگاه پرسپولیس نیز گله دارند که چرا اجازه همکاری با مربی بزرگی مثل برانکو را به ایشان نمیدهند یا چرا در تیمهای پایه از آنها استفاده نمیشود؟ وضعیت تیمهای لیگ برتری را هم که همه میدانیم. ارتباطات حرف اول را در گرفتن سکان فنی تیمها میزند و ظاهرا این مربیان از این حیث یا فوقالعاده ضعیف هستند یا اصلا دوست ندارند وارد این بازیهای پیچیده شوند. نمونهاش حسین عبدی که با در اختیار داشتن مدرک پرولایسنس مربیگری از انگلستان و کسب مجوز مربیگری در لیگ برتر انگلیس تا کنون در لیگ برتر خودمان سرمربی نبوده است و به او اعتماد نمیشود. امروز حتی یحیی گل محمدی که با دو قهرمانی جام حذفی موفقترین گزینه مربیان نسل جدیدی پرسپولیسی به حساب میآید فعلا تیم ندارد و همین نشانهای است تا ببینیم فعلا در این حوزه جایی برای افتخار کردن پرسپولیسیها وجود ندارد.
منبع: ایسنا
لینک کپی شد
آهن ملل
ارسال نظر