ماجراهای فرهاد مجیدی و امیر قلعهنویی؛ دشمن مشترک، دوستی میآورد
باتوجه به ملاقات فرهاد مجیدی و امیر قلعهنویی دو بازیکن و سرمربی سابق استقلال در یکی از هتلهای شهر دبی و کنار گذاشتن اختلافات، به سابقه کدورتها میان این دو پیشکسوت استقلال میپردازیم.
وقتی سه شنبه شب، فرهاد مجیدی در یک برنامه ورزشی در شبکه دوبی اسپرت به عنوان کارشناس دیدار تیمهای ملی ایران و امارات حضور داشت و در این برنامه عنوان کرد آرزو دارد روزی روی نیمکت تیم ملی کشورمان بنشیند و به جام جهانی برود، به نظر میرسید شکاف میان او و امیر قلعهنویی از این هم که هست عمیق تر میشود اما در کمال تعجب، امیر قلعهنویی و فرهاد مجیدی در هتلی در دبی برخورد میکنند و به نظر میرسد پس از کنار گذاشتن کدورتها، ساعتها به گفت و گو میپردازند. گفت و گویی که باعث میشود تمام کدورتها و اختلافات میان این دو نفر مثل یک فیلم سینمایی از جلوی چشم اهالی فوتبال عبور کند.
مرغوبکار، آغاز ماجرا
رابطه امیر قلعهنویی و فرهاد مجیدی هیچ وقت تعریفی نداشت، چه آن زمان که قلعهنویی دستیار زنده یاد ناصر حجازی بود و فرهاد مجیدی در آن تیم بازی میکرد، چه آن سالها که فرهاد و امیر به زور واعظ آشتیانی یا به وساطت علی فتحاللهزاده در یک مجموعه کنار هم کار میکردند. دهه هفتاد و ماجرای مرغوبکار آغاز تنشها میان امیر و فرهاد است. بچه جوادیه تهران و بچه قادیکلای قائمشهر که صد البته در کرج و پارچین بزرگ شده از مرغوبکار تا ورزشگاه آزادی، سه دهه اختلاف را به دوش میکشند.
کجدار و مریز از زمان واعظ تا دوره فتحاللهزاده
اواخر دهه ۸۰ امیر قلعهنویی و فرهاد مجیدی در استقلال کنار هم قرار میگیرند، یکی در نقش سرمربی و دیگری در قالب کاپیتان، کاپیتانی که سرمربی او را روی نیمکت مینشاند و شایعه میشود او هم در اعتراض به این رفتار، به اتاق مدیرعامل باشگاه رفت و آمد دارد. درگیری میان واعظ و قلعهنویی به حدی شدید است که تنش امیر و فرهاد اصلا به چشم نمیآید.
در سال ۱۳۹۰ و در حالی که پرویز مظلومی در لیگ برتر به عنوان سرمربی تیم استقلال برای قهرمانی میجنگید، فرهاد مجیدی یکی از بهترین بازیکنان این تیم در یک تصمیم ناگهانی این تیم را رها کرد و به تیم الغرافه قطر پیوست. او قبل از این خداحافظی ناگهانی که یک بار قبلا در دهه هشتاد و بار دیگر دو سال بعد تکرار میشود، در بازی معروف استقلال و تراکتور وقتی دروازه تیم قلعهنویی را باز میکند با مشت گره کرده از کنار او میگذرد و عدد هفت را به امیر هشت پوش نشان میدهد.
شاگرد مکتب حجازی، کاپیتان تیم قلعهنویی
در سال ۹۱ فرهاد مجیدی پس از حضور در لیگ قطر تصمیم گرفت به لیگ ایران و تیم استقلال بازگردد که در آن مقطع امیر قلعهنویی سرمربیگری تیم استقلال را به عهده داشت. امیر قلعهنویی نمیپذیرد فرهاد به استقلال بیاید اما فرهاد مجیدی که از این اتفاق ناراحت شده بود بیانهای منتشر میکند و علاوه بر اینکه مدعی میشود قلعهنویی از او خواسته بود بدون بازوبند به استقلال برگردد، میگوید شاگرد مکتب حجازی است و حاضر نیست با این شرط و شروط با امیر قلعهنویی کار کند. به همین دلیل فرهاد مجیدی ۱۵ هفته بدون تیم ماند و در هیچ تیمیبازی نکرد. پس از این مدت، مادر امیر قلعهنویی سرمربی وقت تیم استقلال فوت کرد و علی فتحاللهزاده برای اینکه فرهاد مجیدی و امیر قلعهنویی را آشتی بدهد، مجیدی را به ختم مادر امیر قلعهنویی برد و در این مراسم، کدورتها کنار گذاشته شد و فرهاد به این تیم بازگشت. فرهاد با بازوبند کاپیتانی به دعوای یک تکه پارچه پایان میدهد و جام قهرمانی لیگ برتر را بالای سر میبرد اما این اتفاق دقیقا در همان شبی رخ میدهد که امیر قلعهنویی بعد از قهرمانی در رختکن میماند.
خداحافظی ناگهانی و تغییر جایگاه
در همان سال، تیم استقلال روزهای خوبی را تجربه کرد و حتی توانست با امیر قلعهنویی به نیمه نهایی جام باشگاههای آسیا برسد و پس از شکست رفت و برگشت مقابل تیم اف سی سئول نتوانست قهرمان شود.
پس از این اتفاق فرهاد مجیدی که بی انگیزه شده بود در فصل جدید لیگ برتر به یکباره تصمیم گرفت بدون اطلاع قبلی در بازی مس از دنیای فوتبال خداحافظی کند. امیر قلعهنویی هم که از این اتفاق عصبانی شده بود فشار هواداران را به دلیل خداحافظی فرهاد مجیدی روی خود میدید در مصاحبه اش گفت بازیکنی که ۸ ماه بدون تیم مانده بود را احیا کردم اما حالا بدهکار هم شدم.
هفتم آبان ۱۳۹۲ کاپیتان استقلال، هفت محبوب و مقدس آبیها در ورزشگاه خالی از تماشاگر پس از تعویض چهار گوشه زمین را میبوسد و میرود. خیلیها این خداحافظی را به اختلاف او با امیر ربط میدهند اما قلعهنویی میگوید هیچ اختلافی با مجیدی ندارد و تنها بابت این موضوع که آخرین نفر از خداحافظی فرهاد باخبر شد، از مجیدی شاکی است.
مربیگری؛ از طعنه دستیاری تا دعوای پاک و ناپاک
پس از این اتفاقات، فرهاد مجیدی وارد عرصه مربیگری شد. فرهاد مجیدی در سال ۹۷ به عنوان دستیار وینفرد شفر روی نیمکت استقلال نشست و در بازی مشهوری که استقلال در اصفهان مقابل سپاهان قلعهنویی قرار گرفته بود با گل دقیقه ۹۷ آیاندا پاتوسی برنده شد و فرهاد مجیدی یکی از خوشحال ترین افراد کنار زمین در این بازی بود که بعد از بازی به امیر قلعهنویی سرمربی وقت تیم سپاهان طعنه زد.
در فصل ۹۹_۹۸ هم در بازی تیم استقلال و سپاهان، فرهاد مجیدی به سپاهانیها هیس نشان داد که پس از پایان بازی کسی متوجه نشد مخاطبش چه کسی بوده است. بعدها فرهاد مجیدی اعلام کرد اگر حتی یک قهرمانی پاک داشته باشد بهتر از چند قهرمانی ناپاک است.
چند روز بعد مجیدی اعلام کرد اصلا منظورش تیم پرسپولیس نبوده است. آخرین تقابل فرهاد مجیدی و امیر قلعهنویی به زد و خورد روی نیمکتها انجامید و در نهایت باز هم تیم فرهاد بود که برنده این دیدار شد. امیر قلعهنویی در همان فصل به فرهاد مجیدی طعنه زد و گفت: هر وقت پاک قهرمان شدی افتخار دارد.
فرهاد مجیدی در همان فصل، بدون باخت توانست با تیم استقلال قهرمان لیگ برتر شود و سپس برای سرمربیگری به تیم اتحاد کلبا در امارات رفت. در دوران مربیگری فرهاد در اتحاد کلبا، امیر قلعهنویی سرمربی تیم ملی کشورمان شد و در این مدت بارها شاهد طعنه دو طرف نسبت به یکدیگر بودیم.
باخت، باخت، باخت... ظلم، ظلم، ظلم!
فرهاد مجیدی به عنوان مربی ۶ مرتبه مقابل امیر قلعهنویی قرار گرفته که حاصلش ۵ برد و یک تساوی است. هر ۵ پیروزی فرهاد مجیدی در ورزشگاه آزادی رقم خورده و یک تساوی هم در سیرجان با حکم کمیته انضباطی سه بر صفر به سود استقلال اعلام شد تا امیر قلعهنویی حتی یک امتیاز هم نتواند از فرهاد مجیدی بگیرد. فرهاد مجیدی بعد از سه بار تکرار پیروزی مقابل امیر قلعهنویی که آن زمان سرمربی گل گهر بود طعنه بدی به امیر زد و در جواب قلعهنویی که گفته بود مربیگری عشق و صداقت میخواهد رو به دوربینهای تلویزیونی گفت: ثابت کردم مربیگری علاوه بر عشق و صداقت، علم و دانش هم میخواهد. باختن به فرهاد به حدی برای امیر سنگین بود که بعد از آخرین شکست مقابل مجیدی، کنترل زبان و دهانش را از دست میدهد و روی آنتن زنده تلویزیون جمله چهل سال ظلم، فقط ظلم... را میگوید. آن سوی میدان، برنده به حدی شاد است که وقتی به رختکن میرسد تک تک شاگردان خود را در آغوش میگیرد.
زندگی شیرین میشود
این همه تنش و آن جمله معروف مجیدی _که همین چند شب پیش، در شب عیش امیر قلعهنویی که امارات را برده_ درباره آرزوی نشستن روی نیمکت تیم ملی و رفتن به جام جهانی وقتی کنار هم قرار میگیرند، ملاقات دوستانه قلعهنویی و مجیدی را غیرقابل باور میکنند اما انگار واقعا این ملاقات رقم خورده است. گاه دشمن مشترک، آدمها را باهم دوست میکند!
زندگی شیرین شده است؛ فرهاد در قلعه امیر یا امیر در خانه امن فرهاد... نتیجه یکسان است. آرامش بعد از تنش...